۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۱۳:۰۹
کد خبر: 81392686
T T
۰ نفر

ريشه‌هاي بحران در عراق

۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۱۳:۰۹
کد خبر: 81392686
ريشه‌هاي بحران در عراق

روزنامه شهرآرا در شماره 1562روز چهارشنبه يادداشتي با عنوان ' ريشه‌هاي بحران در عراق' به قلم' محمد جواد نوري' به چاپ رسانده است.

اين روزها شاهد هجوم گسترده گروه هاي تروريستي (به رهبري داعش) به عراق هستيم. امري كه اين كشور را با مخاطرات فراوان امنيتي و اجتماعي روبرو كرده است.

نيروهاي تكفيري، دومين شهر بزرگ عراق يعني موصل را به راحتي تصرف كرده اند. برخي از ميادين نفتي و سدهاي آب اين كشور اشغال شده و بسياري از انسان هاي بي گناه كشته يا آواره شده اند.

اما به راستي چرا اين گروه هاي تروريستي توانسته اند در عراق اين ميزان نفوذ كرده و به آن خسارت وارد نمايند؟ در جواب اين سئوال بايستي به نكات زير توجه نمود:

١. جامعه  عراق، جامعه اي متكثر و داراي تنوع قومي مذهبي و البته با اثرگذاري بالاي عشيره‌ها است. عراق را مي توان يك كشور موزاييكي ناميد. به اين معنا كه اين سرزمين از يك سو محل پيوند نژاد هاي ايراني، كردي، تركي و عربي و از سوي ديگر محل تعامل مذاهب سني و شيعه است. نمود اين تكثر را مي توان در ساختار حكومت يافت.

جايي كه رياست جمهوري، نخست وزيري و رياست مجلس و ديگر پست هاي كليدي و حساس ميان مذاهب و قوميت هاي مختلف تقسيم شده است.

اما اين تقسيم قدرت باعث نشده كه همه گروه هاي عراقي از وضع فعلي راضي باشند. اين مسأله بيشتر به قدرت زياد عشيره ها در عراق و روابط آن ها با دولت مركزي برمي گردد.

بسياري از رؤساي عشاير كه تا پيش از شكل گيري عراق جديد، نقشي تعيين كننده ميان اهالي خود داشتند و روابط قبيله شان را خود با حكومت مركزي تعريف مي‌كردند، امروز ديگر نقش چنداني در تصميم‌سازي ها ندارند و توسط حكومت مركزي ناديده گرفته مي‌شوند.

كار اين نارضايتي قوميتي تا آنجا بالا كشيد كه حتي در دوره اي دولت عراق مجبور به سركوب آن‌ها شد؛ اگرچه اين روزها و بعد از حمله  داعش، حكومت عراق مجبور به تعامل با رؤساي عشاير شده است و كمي در سياست‌هاي قبلي اش تغييراتي مشاهده مي‌شود.

٢. نكته دوم اين كه بازماندگان رژيم قبلي و برخي مخالفان داخليِ داراي پشتوانه اجتماعي، حاضر به تعامل با دولت نبوده و نيستند.

نيروهاي بعثي به طور كامل از ارتش پاكسازي نشده اند، در مقابل، دولت با تصويب قانون منع فعاليت اعضاي حزب بعث در ادارات، بسياري از كساني را كه صرفاً براي رشد اجتماعي خود عضو حزب بعث بوده اند و هيچ دلبستگي به آن نداشته اند، اخراج كرده است.

قبايل و عشاير هم پيمان صدام نيز معضل ديگر عراق هستند. اضافه كنيد به اين ليست، فرقه هاي نقشبنديه و ديگر فرق صوفي مسلك عراقي را كه قبلاً از رفقاي صدام محسوب مي‌شدند و حتي جايگاه معاون رئيس‌جمهور هم به آن ها داده شده بود (عزت ابراهيم الدوري، معاون صدام از جمله اعضاي فرقه نقشبنديه بود؛ اين گروه بعد از هجوم داعش، وارد يك پيمان تاكتيكي با آن ها عليه دولت مركزي شد). جالب است بدانيم كه در نظريه  يكپارچگي عراق و شام، حزب بعث از پيشگامان اين تفكر به حساب مي‌آيد.

حال مي‌توان علت همكاري بعثي‌ها با تروريست‌ها را بهتر درك نمود.

٣. گروه مخالف ديگري نيز در عراق به چشم مي‌خورد كه برخلاف انتظار ما از شيعيان هستند. تعدادي از روحانيون و متفكرين كه دولت عراق را يك دولت دست نشانده ايران و يك حكومت صفوي مي‌دانند.

عنصر بارز اين گروه، سيد محمود صرخي است كه بعد از شروع بحران عراق، از داخل شهر كربلا شروع به اعتراض علني كرد و نهايتاً با كشته شدن حدود ٥٠ نفر قائله‌اش آرام شد.

مجموع عوامل فوق به همراه برخي كج‌سليقگي‌هاي دولت عراق در برخورد با مخالفان باعث شد تا زمينه براي حضور و نفوذ گسترده گروه‌هاي تروريستي در اين كشور مهيا شود.

البته نبايستي از نقش بسيار مفيد و ارزنده مرجعيت عراق براي مهار داعش غافل شد. آيت‌ا... سيستاني با حضور به موقع در صحنه سياسي عراق از طرفي با اعلام جهاد عليه داعش و از طرف ديگر با تاكيد بر تغيير نخست وزير عراق، سعي در كم كردن شعله‌هاي آتش تكفير در عراق نمودند.

امري كه با حمايت ايران و تصميم مالكي براي انتقال قدرت به حيدر العبادي، تصوير اميدوار كننده‌تري را براي آينده عراق پيش روي ما ترسيم مي‌كند.