۱۷ آذر ۱۳۹۳، ۸:۲۶
کد خبر: 81417981
T T
۰ نفر

ملك الشعرای بهار؛ شاعری متفكر و آزاد اندیش

۱۷ آذر ۱۳۹۳، ۸:۲۶
کد خبر: 81417981
ملك الشعرای بهار؛ شاعری متفكر و آزاد اندیش

تهران- ایرنا- هفدهم آذر سالروز تولد چهره ی بی بدیل فرهنگ و ادب معاصر ایران، محمدتقی بهار است، شاعر برجسته ی پارسی گوی كه با درك درست از شرایط اجتماعی زمان خویش به مبارزه با استبداد حاكم پرداخت و اعتراض خویش را در قالب شعر و هنر عرضه كرد تا نام ستایشگر آزادی را بر او بگذارند.

تاریخ ادبیات معاصر ایران همواره سرشار از نبوغ بزرگانی است كه با اثرهای ماندگارشان، گنجینه یی ارزشمند را برای دیگر ادیبان این مرز و بوم برجای گذاشتند و این گونه نقش بسیار موثری را در روند پیشرفت شعر و ادب فارسی ایفا كردند. محمدتقی بهار مشهور به ملك الشعرا از جمله این نویسندگان و شاعران بنام است.

وی در هفدهم آذر سال 1265 در محله ی سرشور مشهد دیده به جهان گشود و از پدرش میرزا محمدكاظم صبوری ملك‌الشعرای آستان قدس رضوی در دوره ی ناصرالدین شاه قاجار، شعر و ادب فارسی را آموخت.

محمدتقی بهار در چهار سالگی راهی مكتب خانه شد و پس از فراگیری ادبیات فارسی و قرآن، شاهنامه خوانی را نزد پدر یاد گرفت و نخستین شعر خود را در این دوره سرود و این امر آغازی بر گام نهادن وی در عرصه ی شعر و شاعری این مرز و بوم بود.

پس از مدتی او به همراه پدر به مجلس شعر شاعران معاصر وارد شد و با سرودن شعرهایی دلنشین توانست تخلص «بهار» را از آن خود كند، دیری نپایید كه محمدتقی بهار پدرش را از دست داد و با فرمان مظفرالدین شاه در جایگاه پدر به عنوان ملك الشعرای آستان قدس رضوی فعالیت خود را آغاز كرد.

وی در دوره یی زندگی می كرد كه نهضت مشروطه در حال شكل گیری بود و مردم بسیاری به صف آزادیخواهان می پیوستند كه محمدتقی بهار از جمله این افراد محسوب می شد. او نخستین فعالیت های سیاسی خود را با سرودن شعرهایی در این زمینه با مفهوم ضد استبدادی آغاز كرد.

ملك الشعرای بهار برای گسترش فعالیت های خویش، روزنامه بهار را تشكیل داد اما این روزنامه به دلیل انتشار شعری علیه روس ها به دستور وثوق الدوله نخست وزیر وقت بسته و وی به تهران تبعید شد. پس از امضای فرمان مشروطیت به وسیله ی مظفرالدین شاه قاجار و پیروزی مشروطه خواهان؛ محمدتقی بهار از حبس رهایی یافت و به عنوان نماینده ی دوره ی سوم مجلس شورای ملی به فعالیت سیاسی خود ادامه داد.

او در این دوره انجمن ادبی دانشكده و مجله ی دانشكده را بنیان گذاشت و این گونه مكتب تازه‌ یی را در نظم و نثر پدید آورد و در كنار آن با ادب دوستان اهل قلم چون عباس اقبال آشتیانی، غلامرضا رشید یاسمی، سعید نفیسی آشنا شد و همكاری خود را با آنها آغاز كرد.

وی پس از وقوع كودتای رضاخان سردار سپه، به عنوان نماینده دوره ی چهارم و پنجم به مجلس شورای ملی راه یافت و در كنار آیت الله سیدحسن مدرس به مبارزه با جمهوری رضاخانی پرداخت و فعالیت های فرهنگی خود را نیز با عضویت در شورای عالی معارف و فراگیری زبان پهلوی نزد هرتسفلد ایران شناس آلمانی ادامه داد. با استقرار سلطنت رضاخان در كشور، این شاعر و سیاستمدار بزرگ، چون زمینه یی را برای فعالیت های سیاسی خود نیافت و از سیاست كناره گیری كرد و به امر آموزش مشغول شد.

پربارترین دوره ی علمی بهار، هنگامه ای بود كه او از سیاست كناره گیری كرد و در این زمان به مطالعه، تحقیق و تصحیح متون ادبی و زبانی چون مجمل‌التواریخ و القصص، تاریخ بلعمی و منتخب جوامع‌الحكایات عوفی و به ترجمه آثاری از پهلوی به فارسی، تألیف سبك‌شناسی و نگارش احوال فردوسی بر مبنای شاهنامه پرداخت و در كنار آن با تدریس در دوره ی دكتری ادبیات فارسی و پذیرش مقام وزارت فرهنگ فعالیت های خود را گسترش داد.

او در طول زندگی ارزشمند خود توانست اثرهای ماندگاری چون دیوان اشعار، منظومه چهار خطابه، اندرزهای آذرباد ماراسپندان (ترجمه منظوم از پهلوی)، یادگار زریران (ترجمه منظوم از پهلوی)، زندگانی مانی، گلشن صبا، فتحعلی خان صبا، احوال فردوسی، رساله نفس ارسطو ترجمه باباافضل كاشانی (تصحیح)، سبك شناسی، (سه جلد)، تاریخ مختصر احزاب سیاسی (دو جلد)، دستور زبان فارسی پنج استاد (به همراهی قریب، فروزانفر، رشید یاسمی، همایی)، شعر در ایران، تاریخ تطور در شعر فارسی، دیوان اشعار و رساله در احوال محمدبن جریر طبری را از خویش برجای بگذارد.

ملك الشعرای بهار دارای تصنیف ها و ترانه های جاودانه یی چون بهار دلكش، باد صبا بر گل گذر كن، ای شهنشه، ای شكسته دل، گر رقیب آید، ایران هنگام كار، ز من نگارم، پرده ز رخ برافكن، عروس گل، مرغ سحر و همچنین قصیده دماوندیه است.

آزادی، قانون و استقلال محتوای اصلی اثرهای محمدتقی بهار را تشكیل می دهند. وی نمونه‌های فراوانی از سیر اندیشه و احساس های خویش را در آثارش برجای گذاشت و افكار دینی، اخلاقی و فلسفی را در قالب شعر ریخت و به تاریخ زنده ی زمان خویش و انتقادهای سیاسی تند و بی پروا پرداخته است.

او در شعرهای انتقادی خود شكوه‌های فراوان از جور دولتمردان، اعتراض به نقض اصول آزادی و رواج فساد و تبهكاری را با لحنی جدی، گاه شوخ طبعی، طعن، طنز و هزل بیان كرده است.

ملك الشعرای بهار با خلق حكایت ها و تمثیل های فراوان، زندگی غمگین اما ستایش برانگیز خود را با لحنی پر غرور، حاكی از طبعی بلند و اراده‌ای استوار، در قالب های شعری مختلف سروده است. در سبك سخن وی شاهد آهنگ بسیار سنگین و پر صلابت خراسانی هستیم كه به قصیده های مشهور او، ابهت و وقار عصر سامانی را بخشیده است و دیگر آنكه اصطلاح های ساده ی فارسی در بیشتر مثنوی ها و قطعه های سیاسی او به چشم می خورد.

شعرهای ناب محمدتقی بهار بیانگر مبارزه با سیاست های استعماری بود، او به عنوان یكی از پیروان شعر قدیم، روش های نوین شعری را با اصول شعر كهن در قالب مستزادهای روان هماهنگ كرد و با بهره بردن از واژه های ساده و عامیانه در میان واژه ها و تركیب های كهنه و جاافتاده ی سبك خراسانی و سبك عراقی با انسجام كلام، طبع روان و بررسی دقیق در فنون ادبی، به پایه یی از جامعیت ادبی دست یافت.

ملك الشعرای بهار پس از سال ها برجای گذاشتن اثرهایی ارزشمند و ماندگار در یكم اردیبهشت 1330 هجری خورشیدی دیده از جهان فروبست و برای همیشه دنیای شعر و ادب فارسی را ترك كرد.

پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت روز تولد محمدتقی بهار با عبدالحسین فرزاد استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی به گفت و گو پرداخته است.

عبدالحسین فرزاد با بیان اینكه ملك الشعرای بهار از جمله شخصیت های ادبی ایران است كه هرگز فراموش نمی شود، عنوان كرد: او و دهخدا در بحرانی ترین شرایط سیاسی و اجتماعی ایران متعهدانه تمامی توان خود را به كار گرفتند تا بتوانند بحران هویتی ایران را در برابر حكومت دیكتاتوری قاجار مدیریت كنند. بهار پیش از آنكه شاعری توانا باشد ادیبی دانشمند بود كه متون ادب پارسی، فرهنگ ایرانی، علوم اسلامی و ادب عرب را در بالاترین درجه، مطالعه و پژوهش كرده بود. تصور نمی كنم اثری از آثار كهن ایران باشد كه دهخدا و بهار آن را ندیده باشند و سبك شناسی بهار كه در حقیقت برای نخستین بار تألیف شد، احاطه بهار را بر ادب پارسی نشان می دهد. او اگر چه در روزگار مظفرالدین شاه به جای پدرش شاعر آستان قدس رضوی شد و در حقیقت این امر به فرمان آن شاه قاجار بود، اما این امر مانع از آزاداندیشی و انتقاد او از دیكتاتوری نبود.

استاد زبان و ادبیات فارسی عشق ملك الشعرای بهار را به ایران، بسیار جالب و دلپذیر دانست و گفت: بهار عاشق ایران و فرهنگ و ادب این مرز و بوم است. من چنین احساساتی را در احمد شوقی شاعر مصری دیده ام، او نیز مانند بهار شاعر آزادی است. احمد شوقی بیتی دارد كه همواره مرا به یاد محمدتقی بهار می اندازد:

**وللحریة الحمراء بابٌ

بكلِّ یدٍ مضرجة یُدَقَّ

(آزادی سرخ، دری دارد كه تنها با دستان آغشته به خون نواخته می شود.)

بهار شاعری است كه در همه جا حاضر است. از همه چیز سخن می گوید گویی هرچه در ایران می گذرد به او مربوط می شود. غم ها، دردها و سختی های مردم ایران و جهان غم های شخصی اوست. او جز ایران و آزادی و سرافرازی وطن دغدغه ای ندارد. او شاعری پویا، متفكرو زنده به شمار می رود كه همواره شعرش شیپور بیدار باش همه ملت ایران است:

**بـرخـیـزم و زنـدگـی زسـرگـیـرم

ویـن رنـج دلا ز میـانـه بـرگـیـرم

**بـاران شـوم و به كـوه و در بارم

اخگر شوم و به خشك و تر گیرم

**در عرصه ی گیرودار بهروزی

آویـــز و جـدال شــیـر نـر گـیـرم

عبدالحسین فرزاد مهم ترین درون مایه ی شعرهای بهار را آزادی عنوان كرد و گفت: شعر ملك الشعرای بهار فضایی برای آزاد اندیشی و انسان دوستی به شمار می رود و قصیده معروف او كه خطاب به كوه دماوند است، قصیده ای بسیار دل انگیز و مهم در ادب پارسی محسوب می شود. او اگرچه كوه دماوند را مورد توجه قرار می دهد اما مقصودش مردم است و از مردم می خواهد كه خانه حاكمان خودكامه را بر سرشان خراب كنند:

**ای دیو سپید پای در بند!

ای گنبد گیتی! ای دماوند!

**چون گشت زمین ز جور گردون

سرد و سیه و خموش و آوند

**ای مشت زمین! بر آسمان شو

بر ری بنواز ضربتی چند

**نی نی، تو نه مشت روزگاری

ای كوه! نیم ز گفته خرسند

**تو قلب فسرده‌ی زمینی

از درد ورم نموده یك چند

**شو منفجر ای دل زمانه !

وآن آتش خود نهفته مپسند

**خامش منشین، سخن همی گوی

افسرده مباش، خوش همی خند

**بفكن ز پی این اساس تزویر

بگسل ز هم این نژاد و پیوند

**بركن ز بن این بنا، كه باید

از ریشه بنای ظلم بركند

**زین بی‌خردان سفله بستان

داد دل مردم خردمند

چنانكه دیده می شود بهار از حاكمان مستبد كه بیشتر به كمك كشورهای روس و انگلیس همواره بر ملت ایران مسلط بوده اند دل پرخونی دارد.

ناصر خسرو هم مانند بهار می گوید «ما باید خودمان تقدیر خود را بسازیم.»

این استاد ادبیات و زبان فارسی در پایان سخنانش با اشاره به اینكه بهار از نظر قدرت شاعری از شاعران بزرگ كلاسیك ایران چیزی كم ندارد و در همه قالب های شعری طبع آزمایی كرده است، افزود: او به لهجه مشهدی هم غزلیاتی شیرین سروده است. یادم می آید مرحوم محمدجعفر محجوب در دهه 1340 هجری خورشیدی كه استاد ما بودند گاهی اشعار مشهدی بهار را برای ما می خواندند.

برای بررسی دقیق شعرهای بهار و معرفی شخصیت والای او به مجالی بیش از این نیاز است.



از:فاطمه مهدوی

*گروه اطلاع رسانی

پژوهشم**9128**9131