در اين مطلب مي خوانيم : شب يلدا يا شب چله آخرين روز آذرماه، شب اول زمستان و درازترين شب سال است.
ايرانيان باستان با باور اينكه فرداي شب يلدا با دميدن خورشيد، روزها بلند تر شده و تابش نور ايزدي افزوني مي يابد، آخر پاييز و اول زمستان را شب زايش مهر يا زايش خورشيد مي خواندند و براي آن جشن بزرگي برپا مي كردند.
نور، روز و روشنايي خورشيد، نشانه هايي از آفريدگار بود در حالي كه شب، تاريكي و سرما نشانه هايي از اهريمن، مشاهده تغييرات مداوم شب و روز مردم را به اين باور رسانده بود كه شب و روز يا روشنايي و تاريكي در يك جنگ هميشگي به سر مي برند و روزهاي بلندتر روزهاي پيروزي روشنايي بود، در حالي كه روزهاي كوتاه تر نشانه يي از غلبه تاريكي.
آيين شب يلدا يا شب چله، خوردن آجيل مخصوص، هندوانه، انار و شيريني و ميوه هاي گوناگون است كه همه جنبه نمادي دارند و نشانه بركت، تندرستي، فراواني و شادكامي هستند، در اين شب هم مثل جشن تيرگان، فال گرفتن از كتاب حافظ مرسوم است و حاضران با انتخاب و شكستن گردو از روي پوكي و يا پري آن، آينده گويي مي كنند.
جشن شب يلدا جشني است كه از هفت هزارسال پيش تاكنون در ميان ايرانيان برگزار مي شود،هفت هزار سال پيش نياكان ما به دانش گاه شماري دست پيدا كردند و دريافتند كه نخستين شب زمستان بلندترين شب سال است.
يكي از آيين هاي شب يلدا در ايران، تفال با ديوان حافظ است،مردم ديوان اشعار لسان الغيب را با نيت بهروزي و شادكامي مي گشايند و فال دل خويش را از او طلب مي كنند و در برخي ديگر از جاهاي ايران نيز شاهنامه خواني رواج دارد.
بازگويي خاطرات و قصه گويي پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نيز يكي از مواردي است كه يلدا را براي خانواده ايراني دلپذيرتر مي كند، اما همه اينها ترفندهايي است تا خانواده ها گرد يكديگر آيند و بلندترين شب سال را با شادي و خرسندي به سپيده برسانند.
در سراسر ايران زمين، جايي را نمي يابيد كه خوردن هندوانه در شب يلدا جزء آداب و شيوه آن نباشد.
در جاهاي گوناگون ايران، گونه هاي تنقلات و خوراكي ها به تبع شيوه زندگي مردم منطقه بهره برده مي شود اما هندوانه ميوه اي است كه هيچ گاه از قلم نمي افتد، زيرا شمار زيادي به اين باورند كه اگر مقداري هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و كوچك يعني زمستاني كه در پيش دارند سرما و بيماري بر آنها غلبه نخواهد كرد.
مردم شيراز در شب يلدا به شب زنده داري مي پردازند و برخي نيز بسياري از دوستان و بستگان خود را دعوت مي كنند،آنها در اين شب سفره يي مي گسترانند كه بي شباهت به سفره هفت سين نوروز نيست و در آن آينه را جاي مي دهند. گونه هاي بي شمار آجيل و تنقلاتي چون نخودچي، كشمش، حلواشكري، رنگينك و خرما و ميوه هايي چون انار و به ويژه هندوانه خوراكي هاي اين شب را تشكيل مي دهند.
در آذربايجان مردم هندوانه چله (چيله قارپوزي) مي خوردند و باور دارند كه با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثيري ندارد و در اردبيل رسم است كه مردم، چله بزرگ را سوگند مي دهند كه زياد سخت نگيرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغزگردو و نخودچي و كشمش مي خورند. در گيلان هندوانه را حتماً فراهم مي كنند و باورمندند كه هركس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگي نمي كند و در زمستان سرما را حس نخواهد كرد.
(آوكونوس) يكي ديگر از ميوه هايي است كه در اين منطقه در شب يلدا رواج دارد و به روش خاصي تهيه مي شود.
در فصل پاييز، ازگيل خام را در خمره مي ريزند، خمره را پر از آب مي كنند و كمي نمك هم به آن مي افزايند و در خم را مي بندند و در گوشه يي خارج از هواي گرم اتاق مي گذارند، ازگيل سفت و خام، پس از مدتي پخته و آبدار و خوشمزه مي شود و آوكونوس (ازگيل) در اغلب خانه هاي گيلان تا بهار آينده يافت مي شود و هر زمان هوس كنند ازگيل و تازه و پخته را از خم بيرون مي آورند و آن را با گلپر و نمك در سينه كش آفتاب مي خورند.
بنا به روايت مردم كرمان تا سحر انتظار مي كشند تا از قارون افسانه يي استقبال كنند، قارون در پوشاك هيزم شكن براي خانواده هاي فقير تكه هاي چوب مي آورد و اين چوب ها به زر دگرگون مي شوند و براي آن خانواده، ثروت و روزي به همراه مي آورند.
جشن شب يلدا يك جشن كاملا زنده است و همه مسيحيان جهان اين جشن را با نام جشن تولد مسيح برگزار مي كنند، يلدا و مراسمي كه در نخستين شب بلند زمستان و بلندترين شب سال برپا مي كنند سابقه يي بسيار دراز داشته و مربوط مي شود به ايزد مهر.
اين جشن كه يكي از كهن ترين جشن هاي ايران باستان است در اصطلاح به آن شب چله هم مي گويند،چله بزرگ از يكمين روز دي ماه جشن خرم روز تا دهم بهمن كه جشن سده است به طول مي انجامد و آن را چله بزرگ مي نامند به آن دليل كه شدت سرما بيشتر است، آنگاه چله كوچك فرا مي رسد كه دهم از بهمن تا بيستم اسفند به طول مي انجامد و سرما كم كم كاسته مي شود.
چله اول كه اولين روز زمستان و يا نخستين شب آن است تولد مهر و خورشيد شكست ناپذير است، زيرا مردم دوره هاي گذشته كه پايه زندگي شان بركشاورزي و چوپاني قرار داشت و در طول سال با سپري شدن فصل ها و تضادهاي طبيعت خو داشتند و براثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشيد و تغيير فصول و بلندي و كوتاهي روز و شب و جهت حركت و قرار ستارگان آشنايي يافته و كارها و فعاليتشان را براساس آن تنظيم مي كردند و به تدريج دريافتند كه كوتاهترين روزها آخرين روز پاييز يعني سي ام آذر و بلندترين شب ها شب اول زمستان است اما بلافاصله بعد از اين با آغاز دي روزها بلندتر و شب ها كوتاه تر مي شود.
اقوام قديم آريايي جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان مي گرفتند و اين ماه را به خداي آفتاب نسبت مي دهند و زياد هم بي تناسب نيست چرا كه آغاز زمستان مثل تولد خورشيد است كه از آن روز در نصف كره شمالي رو به افزايش و ارتفاع و درخشندگي مي گذارد و هر روز قوي تر مي شود.
در اين شب آتش برمي افروختند تا تاريكي و عاملان اهريمني و شياطين نابود شده و بگريزند و همچنان كه خورشيد به مناسبت فروغ و گرماي كارسازش تقدس پيدا كرده بود آتش نيز همان والايي را نزد مردمان دارا شد.چون تاريكي فرا مي رسيد در پرتو روشنايي آتش تاريكي اهريمني را از بين مي بردند.
در شب يلدا يا تولد خورشيد افراد دور هم جمع مي شدند و جهت رفع اين نحوست آتش مي افروختند و خوان ويژه مانند سفره يي كه عيد نوروز تهيه مي كنند اما محتويات آن متفاوت است مي گستراندند و هر آنچه ميوه تازه فصل كه نگهداري شده بود و ميوه هاي خشك در سفره مي نهادند.
اين سفره جنبه ديني داشته و مقدس بود و از ايزد خورشيد روشنايي و بركت مي طلبيدند تا در زمستان به خوشي سر كنند و ميوه هاي تازه و خشك و چيزهاي ديگر در سفره تمثيلي از آن بود كه بهار و تابستاني پربركت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و آتش مي گذراندند تا اهريمن فرصت دژخويي و تباهي نيابد.
سفره شب يلدا سفره ميزد است و ميزد عبارت است از ميوه هاي تر و خشك و آجيل يا به اصطلاح زرتشتيان لرك كه از لوازم اين جشن بود كه به افتخار و ويژگي مهر يا خورشيد برگزار مي شد.امروز هم ايرانيان در سراسر جهان اين جشن زيبا را در كنار يكديگر برگزار مي كنند و به خواندن شاهنامه و گرفتن فال حافظ مي پردازند.
***رسانه ها***
8137/8136
روزنامه آراز آذربايجان در شماره روز پنجشنبه خود مطلبي با عنوان ' يكي از آيين هاي شب يلدا تفال با ديوان حافظ است ' به تحرير درآورده است.