۱۲ بهمن ۱۳۹۳، ۹:۰۲
کد خبر: 81487195
T T
۰ نفر

فرو ريزي ديوارهاي اروپاي واحد

۱۲ بهمن ۱۳۹۳، ۹:۰۲
کد خبر: 81487195
فرو ريزي ديوارهاي اروپاي واحد

تهران- ايرنا- روزنامه «رسالت» در سرمقاله امروز -يكشنبه- خود با عنوان «فروريزي ديوارهاي اروپاي واحد» به قلم «حنيف غفاري» نوشته است:36 سال قبل در چنين روزي امام خميني(ره) پاريس را به مقصد تهران ترك كرد. آن روز دو قطبي عجيب و پيچيده اي بر نظام بين الملل حاكم بود. اروپا با آنكه جاده همگرايي را پس از جنگ جهاني دوم به سرعت مي پيمود، اما عملا در ميدان جنگ سرد ميان دو قطب رقيب گرفتار شده بود. امام (ره) در اواخر عمر خود صداي شكسته شدن استخوانهاي كمونيسم را مي شنيد.

در مدت كوتاهي امپراتوري سوسياليست فروپاشيد و ديوار برلين برداشته شد. اروپايي كه در جنگ جهاني اول و دوم جرقه نابودي ميليونها تن را براي ميليونها تن زده بود، به فكر تشكيل اتحاديه اي منسجم افتاد. اروپاييان خسته از جنگ، مي خواستند رقابتهاي درون گروهي جهان سرمايه داري را زير سقف اتحاد جمعي و گفتگوي داخلي ببرند. محصول اين رويكرد، تشكيل اتحاديه اروپا بود كه روز به روز بر قدرت آن در جهان افزوده مي شد. آلماني ها وفرانسوي ها ستون اصلي اتحاديه اروپا هستند. آنها بازار مشترك، پول واحد و پيمان شنگن را عمود خيمه اروپاي جديد قرار دادند. پس از مدتي ' يورو' به معيار سنجش ارزش همگرايي و تعيين جايگاه قدرت بازيگران اقتصادي اروپا تبديل شد. اما امروز اتحاديه اروپا و منطقه يورو هر دو در آشفتگي و التهاب مزمن به مي برند. نمادهاي اشتراك و اتصال كشورهاي ناهمگون اروپايي به يكديگر از جمله ' واحد پول يورو' و ' پيمان شنگن' تحت تاثير بحرانهاي اقتصادي و امنيتي در قاره سبز روز به روز سست تر مي شود. پيروزي حزب ضد رياضتي سيريزا از يك سو و قوت گرفتن احزاب راستگرا و چپ گراي ضد رياضتي در سرتاسر اروپاي واحد پيش درآمدهايي بر وقوع يك زلزله سياسي-امنيتي تمام عيار در اروپاي واحد است. بي دليل نبود كه فرانسوا اولاند رئيس جمهور ناتوان كاخ اليزه در سال 2013 ميلادي لب به سخن گشود و از احتمال محو اروپاي واحد از روي نقشه سخن گفت! در خصوص تحولات اروپاي واحد، مخصوصا تحولاتي كه پس از پيروزي حزب سيريزا در انتخابات يونان به وقوع پيوسته است لازم است 4 نكته را مدنظر قرار دهيم :

1- سران اروپاي واحد نهايت تلاش خود را جهت شكست سيريزا در انتخابات يونان به كار گرفتند. در سال 2012 ميلادي همه شرايط و تك تك اجزاي صحنه داخلي انتخابات يونان به سود حزب ضد رياضتي سيريزا بود. با اين حال آنگلا مركل صدر اعظم آلمان و ديگر سران اروپايي ،شهروندان يوناني را نسبت به پيروزي حزب سيريزا تهديد كردند. تهديد شهروندان يوناني تا آنجا جديت يافت كه مقامات اروپايي 'عدم اقبال يوناني ها نسبت به طرح هاي رياضتي' را مترادف با ' خروج همزمان از منطقه يورو و اتحاديه اروپا' قلمداد كردند. در نتيجه اين تهديدات، شهروندان يوناني در انتخابات سال 2012 آراي خود را به سود آنتونيوس ساماراس نخست وزير راستگراي ميانه يونان به گردش در آوردند. به عبارت بهتر، يوناني ها در سال 2012 ميلادي قدرت مقاومت در برابر فشارها و تهديدات سران يورو را از دست دادند. با اين حال استمرار فشارهاي رياضتي و ناتواني سران اروپايي در كاهش شاخصهاي فقر و بيكاري در يونان ، منجر به پيروزي سيريزا در انتخابات پارلمان اروپا در سال 2014 ميلادي و سرانجام پيروزي اين حزب در انتخابات سراسري و تعيين كننده اخير يونان شد.

هم اكنون گرد باد سيريزا از آتن ( كانون اصلي بحران اقتصادي اروپا) شروع به حركت كرده است. طوفاني كه كشورهايي مانند اسپانيا، ايرلند، ايتاليا ،پرتغال، قبرس و ديگر كشورهاي بحران زده اروپايي را نيز به زودي در مي نوردد.پيروزي ' سيريزا' ، نخستين نماد و نشانه 'استيصال نهادهاي رسمي غرب ' در مقابل' اراده شهروندان اروپايي' است. از اين رو به جرات مي توان اظهار كرد كه پيروزي سيريزا در انتخابات يونان نقطه آغاز فروپاشي منطقه يورو و متعاقبا اتحاديه اروپا محسوب مي شود.

2- نارضايتي عمومي شهروندان اروپايي از بحرانهاي امنيتي و اقتصادي اروپا، با رشد تصاعدي ' ملي گرايي' در قاره سبز عجين شده است. در كشور فرانسه، ژان مارين لوپن رهبر جريان ملي گراي راست افراطي از اكنون براي فتح كاخ اليزه و بيرون راندن اولاند و سوسياليستها از قدرت خيز برداشته است. اين در حالي‌است كه نيكلا ساركوزي و ديگر سياستمداران فرانسوي نيز عملا قدرت مواجه با وي را ندارند. لوپن صراحتا اروپاي واحد را به يك زندان تشبيه كرده و خواستار بر هم زدن چينش اتحاديه اروپا و منطقه يورو است. حزب چپگرا و ضد يوروي پودموس اسپانيا كه اين روزها در نظرسنجي ها موقعيتي بهتر از ديگر احزاب اسپانيايي دارد نيز پس از پيروزي همزاد خود در يونان ( سيريزا) ، خود را براي حضور در مادريد و تقابل با اروپاي واحد آماده مي كند.

در كشور انگليس ، حزب ملي گراي استقلال ( يوكيپ) و ديگر مخالفان ابقاي لندن در اروپاي واحد پس از پيروزي در انتخابات پارلماني سال 2014 اروپا، آماده اند تا نقشه آينده كشورشان را در يك محيط امنيتي و جغرافيايي مستقل از اروپا ترسيم كنند. بخشي از اصرار ديويد كامرون نخست وزير انگليس مبني بر برگزاري همه پرسي خروج از اتحاديه اروپا تا سال 2017 ميلادي مرهون حلول روحيه ملي گرايي و حمايت اكثر انگليسي ها نسبت به خروج از اتحاديه اروپاست. تحركات استقلال طلبانه در ولز و اسكاتلند نيز اين روند را تشديد كرده است.

3- وقوع جنگ جهاني اول و دوم ، نقطه آشكار ساز تضادهاي دروني و عمقي كشورهاي اروپايي، آن هم حدود 6 قرن پس از عصر رنسانس بود. عصر رنسانس از سال 1300 ميلادي در ايتاليا آغاز شد و در طول سه قرن به تمام اروپا گسترش پيدا كرد. عصر رنسانس ، سرشار از تغييرات فرهنگي،تمدني و اجتماعي در غرب بود. ساكنان اروپا هيچ گاه تصور نمي كردند كه نسلهاي بعدي آنها، ميراث رنسانس را با رويارويي در دو جنگ مخرب و ويرانگر از بين ببرند. اما اين اتفاق در دو جنگ جهاني اول و دوم افتاد! در سال 1957 ميلادي و با امضاي توافقنامه مشترك اقتصادي رم ميان 6 كشور اروپايي، اتحاديه اروپا پي ريزي شد. سرانجام در سال 1993، توافق ماستريخت چارچوب قانوني اتحاديه اروپا را تعيين كرد. در سال 1985 ميلادي پيمان شنگن به امضاي اوليه 5 كشور اروپايي رسيد و سپس به سرتاسر اروپا گسترش يافت. واحد پول يورو نيز در سال 1999 به عنوان واحد پول مشترك اروپا تعريف شد . از 28 عضو اتحاديه اروپا، هم اكنون 19 كشور عضو منطقه يورو هستند. همكاري هاي امنيتي مشترك كشورهاي اروپايي نيز بر اساس نقاط مشترك فراوان امنيتي آنها با يكديگر تعريف شد. عضويت 21 عضو اتحاديه اروپا در ناتو اين روند را تشديد كرد. در چنين شرايطي، اروپاي واحد به دژي مستحكم تبديل شده بود كه طبق محاسبه واقع گرايانه غرب، بايد روز به روز در همه ابعاد قوي تر مي شد.

4- سران اروپاي واحد طي سالهاي 2000 تا 2010 ميلادي سر از پا نمي شناختند! ' اتحاديه اروپا' در نزد شهروندان اروپايي از يك ' نهاد' به يك ' ارزش ' تبديل شده بود! پيمان شنگن، واحد پول يورو و همكاري هاي مشترك امنيتي جملگي به مصاديق اتحاد اروپا و در نتيجه ارزشها و خطوط قرمز اين مجموعه تبديل شده بودند. اما افرادي مانند آنگلا مركل صدر اعظم آلمان و نيكلا ساركوزي رئيس جمهور سابق فرانسه در ميان قهقهه هاي مستانه ناشي از پيروزي خود، متوجه بازگشت شبح ناسيوناليسم بر روي بام خانه شهروندان اروپايي نشدند...

بحران اقتصادي به مثابه توفاني ظاهرا ناگهاني، بسياري از كاشته هاي سران اروپاي واحد را درو كرد . البته بانيان وقوع اين بحران، سران يورو بودند. ماريو مونتي نخست وزير سابق ايتاليا در اين خصوص تحليل واقع بينانه اي دارد: ' فرانسه و آلمان به دليل عملكرد بد خود در اروپا نمي توانند الگويي براي رهبري اين مجموعه باشند. زماني كه در سال 2003 ميلادي، اروپاي واحد نخستين روزهاي حيات واقعي خود را سپري مي كرد آلمان و فرانسه در خصوص كسري بودجه عمومي و بدهي هاي اروپا نرمش زيادي نشان دادند.'

پس از سال 2010 ميلادي، جشن و پايكوبي سران اروپاي واحد به عزا تبديل شد! تشديد بحرانهاي اقتصادي در منطقه يورو منجر به نسخه پيچي رياضتي سران اين منطقه براي شهروندان اروپايي و متعاقبا تشديد خشم و اعتراض عمومي شد.از سوي ديگر، به سبب مداخله جويي اروپاي واحد در اوضاع خاورميانه و حمايت آنها از گروههاي تكفيري مانند داعش و النصره، خطر اين گروههاي خطرناك و متوحش متوجه حاميان اوليه غربي آنها شد. در كنار اين موارد، اهمال‌كاري علني نهادهاي امنيتي اروپا در قبال جريانهاي تندرو و ملي گراي افراطي، موجب چينش مولفه هاي ' گذار از اروپاي واحد' شد. در چنين فضاي چند تكه و پيچيده اي، فاشيست ها نيز قدرت تجديد حيات يافتند. نهادهاي امنيتي اروپا زماني متوجه اين پديده شوم شدند كه در22 ژوئن سال 2011 ميلادي، جسد 69 نوجوان نروژي در جزيره ' اوت اويا' كه با شليك گلوله يك فاشيست تمام عيار به نام آندرس برويك به رگبار بسته شده بودند كنار يكديگر قرار داشت! اما ماجرا به اين جا نيز ختم نشد. حضور پررنگ طرفداران فاشيسم در راهپيماي هاي هفتگي جنبش ' پگيدا' در آلمان خود گوياي عمق فاجعه ايست كه به واسطه جهالت و البته در مواردي خيانت نهادهاي امنيتي اروپا به وقوع پيوسته است.

5- ' آلمان' جايگاه ويژه اي در اتحاديه اروپا دارد! آنگلا مركل صدر اعظم اين كشور نماد ' پايبندي به اروپاي متحد فعلي' محسوب مي شود. او مدعي است كه مي خواهد با چنگ و دندان اين اتحاديه مشترك و متعاقبا منطقه يورو را حفظ كند و مانع از فروپاشي نهادهاي اروپايي شود. او در راستاي تحقق اين هدف ، بدترين وسيله ممكن يعني 'اجراي طرح هاي رياضتي' را به كار گرفت. مركل از قدرت اقتصادي ويژه كشورش در پيشبرد طرح هاي رياضتي استفاده كرد و كشورهاي مختلف را در اين خصوص تحت فشار قرار داد. اين فشارها بر روي دو كشور يونان و اسپانيا مضاعف بود. اما امروز مركل با بهت و حيرت ناشي از شكست خود و سياستهايش، مشغول رصد آشفته بازاري است كه روز به روز نمادهاي ' ملي گرايي' در آن قدرت مانور بيشتري يافته و در مقابل طرفداران اروپاي واحد به حاشيه رانده مي شوند. در دوران جنگ جهاني دوم، ' آدولف هيتلر' به نماد جنگ و واگرايي در اروپا تبديل شد. امروز نيز مركل با اصرار بر روي طرح هاي رياضتي به نماد واگرايي اروپا تبديل شده است! در دوران جنگ جهاني دوم، هيتلر با لشكر نازي ها به قلب اروپا هجوم مي برد و امروز مركل با اصرار بر سياست هاي منسوخ اقتصادي و حمايت از سياستهاي امنيتي نخ نما و غير واقع بينانه به اروپا هجوم برده است. با اين حال اصلي ترين تفاوت هيتلر و مركل، در نوع نگاه آنهاست! مركل با نيت ' حفظ اروپاي واحد ' مشغول سلاخي آن است اما هيتلر با هدف 'سلطنت فاشيسم بر اروپا' در صحنه نبرد با متفقين حضور يافت! هر اندازه مركل در اعلام خبر رسمي ' شكست سياستهاي اقتصادي و امنيتي اروپا' تعجيل كند، ناسيوناليست ها با قدرت و سرعت بيشتري اروپا را تسخير خواهند كرد. در غير اين صورت ديرزماني نخواهد پاييد كه ' گرد باد سيريزا' در نهايت پس از ويراني همه اروپا، به ' رود راين' در آلمان برسد....

منبع: رسالت

اول**1368**
۰ نفر