۳ اسفند ۱۳۹۳، ۸:۰۷
کد خبر: 81515211
T T
۰ نفر

سرسام در اينترنت

۳ اسفند ۱۳۹۳، ۸:۰۷
کد خبر: 81515211
سرسام در اينترنت

تهران- ايرنا- روزنامه «رسالت» در سرمقاله امروز -يكشنبه- خود با عنوان «سرسام در اينترنت» به قلم «حامد حاجي‌حيدري» نوشته است:قضيه مدرسه‌اي پسرانه، در منطقه حكيميه تهران پارس، دانش آموزي را به زور در خود نگاه داشته است كه ديگر نمي‌خواهد به مدرسه برود. او با كارد آشپزخانه والدين خود را تهديد كرده است، تا از اصرار براي رفتن او به مدرسه دست بردارند؛ علت، بازي «نبرد قبايل» (Clash of Clans) بود.بازي «نبرد قبايل»، يك بازي تمام وقت است، و هر لحظه آف لاين بودن، مي‌تواند به قيمت از دست رفتن دستاوردهاي بازي باشد؛ دستاوردهايي كه مي‌شود آنها را «فروخت».

مي‌شود بازي كرد و پول در آورد، به شرط آنكه هميشه آن لاين باشي و اموالت را ديگران نربايند. از اين قرار، پسر مدرسه‌اي، براي والدين خود، با عصبانيت استدلال مي‌كند كه هر آن چه بايد با مدرسه به دست آورم، با بازي آن لاين به دست مي‌آورم، و ديگر لزومي به درس خواندن نيست.يك برنامه به نام «بيدار باش كلش آو كلنز» كه جزء شش برنامه پر فروش اندرويد در ايران است، مي‌پرسد: «دلت مي خواد وقتي Clash of Clans بازي مي‌كني گوشي رو بزني تو شارژ و ساعت‌ها بدون نگراني از اينكه آفلاين بشي و بهت حمله بشه، بري به كارات برسي؟

دلت مي خواد مجبور نباشي هر چند دقيقه يك بار، تو بازي فعاليت كني تا آنلاين بموني و بهت حمله نشه؟ دلت مي خواد وقتي مي خواي واسه 10 دقيقه بري يه جايي (!!!) و نمي توني گوشي يا تبلت رو با خودت ببري، همش فكرت تو بازي نباشه و بدون نگراني از اينكه بهت حمله بشه بتوني كارتو انجام بدي؟ فقط كافيه اپليكيشن «بيدار باش كلش آف كلنز» را دانلود كني و با فعال كردن اون، بازي رو باز نگه داري و با خيال راحت بري به كارات برسي. حتماً مي دوني كه بازي محبوب «كلش آو كلنز» يه قانون مهم داره؛ اونم اين كه اگه تو بازي آنلاين باشي كسي نمي تونه بهت حمله كنه، اما اگر بازي رو باز بذاري، كافيه پنج دقيقه توي بازي فعاليتي نكني، اون وقت اتوماتيك تو رو از بازي خارج مي كنه (آف لاين مي كنه) تا ديگران بتونن بهت حمله كنن. ”بيدار باش كلش آف كلنز“ تو رو توي بازي آنلاين نگه مي‌داره تا بهت حمله نشه. ... ».



تز اول

اين، فقط داستان يك پسر از حكيميه تهران پارس نيست؛ واقع آن است كه رسانه به يك مشغوليت تقريباً تمام وقت تبديل شده است. بي گمان، مصرف رسانه‌ها، براي هر يك از ما به نقطه اوج رسيده است كه يحتمل، يك دهه قبل، تصورش را هم نمي‌داشتيم. ما به جاي هر كار ديگر، سرگرم رسانه‌ها هستيم. حالا، ديگر عنوان «جامعه شبكه‌اي»، عنوان غلو آميزي نيست. تصور دنياي بدون رسانه براي ما غير ممكن گرديده است.هر لحظه، و به هر طرف بگرديم، خبري، رويدادي، تفسيري، و از همه مهم‌تر، «تصويري»، ذهن ما را به خود مشغول مي‌سازد. رسانه‌ها و شبكه‌ها از همه طرف ما را محاصره كرده‌اند؛ هم به مثابه ظرفيت‌هايي كه ما را گسترش مي‌دهند و هم به عنوان شابلون‌هايي كه ما را محدود مي‌كنند.پيام‌هايي كه از طريق رسانه‌ها به ما مي‌رسد، «يا حتي نمي‌رسد»، تصوير ذهني و آگاهي‌هاي ما را از جهان پيرامون شكل مي‌دهد.

ولي، ...



تز دوم

ولي، با ظهور اينترنت، به عنوان چيزي كه «رسانه هم هست»، يك چيز فرق كرده است؛ اين كه اينترنت، رسانه‌اي است كه «آرشيو» آن ضميمه خودش است، ولي رسانه‌هاي ديگر، نزد مخاطبان خود، انباشت نمي‌شوند.

راديو، امواجي را گسيل مي‌كرد و امواج شنيده مي‌شدند، ولي پژواك آن‌ها باقي نمي‌ماند؛ تلويزيون، پيام‌هايي را مي‌رساند، و سپس، پيام‌ها در فضا محو مي‌شدند؛ و روزنامه‌ها، نوشته‌هايي بودند كه خوانده، و سپس، دور انداخته مي‌شدند، و تنها يك نسخه از آن‌ها در كتابخانه‌هاي مركزي باقي مي‌ماند، شايد روزي كسي به آن‌ها سر بزند. ولي، ...

ولي، ...

ولي، اينترنت، حاوي مخزني از اطلاعات است كه پس از خوانده شدن توسط مخاطبان، هم چنان باقي مي‌ماند، و از اين بيش، بر آن افزوده مي‌گردد، و شاخ و برگ مي‌يابد.

شايد اينترنت، در ابتداي گسترش به شكل امروزي در دهه 1990، به مثابه يك روزنامه الكترونيكي بود، ولي امروز، اينترنت، چيزي بيشتر است. چون روزنامه‌ها و كتاب‌ها و تصاوير و ... طي اين سال‌ها كه همچون ساليان ساليان ساليان ساليان سال بود، در آن انباشته و انباشته‌تر شدند.



تز سوم

«محيط» پيام رساني در اينترنت، رفته رفته متراكم‌تر گرديده، و به نقطه‌اي شبيه اشباع رسيده است، و در اين شرايط است كه مخاطبان براي استفاده از پيام‌ها بايد «هزينه تصميم گيري» بپردازند و انتخاب كنند.ملهم از ديدگاه هربرت سايمون، فرآيند كلي «تصميم گيري در اينترنت» پنج مرحله به شرح زير دارد:

1-فعاليت جستجو گري يا تجسس، وقتي براي كاربر معلوم مي‌شود كه داده‌ها آن قدر كه به نظر مي‌رسد روشن نيستند و روايت‌هاي مختلفي از هر پديده در اينترنت هست. بنا بر اين، بخشي از ذهن كاربر مصروف اين مي‌شود كه دريابد كدام وجوه از يك روايت اينترنتي را براي جستجوي بيشتر در اينترنت بايد انتخاب كند؛

2-اكتشاف، پردازش و تجزيه و تحليل داده‌هاي مختلف از منابع گوناگون؛

3-گزينش يكي از چند داده قابل احصا در مورد هر يك از وجوه روايت اينترنتي؛

4-آشتي دادن و تلفيق داده‌هاي گزينش شده در يك مجموعه متحد كه روايت اينترنتي را به نحوي منطقي جرح و تعديل كند؛

5-تجديد نظر مجدد و مكرر در برخي اطلاعات جمع آوري شده در مورد وجوهي كه با داده‌هاي ديگر جور در نمي‌آيند تا شايد در نهايت انسجامي در درك روايت اينترنتي فراهم شود.

تسلسل وقوع اين مراحل، در عمل، بسيار پيچيده‌تر از آن است كه در نظر اول به ذهن خطور مي‌كند.

هر مرحله مي‌تواند براي خود، يك فرآيند تصميم گيري پيچيده باشد.

ممكن است مسائل و مشكلات در هر مرحله، منجر به مسائل و مشكلات جزئي‌تري شوند، و هر مسئله جزئي، اقدامات جستجو گري، طراحي و گزينش مخصوص به خود را بطلبد. به اجرا در آوردن تصميم‌ها را نيز مي‌توان فرآيند تصميم گيري به شمار آورد. از اين رو، كاربر اينترنت، با مجموعه‌اي از مسائل و مشكلات مواجه مي‌شود، كه به انبوهي از تصميم گيري‌ها نياز دارند. و مخاطبان به اين نتيجه مي‌رسند كه بايد براي اين وضع فكري كرد ...



تز چهارم

خب؛ اين فرآيند چند مرحله‌اي كه دست آخر هم مدام تكرار مي‌شود، براي افراد، رفته رفته آزار دهنده مي‌شود، و از اين قرار، افراد تصميم مي‌گيرند تا هزينه‌هاي تصميم گيري خود را پايين ببرند، و اين كار را بر عهده «مؤسسات رسانه‌اي انتخاب اطلاعات» خواهند گذاشت. كمپاني فنلاندي «سوپر سل»، سازنده «كلش آو كلنز»، دنياي مأنوسي براي مخاطبان خود مي‌سازد كه در آن، فقط اطلاعاتي كه باب دندان آنهاست، البته به شيوه و در چارچوب مورد توافق با كمپاني توليد كننده، به آنان برسد.

سئوال اساسي اين است كه چه فرآيندي در «مؤسسات رسانه‌اي انتخاب اطلاعات» اتفاق خواهد افتاد؟ چه كساني گزارش مي‌دهند؟ چه كساني در مورد نحوه انتخاب و انتشار محتواي آن تصميم مي‌گيرند و چه تغييراتي را دانسته يا ندانسته اعمال مي‌كنند؟ و چه زماني و تحت چه عنواني به صورت كالاي اطلاعاتي در اختيار مردم مي‌گذارند؟

حتي اگر فرض را بر حسن نيت و بي طرفي كامل «مؤسسات رسانه‌اي انتخاب اطلاعات» بگذاريم، ترديدي نيست كه بين واقعيت‌ها و نمودهاي اينترنتي، تفاوت و فاصله‌اي وجود دارد كه مي‌تواند ناشي از عناصري باشد كه از طبيعت كار اينترنت ناشي مي‌شود. به اين ترتيب، مي‌توان گفت كه تصويري مخدوش از جهان پيرامون براي ما ترسيم مي‌شود.در يك تحليل دقيق‌تر، مي‌توانيم بگوييم: كار «مؤسسات رسانه‌اي انتخاب اطلاعات»، فرآيند دوباره سازي يك چارچوب ضروري براي داده‌ها و تبديل آنها به اطلاعات باب دندان مخاطبان است. «مؤسسات رسانه‌اي انتخاب اطلاعات»، عناصري از پيام را انتخاب، و بقيه را رد مي‌كنند. عناصر انتخاب شده، به طور برجسته‌اي نمايش داده مي‌شوند، با بيشترين بسامد و به طور مكرر.



تز پنجم

اگر يك رويداد توسط كار «مؤسسات رسانه‌اي انتخاب اطلاعات»، رسانه‌اي كه مردم به آنها عادت مي‌كنند، رد بشود، آن رويداد، جزء واقعيت‌هاي اجتماعي مردم نخواهد شد، ولي، اگر يك رويداد در بسته آنها قرار بگيرد و منتشر شود، نه تنها براي مردم به عنوان مخاطب تبديل به واقعيتي اجتماعي مي‌شود، بلكه به شدت بر جهان بيني آنها نيز تأثير خواهد گذاشت. ملهم از كورت لوين و

هم فكران، اين موضوع «نقشه‌هاي شناختي» ناميده مي‌شود.

كار «مؤسسات رسانه‌اي انتخاب اطلاعات»، در يك اجتماع شديداً رسانه‌اي شده، عملاً معادل فرآيند خلق واقعيت‌هاي مردم هم هست. تغيير نقشه‌هاي شناختي مردم، كار اصلي است كه كمپاني «سوپر سل»، توليد كننده كلش آو كلنز انجام مي‌دهد. نمي‌خواهم بگويم كه كل اين فرآيند، منفي است، ولي مي‌خواهم تذكر دهم كه والدين پسر محصل در يك مدرسه حكيميه تهرانپارس، بايد بيش از اينكه فرزندشان ديگر نمي‌خواهد به مدرسه برود، نگران دو چيز ديگر باشند؛ اولاً اينكه فرزند آنها كل زندگي خود را به «سوپر سل» سپرده است و آن را براي زندگي خود كافي دانسته است. ثانياً، «سوپر سل» در توافقي فعال با فرزندشان، «نقشه‌هاي شناختي» او را تغيير مي‌دهد كه اين تغيير تا حد قابل ملاحظه‌اي خشونت‌بار، تهاجمي، جاه‌طلبانه، و به دور از عواطف سالم انساني است.

منبع: رسالت

اول**1368**
۰ نفر