«بهرام قاسمي» سفير سابق ايران در ايتاليا مي نويسد: بي شك بايد انتظار داشت طرف ايتاليايي نيز در مذاكرات خود، در اين برهه حساس از روابط دوجانبه و تحولات سريع منطقهاي پيرامون ايران و ايتاليا، از شمال آفريقا و ليبي گرفته تا سوريه وعراق و يمن و روسيه و اوكراين و اروپا و... و ديگر تحولات بسيار و كم نظير جهاني، چيزي بيش از يك ديپلماسي آمد و شد و سفر را در برنامه كاري خود داشته باشد. «سرمايهها» و «داشتههاي» باقي مانده از روزگار پيشين در روابط و همكاريهاي دو كشور كه چندي با كاهش و كاستيهايي روبه رو بوده است، ميتواند در پرتو اراده و حسننيت دو دولت، آغاز و گشايشي نو را تجربه كند. ايتاليا و ايران منافع مشترك منطقهاي بسياري دارند. تجربه اين گونه همكاريها و رايزنيها نيز در ايام پسين، بسيار و تهران شريك با ثبات و مقتدر و مطمئني براي رم خواهد بود، اما شوربختي از آن است كه ديري است رم در كشاكش مشكلات اقتصادي داخلي سرگرم خويش است و از تحولات پيراموني مرتبط با منافع ملي خود دور. اينك شايد بتوان باز آغازي نو داشت. پس بايد سفر آقاي جنتلوني در اين برهه را براي دو كشور مهم و سودمند دانست.
پائولو جنتلوني وزير خارجه دولت ماتئو رنتزي 39 ساله و جوانترين رئيس دولت ايتاليا تاكنون محسوب ميشود. ماتئو رنتزي سومين نخست وزيري است كه در 4 سال اخير و بدون هيچگونه انتخاباتي و با رايزني رئيسجمهور و احزاب در واقع به اين مسئوليت منصوب ميگردد. و پيش از رنتزي، «لتا» از حزب چپ ميانه و پيش از او نيز «ماريو مونتي» به عنوان يك تكنوكرات و اقتصاد دان براي هدايت اقتصاد بحران زده ايتاليا و اعمال سياستهاي مورد نظر بروكسل و كميسيون اروپا، سكان نخست وزيري را در كاخ كيجي عهده دار بودند. كابينه آقاي مونتي كابينهاي كاملاً غير سياسي و حزبي و تكنوكرات محسوب ميشد (مونتي نيز خود هيچگونه سابقه سياسي نداشت و معروف بود. وي در بروكسل بيش از ايتاليا از معروفيت برخوردار است). همچنين هيچ كدام از وزراي او، سابقه وزارت و كار حزبي و سياسي نداشتند. هدف و مقصد آنها كنترل بحران اقتصادي و بهبود شرايط كشور به حساب ميآمد. ايتاليا كه به چكمه اروپا نيز ميتواند معروف باشد، كشوري است ويژه، تا حدي خاص و متمايز از ساير كشورهاي اروپايي. كهن و قديمي، با تمدني ديرينه، فرهنگي غني با فراز و فرودهاي پر شمار. پس از جنگ دوم جهاني و شكست موسوليني و فاشيستها و استقرار ايتالياي جديد، مسير دموكراسي و آزادي و توسعه را طي كرد. ايتاليا در اروپا از وزن و جايگاه ويژه خود برخوردار است. از چند كشور اوليه و معدود شكل دهنده اتحاديه ذغال و فولاد بود كه در مسير تكاملي خود تا به امروز به اتحاديه اروپا با 28 عضو و پول واحد «يورو» و... منجر شده است. ايتاليا به لحاظ جمعيتي چهارمين كشور اروپاست، با حدود 61 ميليون جمعيت. هشتمين قدرت اقتصادي جهان و سومين قدرت اقتصادي اروپا. عضو كشورهاي «گروه هفت» (G7). كشوري مديترانهاي، هم از ديد جغرافيا و هم فرهنگي، مردماني گرم خو، آسان گير و آسايش طلب، تنوع جو و چند فصل. هيجاني و احساسي نيز هم. بستگي به اينكه در كجاي چكمه باشي اين خصوصيات بيش و كم ميشود. جنوبي باشي يا شمالي يا در ميانه راه. ايتاليا كشور دولتهاي مستعجل است. دولتهاي نيمه تمام. عمر دولتها كوتاه و حتي به ندرت عمرشان به نيمه ميرسد. دولتهاي هميشه جوان مرگ و گويي اين خود سنتي است ايتاليايي و اين گونه اداره كشور، خود براي سومين قدرت اقتصادي اروپا معجزهاي است. ايتاليا كشور احزاب است. احزاب رنگارنگ و پرشمار، كوچك و بزرگ. سراسري و محلي و هر كدام هر روز به نامي. اروپايي است همانقدر كه آفريقايي گاهي. غربي است و گاهي شرقي تمام عيار. ايتاليا مركز گوناگوني و تنوع است. كلكسيوني است از همه چيز، و طيفي از تمامي رنگها. شمال، اروپاييتر و نزديكتر به نقطه مركزي انقلاب صنعتي با همه مشخصات فرهنگي و خاص خودش و جنوب، شرقيتر، مديترانهاي و نزديك به آفريقا و خاورميانه. و در نهايت در انتهاي چكمه، سيسيل را داري با تمامي زيبائيها، گرمي و تفاوتهايش. از بالا تا پائين چكمه را كه خوب سير كني، گويي بخش بزرگي از جهان را در نورديدهاي. اين چكمه واقعاً كلكسيوني از سراسر جهان است، اما ايتالياي چند چهره و متنوع امروز، از جمله كشورهاي بحران زده و بدهكار ساليان اخير اروپاست كه با چالشهاي پرشماري روبروست. مردمان خوش نشين و پر گفت و شنودش در كافهها و رستورانهاي بي شمار و همه رنگ آن در كوچه پس كوچههاي قديمي و تاريخي آن مدتي است كه بايد به راه باشند و در راه سياستهاي رياضتي اقتصادي، رهرواني آرام و شنوا و صبور. بايد بپذيرند: افزايش مالياتها را، كاهش درآمدها را. افزايش ساعات كار، افزايش سن بازنشستگي، كاهش قدرت خريد، كاهش ميزان سفر و گشت و گذار و نشست و برخاست و گپ و گفتگو.... همه و همه اينها طاقت بسياري را طاق و از حوصله، بيرونشان برده و برخي را به فرياد و اعتراض وا داشته است. مثل هر جا و همه وقت. براي آن كه هيچگاه، هيچ نداشته است و آن كه داشته است و حالا كمتر دارد. آثار اين گونه سياستهاي انقباضي و رياضتي متفاوت است و اين فشارها و محدوديتها در اين گونه جوامع آثار تخريبي بسيار دارد. در ايتاليا نيز، (چون يونان و اسپانيا و... كه هر كدام تحت فشارهاي ناشي از سياستهاي رياضتي، مردمان خسته از اين فشارها از احزاب سنتي و دير پا و كهن سال مايوس و دلزده و نوميد شدند و به احزاب نوظهور و نوپاي افراطي و ضد يورو و آلمان و اتحاديه و بروكسل اقبال بيشتري نشان دادند) احزاب و گروههاي همزاد «پودموس» اسپانيا و «سيريزا» يونان، و... به شتاب و پيش از موعد پا به عرصه حيات نهادند. مهمترين حزب مولود سياستهاي رياضتي ايتاليا حزب «5 ستاره» آقاي «گريلو» كمدين ايتاليايي است كه در فضاي كنوني با شعارهاي پوپوليستي و در مخالفت با اصل اتحاديه اروپا و پول واحد اروپايي «يورو» و... سياستهاي رياضتي، خود را به ميدان بازيهاي سياسي رساند تا شانس خود را بيازمايد و او توانست چون ديگر همزادان اروپايي خود در اندك زماني شهرت و هواداراني را بهدست آورد. گريلو «كمدين» در آخرين انتخابات پارلماني توانست 54 كرسي در مجلس سنا، و 109 كرسي را در مجلس نمايندگان از آن خود سازد و بعد از احزاب و ائتلافهاي قديمي و كهنه كار چپ ميانه و راست ميانه جايگاه خود را به عنوان حزب سوم تثبيت كند. اينان نيز با شعارهاي شيرين و اميد بخش خود كه ظاهراً به گوش خسته گان ازاين راه، و درماندگان و بيكاران نوميد نوايي خوش بوده است، ره چندين ساله را چند شبه پيمودند؛ اگر چه طي طريق يك شبه نيز دليل پايداري و موفقيت و ماندگاري نبوده و نيست. آنهم در ايتالياي تنوع طلب و كنار آمده با دولتهاي چند ماهه و غير ماندگار به سال و دو سال. البته عملكرد سيريزا در يونان و احتمالاً پودموس اسپانيا نقشه راه مردمان اين كشورها در مواجهه با اين گونه احزاب نورس و پوپوليستي خواهد بود. شايد و شايد كه اين احزاب بر احساساتي گذرا و بر دوراني خاص استوارند و با هر اتفاق ديگري و وزش بادي برباد روند و از ياد نيز. البته ميان اين احزاب همزاد نيز تفاوتهاست. سيريزا در يونان توانست با درايت قدرت را در اختيار گيرد و تا حدي از شعارهاي بلند پروازانه عبور كند و به راه تأمل و تفاهم و مذاكره درآيد و به نظر ميرسد در عمل با 5 ستارگان ايتاليايي همساني كمتري دارد و هيچ الزامي نيست كه تمامي همزادان از سرنوشت يكساني برخوردار باشند. بيشك بين ايتاليا و مردمش با يونان و تمامي شرايط اش تفاوتهاست و شرايط بينالمللي و منطقهاي نيز متغير و ايتاليا نيز در تمامي ابعاد مقتدرتر و در جايگاهي برتر از يونان قرار دارد. رنتزي، جوان اما مقتدر، كه خود چپ ميانه ايتاليا را نمايندگي ميكند نيز تلاش دارد بر معضلات و چالشها تا حد امكان فائق آيد. ايتاليا علاوهبر تاثيرپذيري از بحران اقتصادي آوار شده بر اروپا، طي ساليان اخير و از بد حادثه با ديگر چالشها نيز دست به گريبان بوده است. ليبي همسايه و شريك مهم او در آن سوي مديترانه و در 200 مايلي ايتاليا به سرنوشت كنوني و جنگهاي داخلي و آشوب و هرج و مرج گرفتار آمده است. ايتاليا بين سالهاي 2002 تا2004 تلاش و سرمايهگذاري بسياري كرد تا قذافي را بهراه آورد و روابط ليبي و جامعه بينالملل را عادي و مشكلات قذافي و غرب را كاهش دهد. برلوسكوني در اين دوران بسيار در اين جهت كوشيد و موفقيتهايي نيز بهدست آورد. قراردادهاي عظيمي نيز ميان ايتاليا و ديگران با طرابلس قذافي منعقد شد. امروز براي ايتاليا از ليبي بيش از يك نگراني عميق و عظيم، امنيتي و بيثباتي، جنگ، هرج و مرج، همه آثار مستقيم و غيرمستقيم آن و آوارگان و پناهجويان ليبيايي و سوري و... سهمي نيست. عمدتاً شمال آفريقا همواره مورد توجه سياسي و اقتصادي ايتاليا بوده است. روابطي ويژه ميان تونس و ايتاليا و تحولات شمال آفريقا در ساليان اخير ايتاليا را بي نصيب نگذاشته است. وضعيت در عراق و سوريه و مهمتر اوكراين و تحريمها عليه روسيه، اقتصاد اين كشور را بيشتر تحت تاثير خود داشته است. پوتين و برلوسكوني روابطي خاص و شخصي داشتند و در پرتو آن روابط، همكاريهاي بسياري را آغاز كردند و پيشتر از همه، پيوستن ناگزير ايتاليا به تحريمها عليه ايران بود. روابط ايران و ايتاليا همواره روابطي حسنه و به دور از تنش و براساس احترام متقابل بوده است كه در ميان كشورهاي بزرگ اروپايي از اين حيث بينظير مينمايد و عليرغم اختلاف سليقههاي دو كشور در برخي حوزهها، اما سنت رفت و آمد و گفت و شنود و رايزنيهاي دورهاي دو جانبه و چند جانبه و همكاري در عرصه مسائل منطقهاي و جهاني همواره و حداقل تا حدود سالهاي 2006 كم و بيش وجود داشته است. قطعنامههاي شوراي امنيت و برخي عوامل ديگر به ناگاه روابط و تمامي سنتها و دستاوردهاي پيشين موجود در روابط را با دگرگونيهايي روبرو ساخت. در دولت دوم ديرپاي برلوسكوني 2001 تا 2005 روابط دو كشور در تمامي زمينهها از توسعه و رشد كمي و كيفي بسيار برخوردار شد. در اين دوران براي نخستين بار ايتاليا به شريك اول تجاري ايران در اروپا تبديل شد و حجم روابط تجاري و اقتصادي تا حدود 7ميليارد يورو افزايش يافت.
تبعيت ايتاليا از اعمال تحريمها و اتفاقات ديگر در نهايت حجم روابط تجاري دو كشور را از 7 ميليارد يورو سالهاي 2005تا2006، به 3 ميليارد و 600 ميليون يورو، و در سال 2013 يك ميليارد و 200 ميليون يورو كاهش داد. در سال 2014 نيز شواهد حكايت از رقمي حدود ارقام مشابه سال 2013 دارد، اما در روابط ايران و ايتاليا بازگشت به دوران رونق پسين، چندان سخت نيست و در صورت فراهم شدن زمينههاي لازم، با شناخت متقابل موجود ميان تهران و رم، امكان هر گونه جهشي در همكاريها امكانپذير است؛ به ويژه آنكه رم، امروز به خوبي ميداند كه سياست يكسو نگرانه در وضعيت كنوني جهان پاسخگوي منافع آن كشور نخواهد بود و امروز ايران، مهمترين و با ثباتترين كشور منطقه محسوب ميشود. رشد افراطگرايي و ظهور گروههاي تروريستي جديد كه در جذب شهروندان اروپايي نيز شور بختانه از موفقيتهايي برخوردار بودهاند و در پرتو برخي اقدامات تروريستي موجي از نگراني و نا امني را در اروپا ايجاد كردهاند، تهديداتي جدي براي ايتاليا به وجود آوردهاند. «داعش» كه در ليبي سنگرهاي خود را استوارتر ميسازد، در تازهترين ويدئوي منتشر شده به صراحت اعلام ميكند «ما امروز در جنوب رم هستيم» و «رم را تصرف خواهيم كرد». بي شك نه رم بي دفاع است و نه داعش اين چنين توانا، اما به هر حال اين واقعيتي است كه داعش در ليبي متلاشي و پاره پاره حضور و ليبي تا ايتاليا تنها 200 مايل فاصله دريايي دارد و سيل مهاجرين از ليبي به سمت ايتاليا رو به افزايش است. جنتلوني، وزير خارجه ايتاليا دو روز پيش اعلام كرد، مهاجرتهاي غير قانوني ادامه دارد و از آغاز سال جديد تاكنون، 7 هزار و 882 نفر از راه دريا وارد سواحل ما شده اند، در حالي كه اين رقم در مدت مشابه سال قبل 4 هزارو 548 نفر بوده است. با اين اوصاف و تنها با در نظر گرفتن موقعيت جغرافيايي ليبي و ايتاليا، رم نميتواند نسبت به امنيت ملي و تهديد لفظي داعش مبني بر تصرف رم هر چند كه مسخره يا توخالي بنمايد بي تفاوت باشد. وزير خارجه در مصاحبه با روزنامه «ايل مساجرو» در پاسخ به سوالي ميگويد «ما در برابر تهديدات با تمامي سرويسهاي اطلاعاتي و امنيتي خود فعال هستيم». او در بخش ديگري از اين مصاحبه ميگويد: «آنها (داعش) از جنگهاي صليبي و بر افراشتن پرچمهاي سياه بر فراز واتيكان در رم به عنوان دشمن اسلام سخن ميگويند و ما با تروريسم داعشي مبارزه خواهيم كرد». با آن تهديد و اين سخنان، به نظر ميرسد از هم اكنون نبردي پنهان آغاز شده است و ليبي باز اهميت خود را در اطاقهاي در بسته سياستگذاري رم باز مييابد، اما اين بار سخن از هيچ قرارداد اقتصادي و تجاري و نفت و گاز نخواهد بود. سخن از آغاز نبردي براي ايمنسازي مرزهاي ايتاليا و كيان واتيكان در برابر نفوذ و تهاجمات احتمالي تروريستي داعش خواهد بود و ايتاليا بايد پديده شوم و خطرناك افراطگرايي و تروريسم را با شناختي كه خود از منطقه دارد، جدي تلقي كند. ايتاليا در آسمان تاريك هرج و مرج و بي ثباتي و خشونت و تروريسم اطراف خود ستارههاي بسياري نيز دارد، كه در نهايت بر «سياهي» و «جهل» و افراط غلبه خواهند كرد. تنها بايد به هنگام به آسمان نگريست، و ستارههاي رهگشا را يافت، اگر چه اين ستارهها، هرگز چون «5 ستاره» ايتالياي آقاي گريلو نيستند.
منبع: اطلاعات
اول**1368**
تهران- ايرنا- روزنامه «اطلاعات» در يادداشتي به بهانه سفر وزير امور خارجه ايتاليا به ايران نوشته است: «پائولو جنتلوني» وزير خارجه ايتاليا، از ساعاتي ديگر ديدارها و ملاقاتهاي خود را با مقامات عاليرتبه ايراني، در تهران آغاز ميكند. بدون شك، آقاي جنتلوني در تهران به گرمي پذيرفته خواهد شد، و رو در رو و مستقيم، بار ديگر از زبان مقامات ايراني، از مواضع تهران در خصوص همكاريهاي دوجانبه بين تهران و رم و آمادگي براي بسط و گسترش هر چه بيشتر تماسها، به منظور تعميق روابط در تمامي بخشهاي مورد توافق طرفين، مشورتها و رايزنيهاي مستمر پيرامون موضوعات مهم منطقهاي و بين المللي، آگاه خواهد شد.