شبكه الجزيره كه در فيلم مستندي زواياي اين تجارت خونبار را بررسي كرده، گزارش داده است: اهميت تجارت تسليحات را در سرزمين هاي اشغالي، مي توان با يك تخمين اين گونه حساب كرد كه براي مثال درآمد سرانه تل آويو از بخش نظامي در سال 2012، براي هر يك صهيونيست، حدود هزار دلار بود كه چندين برابر درآمد سرانه آمريكا از فروش سلاح است.
شبكه الجزيره ي در فيلم مستندي در اين باره نشان مي دهد چگونه چهار ميليون فلسطيني كه در كرانه ي باختري و غزه به سان زندانياني زندگي مي كنند، براي رژيم صهيونيستي و كارخانه هاي تسليحاتي اش مثل موش آزمايشگاهي هستند تا مشتريان سلاح هاي انسان كش صهيونيست ها به كارآمدي سلاح هاي مدرن! سرزمين موعود ايمان بياورند.
و اين ناني است كه صهيونيست ها ابتدا در خون زنان و كودكان غزه و كرانه ي باختري مي زنند و آن گاه از آن ارتزاق مي كنند.
و اين چرخي است كه از بدو پيدايش رژيم اسرائيل، نيروي لازم براي ادامه گردش خود را از درد و رنج فلسطينيان حاصل كرده است.
نيو گوردون استاد علوم سياسي دانشگان بن گورين، در اين باره مي گويد: كافي است به بروشورهاي صنايع نظامي اسرائيل نگاهي بيندازد. آن ها گوياي همه چيزند.
گوردون مي افزايد: چيزي كه صادركنندگان سلاح اسرائيلي مي فروشند در واقع تجربه و تخصصي است كه حاصل سال ها اشغالگري و جنگ با همسايگان است.
و اين واقعيتي است كه اسرائيل و از اوان اشغال سرزمين هاي فلسطينيان، جنگ و درگيري با همسايگانش را كنار نگذاشته است، زيرا در مرحله نخست، از جنگ بهره اقتصادي فراواني مي برد.
اين واقعيت است، همان طور كه روزنامه صهيونيستي هاآرتص هم مي نويسد: سرزمين هاي اشغالي فلسطينيان، به ويژه نوار غزه، براي تل آويو حكم آزمايشگاهي را دارد كه در آن مي تواند سلاح هاي تازه ي خود را آزمايش كند، اشكال هاي آن ها را رفع كند و در حقيقت سامانه هاي تسليحاتي خود را به معرض فروش گذارد.
اين روزنامه مي افزايد: اما اين تنها به سلاح هاي اسرائيلي محدود نمي شود، زيرا كه گاه براي خشنود كردن قدرت هاي سلطه گر سامانه هاي تسليحاتي آن ها را هم روي فلسطينيان امتحان مي كند و قدرت هاي بزرگ هم دست اسرائيل را در جنگ و خونريزي عليه فلسطينيان باز مي گذارند.
جف هالپر تحليلگر سياسي نويسنده يك كتاب با موضوع نقش صنايع تسليحاتي رژيم صهيونيستي، گفته است: اسرائيل با پيشرفت در زمينه ساخت سلاح هاي مدرن و عرضه آن ها به كشورهاي سلطه گر، بين آن ها جاي پاي محكمي پيدا كرده و آن ها هم در عوض به خاطر تقويت منافع مشترك چشم بر روي اشغال و اشغالگري اسرائيلي ها بسته اند.
از سال 2000 به اين سو، به عبارتي بعد از آغاز انتفاضه دوم فلسطينيان، رژيم صهيونيستي هر از چند گاهي يك عمليات نظامي به راه انداخته است كه هركدام چند هفته اي به طول انجاميده اند.
از جمله مي توان به عمليات نظامي اين رژيم موسوم به سپر دفاعي اشاره كرد كه در سال 2002 در كرانه باختري اجرا شد.
بر همين منوال، صهيونيست ها سال 2006 جنگ دوم لبنان را به راه انداختند، بين سال هاي 2008 تا 2009 عمليات سرب گداخته را در غزه به راه انداخت كه در ميان اعراب به عمليات كشتار غزه معروف شد.
سال 2012 هم عمليات ستون ابر عليه مردم فلسطين اجرا شد و
در پي هر يك از اين جنگ ها فروش فناوري هاي نوين نظامي و تسليحات اسرائيلي سير صعودي پيدا كرد.
به بيان ديگر، صادرات سلاح رژيم صهيونيستي در سال 2002، دو ميليارد دلار بود كه اين رقم در سال 2006 به 4/3 و در سال 2012 به شش ميليارد دلار رسيد.
نشريه آلماني اشپيگل آنلاين، به نقل از مجله تجارت نظامي جين در بريتانيا مي نويسد كه رژيم صهيونيستي ششمين صادركننده بزرگ دنيا است.
بنيامين بن اليعزر وزير جنگ پيشين رژيم صهيونيستي كه بعدها وزير صنايع شد، موفقيت اين رژيم در زمينه فروش سلاح را مديون اين واقعيت مي داند كه خريداران دوست دارند چيزي بخرند كه امتحان خود را پس داده باشد.
او مي گويد: اسرائيل سلاحي مي فروشد كه امتحان خودش را به خوبي پس داده چرا كه ما 1 تا 15 سال آن ها را به كار برده ايم.
اما بد نيست بدانيم اين همه به خون بيگناهاني آغشته است كه تو گويي دنيا ترجيح داده از آن ها به عنوان موش آزمايشگاهي استفاده كند.
بعد از عمليات كشتار غزه در زمستان سال 9-2008، بيش از چند هزار فلسطيني بي گناه جان باختند تا فروش سلاح رژيم صهيونيستي براي اولين بار به بالاترين ميزان خود يعني شش ميليارد دلار برسد.
2044/
ايهود باراك، وزير جنگ پيشين رژيم صهيونيستي، زماني گفته بود كه 150 هزار خانوار در سرزمين هاي اشغالي، يا به عبارتي از هر 10 صهيونيست يكي، چرخ زندگي خود را با كار در صنايع نظامي رژيم اسرائيل مي گرداند.