واقعیتِ انكار ناپذیر این است كه پس از امضای توافق فراگیر (جامع) هسته یی میان ایران و قدرت های بین المللی شاهد گشایش های عظیمی در روابط گوناگون كشورمان با جهان خارج خواهیم بود. افكار عمومی، به ویژه در كشورهای غربی كه سال ها مخاطب فرایند ایران هراسی بوده است، پس از توافق احتمالی به دنبال بازشناسی ایرانیان و نیز تمدن، فرهنگ، ویژگی ها و ظرفیت های ایران خواهد بود.
در چنین فضایی اهمیت استفاده از دیپلماسی عمومی برای تاثیرگذاری بهینه بر افكارعمومی و به دنبال آن رویكرد كشورها در جهت هموارسازی مسیر كسب منافع و اهداف ملی بیش از پیش نمایان می شود. یكی از تعریف های ارایه شده از این گونه ی دیپلماسی كه برخی از آن با عنوان «دیپلماسی نرم» هم یاد می كنند ناظر بر تلاش های یك دولت برای اطلاع رسانی، ایجاد درك متقابل و نیز تاثیر بر افكار عمومی ملت های دیگر است. این تلاش ها طیف گسترده یی از اقدام ها را در بر می گیرد كه شامل مبادله های علمی، فرهنگی و ورزشی، بكارگیری رسانه های رادیویی، تلویزیونی و اینترنتی و همچنین بهره برداری از كتاب ها و نشریه ها است.
دیپلماسی عمومی را می توان موضوعی میان رشته یی و برگرفته از حوزه هایی همچون روابط بین الملل، ارتباطات و روابط عمومی به حساب آورد. به باور برخی تحلیلگران، این گونه از دیپلماسی همان است كه «جوزف نای» نظریه پرداز برجسته ی علوم سیاسی و روابط بین الملل آن را «قدرت نرم» می نامد. از دیدگاه وی، قدرت نرم، توانایی اثرگذاری بر دیگران برای بدست آوردن پیامد مطلوب توصیف می شود و مهمترین راه برای كسب قدرت، جذب دیگران به شیوه هایی غیررسمی است زیرا دستاوردهای این شیوه بسیار ماندگارتر و تاثیرگذارتر از سیاست «چماق و هویج» خواهد بود.
وزارت امور خارجه ی آمریكا در دهه های پایانی سده ی گذشته و پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، دیپلماسی عمومی را به عنوان برنامه هایی با حمایت دولت ها با هدف اطلاع رسانی یا تاثیرگذاری بر افكار عمومی دیگر كشورها مورد شناسایی قرار داد و به كار برد؛ برنامه هایی كه ابزار اصلی آن انتشار متن، تصاویر، مبادله های فرهنگی و رسانه های عمومی است.
به این ترتیب، گذشته از دیدارهای سیاسی و دیپلماتیك، موضع گیری ها و نیز توافق های رسمی، رده های گوناگون مدیریتی كشورها از روش های نرم برای پیشبرد منافع ملی بهره می برند. مجریان سیاست خارجی كشور ما نیز به نوبه ی خود در كنار كاربرد دیپلماسی رسمی، از مزیت های دیپلماسی عمومی غافل نبوده اند. البته این گونه از دیپلماسی دارای ظرافت ها و الزام های خاصی است كه تنها به حوزه ی كاركردی نهادی چون وزارت امور خارجه باز نمی گردد و از همین رو پیشبرد آن شرایط ویژه یی را می طلبد.
روی سخن این یادداشت به ماجرای دعوت از «رونی كلمن» قهرمان هشت دوره ی رقابت های بدنسازی سنگین وزن جهان بر می گردد. هدف اصلی نوشتار حاضر تایید یا رد این اقدام نیست اما باید گفت تلاش در زمینه ی پیشبرد دیپلماسی نرم و دعوت از چهره های سرشناس علمی، فرهنگی، هنری و ورزشی با رعایت شرایط قانونی، عرفی، سیاسی و ... كشور اقدامی كارآمد و تاثیرگذار است.
انتشار اخبار دیدارهایی از این دست می تواند تاثیر ملموسی بر افكار عمومی جهان داشته باشد و تا حد زیادی انگاره های ناصحیح رسوب كرده بر این افكار را بزداید. این همان شیوه یی است كه كشورهای كوچك حاشیه ی خلیج فارس در چند سال گذشته به شدت بر آن تمركز كرده اند تا چهره ی مطلوب و حتی در پاره یی موارد دستكاری شده از خود نشان دهند. این كشورها با برگزاری رقابت های بزرگ ورزشی، جشنواره ها و نمایشگاه های گوناگون بین المللی كه برای مخاطبان جهانی دارای جذابیت است، تلاش كرده اند از خود چهره یی متفاوت به مردم جهان عرضه كنند. بسیاری از كشورها به ویژه كشورهای یاد شده در كنار بهره گیری از مزیت های اصلی دیپلماسی عمومی، به عنوان یكی از دستاوردهای فرعی به صنعت گردشگری خود نیز رونق می بخشند.
متاسفانه ناتوانی در مدیریت و برنامه ریزی كارآمد سفر یك فرد شناخته شده باعث شد چند سمینار و كارگاه آموزشی كه قرار بود این ورزشكار حرفه یی در كشورمان برگزار كند، لغو شود. همچنین انجام گرفتن برخی اقدام های نادرست باعث شد وی با نارضایتی كشورمان را ترك كند.
در این چارچوب بر این نكته باید تاكید كرد كه می توانستیم به جای اجازه ندادن برای خروج از هتل، برگزار نكردن جلسه های آموزشی و تبلیغی، ندادن دستمزد وعده داده شده و ... به این ورزشكار حرفه یی، وی را به تبلیغگری تاثیرگذار برای كشورمان تبدیل كنیم.
نبود مدیریت دقیق برای برنامه ریزی هایی از این دست، پرشمار بودن مركزهای تصمیم گیری، وجود خط قرمزهای گوناگون و تعریف نشده، هیاهوی شماری از رسانه ها با اهداف خاص و بزرگنمایی در مورد دستمزد و رویكرد سیاسی میهمان، نگاه اقتصادی صرف به چنین سفرهایی، اظهارنظرهای جهت دار در قالب تحلیل كارشناسانه، نبود تحمل و نداشتن روحیه ی آسان گیرانه و بسیاری دلایل دیگر باعث شد تا این فرصت از دست برود.
بدون شك حضور این ورزشكار آمریكایی، تنها فرصت معرفی جامعه و كشورمان به جهانیان نیست و در آینده نیز از این دست سفرها به وقوع می پیوندد. هنوز تعداد زیادی از افراد مهم، سرشناس و محبوب جهان هستند كه آرزوی سفر به ایران را دارند. نكته اینجا است كه نباید در این مورد غفلت كرد و فرصت های رسانه یی، علمی، فرهنگی و ورزشی را كه ابزار دیپلماسی عمومی محسوب می شوند، از دست داد.
از آنجا كه در آینده ی نزدیك و بعد از امضای توافق فراگیر(جامع) هسته یی میان ایران و قدرت های جهانی، این گونه فرصت ها برای مبادله های غیرسیاسی با كشورهای جهان بسیار بیشتر و بزرگ تر به وقوع می پیوندد، توجه به چند نكته در این چارچوب دارای اهمیت فراوان است.
در این پیوند، درك اهمیت دیپلماسی نرم و روش های موفقیت در آن از نخستین و مهمترین مسایلی است كه مجریان چنین سفرهایی باید به آن توجه داشته باشند. همچنین برای مدیریت صحیح و برنامه ریزی مناسب این سفرها ضروری است نهادی خاص مسوولیت هدایت، پیشبرد و اجرای این برنامه ها را برعهده گیرد. در این شرایط است كه هیچ فرد یا نهادی نمی تواند به سوء استفاده یا مانع تراشی در برابر این برنامه ها بپردازد.
در صورت استفاده ی بجا از ابزار دیپلماسی عمومی، چنین سفرهایی می تواند اثر مثبت، عمیق و كم هزینه یی را بر افكار عمومی مردم جهان داشته باشد و با ترمیم چهره ی وارونه به نمایش درآمده ی گذشته، بر نفوذ ایران در افكار عمومی جهانیان به ویژه در غرب بیافزاید.
*گروه پژوهش و تحلیل خبری
پژوهشم**9130**9279**2054
تهران- ایرنا- در فضای تعاملی روابط ایران با جهان، دیپلماسی عمومی ابزاری برای پیشبرد سیاست خارجی و دستیابی به منافع ملی به شمار می رود؛ ابزاری كه كاربرد آن نیازمند ظرافت و هماهنگی دستگاه های گوناگون حاكمیتی كشور است.