۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۱
کد خبر: 81672802
T T
۰ نفر

سندرم فرسودگي شغلي در شاغلان افزايش يافت

۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۱
کد خبر: 81672802
سندرم فرسودگي شغلي در شاغلان افزايش يافت

اصفهان- ايرنا- روزنامه اصفهان زيبا در صفحه جامعه با نوان پيدا و پنهان در جامعه به بررسي فرسودگي كاري در مشاغل پرداخت.

اصفهان زيبا در شماره روز دوشنبه پانزدهم تيرماه 94 با تيتر ' سندرم فرسودگي شغلي در شاغلان افزايش يافت ' نوشت: كارشناس مسوول ميانسالان با اشاره به اينكه سلامت از نيازهاي اساسي انسان است كه در توسعه پايدار نقش حياتي دارد، گفت: با پيشرفت علم و رسيدن به سطح قابل قبولي از سلامت جسمي، بشر به جنبه هاي ديگر سلامت از جمله سلامت روان توجه كرده است.



**فرسودگي كاري در مشاغل



مرضيه كاظم نادي مفهوم سلامت روان را شامل احساس دروني خوب بودن و اطمينان از كارآمدي، اتكا به خود و خودشكوفايي توانايي هاي بالقوه فكري و هيجاني عنوان و تاكيد كرد: توجه به بهداشت رواني در تمام عرصه هاي زندگي از جمله زندگي كاري فرد حائز اهميت است و عوامل موجود در محيط كار به طور وسيعي با سلامت و بيماري افراد شاغل در ارتباط است.

وي اظهار كرد: به گزارش سازمان بين المللي كار از هر سه نفر يك نفر از كشمكش بين كار و محيط خانواده به عنوان يكي از مشكلات زندگي ياد مي كند. نادي با استناد به مطالعات كه نشان داده اند ميزان مشكلات سلامت روان نظير افسردگي و فرسودگي در حرفه هاي گوناگون را مي توان به تفاوت آنها و متفاوت بودن ميزان تنش در حرفه ها دانست، عنوان كرد: از بين كاركنان خدمات بهداشتي، حرفه پرستاري نسبت به ساير گروه ها در معرض تنيدگي قابل ملاحظه قرار دارند اين در حالي است كه باقي ماندن تنيدگي، احتمال كناره گيري عاطفي و فرسودگي شغلي را در پي دارد.

وي افزود: فرسودگي شغلي اساسا يك اختلال رواني نيست، اما به آهستگي در طول زمان پيشرفت مي كند و ممكن است به يك ناتواني تبديل شود. اين كارشناس مسوول با اشاره به اينكه فرسودگي شغلي يك نشانگان روانشناختي، شامل خستگي هيجاني، مسخ شخصيت و كاهش كفايت شخصي است، به ذكر توضيح هر يك پرداخت و گفت: خستگي هيجاني متغير فشار رواني و احساس زير فشار قرار گرفتن و از ميان رفتن منابع هيجاني در فرد است، مسخ شخصيت، پاسخ منفي به اشخاصي است كه معمولا دريافت كننده خدمات هستند و به برداشت منفي از مددجويان اشاره دارد و كاهش كفايت شخصي كم شدن احساس شايستگي در انجام وظيفه شخصي است و يك ارزيابي منفي از خود در رابطه با انجام كار به شمار مي آيد.

وي فرسودگي شغلي را منجر به كيفيت بد مراقبتي شامل نارسايي در شناخت بيمار و ارزش هاي خانواده و اهداف مراقبت دانست و گفت: تنش مرتبط با كار ممكن است منجر به بيماري، سوء مصرف مواد، درگيري خانوادگي و حتي خودكشي شود و در سطح سازماني ممكن است منجر به كاهش بازده فرد و افزايش غيبت از كار و كاهش توليد و همچنين علاوه بر نارضايتي بيمار باعث افزايش هزينه هاي مربوط به مراقبت شود.



به گفته نادي با توجه به اهميت سلامت كاركنان در ارائه مراقبت به مددجويان و اينكه سلامت حق بشري است، تعيين ميزان فرسودگي شغلي در كاركنان و مشخص كردن متغيرهاي مربوطه مي تواند راهنمايي براي مديران در حمايت و برنامه ريزي ها باشد.



**يافته هاي آماري



وي با استناد به يافته هاي پژوهش ها كه نشان داده است ميزان فرسودگي شغلي در مطالعات داخلي و خارجي متفاوت گزارش شده است، بيان داشت: در همين رابطه ماسوله عبدي در پژوهش خود با عنوان فرسودگي شغلي و ارتباط آن با سلامت روان به اين نتيجه رسيد كه در بعد خستگي عاطفي نمونه هاي مورد پژوهش 20 درصد و در بعد عدم كفايت شخصي 69 درصد و در بعد مسخ شخصيت 33/7درصد دچار فرسودگي شغلي بودند. طوبايي از پژوهشگران نيز در پژوهش خود تحت عنوان مقايسه فرسودگي شغلي بين پرستاران داخلي جراحي، روانپزشكي و سوختگي به اين نتيجه رسيد كه در بعد خستگي عاطفي22/8 درصد و در بعد مسخ شخصيت 5 درصد و بعد عدم كفايت شخصي20 درصد افراد دچار فرسودگي شغلي بودند.

اين كارشناس مسوول سالمندان مركز بهداشت شماره 2 اصفهان ادامه داد: گالاناكيس و همكاران نيز در سال 2009 در پژوهش خود در يونان بر روي سه گروه به اين نتيجه رسيدند كه در گروه يونانيان در بعد خستگي9 درصد، در بعد مسخ شخصيت 49درصد، در بعد عاطفي 43 درصد و در بعد عدم كفايت شخصي 84 درصد افراد دچار فرسودگي شغلي بودند.

وي افزود: البته اين تفاوت ها ممكن است به تفاوت هاي فرهنگي، ميزان حمايت هاي خانواده و ساير عوامل استرس زاي محيطي مرتبط باشد.

به گفته نادي در همين رابطه ميرابزاده، پژوهشگر ديگري نيز در پژوهش خود تحت عنوان فرسودگي شغلي وعوامل مرتبط با آن دركارمندان بيمارستان روانپزشكي نشان داد كه در بعد خستگي هيجاني و احساس كفايت شخصي بين كاركنان اداري و درمان تفاوت معني داري وجود داشت، ولي در زمينه مسخ شخصيت فاقد ارتباط معني داري بود. بدين معني كه در كاركنان درماني ميزان فرسودگي شغلي بالاتر است و كاركنان درماني بنا به ماهيت شغل خود در معرض خطر بالايي از فرسودگي شغلي قرار دارند و در زمينه ارتباط خصوصيات فردي با سندرم فرسودگي، خستگي هيجاني با شغل و ميزان اضافه كار و جنس فرزند مونث ارتباط معني داري وجود داشت، بدين معني كه شغل پرستاري و افزايش اضافه كار و تحصيلات پايين باعث افزايش خستگي عاطفي ميشود.

وي ادامه داد: در بعد مسخ شخصيت با نوع شغل، محل كار، سابقه كار و متوسط اضافه كار ارتباط معني داري ديده شد به طوري كه در شغل پرستاري محل كار بيمارستان و اضافه كار زياد، مسخ شخصيت افزايش ولي با افزايش سابقه كار ميزان مسخ شخصيت كاهش مي يابد و كفايت شخصي با سطح تحصيلات، نوع شغل و محل كار ارتباط معني داري داشت.

بدين معني كه در شغل پرستاري و تحصيلات بالا و محل كار بيمارستان، كفايت شخصي افزايش مي يابد. در همين رابطه ماسوله عبدي در پژوهش خود به اين نتيجه رسيد كساني كه اضافه كاري بيشتر داشتند در بعد خستگي عاطفي نمرات بيشتري كسب كرده بودند و مسخ شخصيت با سن و سابقه كار ارتباط داشت همچنين ميرابزاده در پژوهش خود نشان داد كه كاركنان درماني در مقايسه با كاركنان اداري بيشتر مستعد فرسودگي شغلي هستند كه در زمينه خستگي هيجاني و احساس مسخ شخصيت ارتباط معني دار ولي از نظر كفايت شخصي ارتباط معني دار نبود درحالي كه در پژوهش ما فقط بعد مسخ شخصيت در كاركنان درمان بيشتر از بهداشت بود كه شايد به دليل آن عدم شناخت واقعي جايگاه پرستاران و انتظارات غيرواقعي از كار پرستاري باشد كه نياز به مطالعات بيشتري دارد.

اين كارشناس اظهار كرد: به طور كلي نتايج نشان داد كه فرسودگي شغلي در بعد خستگي هيجاني بيشتر از ساير ابعاد فرسودگي شغلي ديده مي شود، ولي ميزان كفايت شخصي آنها نسبت به سايرمطالعات بهتر است كه شايدبه دليل افزايش آموزش هاي ضمن خدمت باشد اينكه چرا ميزان شخصيت دركاركنان درماني بيشتر از كاركنان بهداشتي است وبه هر حال نياز به بررسي بيشتردارد تا با رفع مشكلات موجود،افزايش ميزان رضايت كاركنان و مددجويان را شاهد باشيم.



**رفع فرسودگي شغلي و افزايش بازدهي



دكتر رويا انتظاري آسيب شناس اجتماعي نيز اظهار كرد: در ابتدا تصور مي شد كه اين سندرم در مشاغلي ديده مي شود كه با مردم سرو كاردارند و به مشاغلي نظير پزشكي، كارمند مراكز بهداشتي، مددكاران اجتماعي، روان درمانگران، مشاوران و معلمان اشاره مي شد، ولي نتايج تحقيقات ديگري نشان مي دهد كه اين فرسودگي به ويژه در مشاغلي مانند جراحي،آتش نشاني و خدمات اورژانس كه با استرس بيشتر همراه است، مشاهده مي شود.

از سوي ديگر بايد گفت؛ مديران و كاركنان متعهد در معرض خطر اين سندرم هستند.

وي با اشاره به اينكه در هر صورت فرسودگي كاري مي تواند در هر شغلي به طور كم و زياد يافت شود، و در حال حاضر افزايش است، پيشگيري از آن را بخاطر عواقب آن با اختلال پيامد حرفه اي و خانوادگي و نيز آسيب هاي روحي و جسمي لازم دانست.

وي خاطرنشان كرد: همين مساله مي تواند باعث ايجاد سلامت اداري شده و به بهبودخدمات و بازدهي بهتر منجر شود كه بدين منظور افراد شاغل بايد ساعت هاي شغلي خود را با مرخصي، تعطيلات ويژه و موارد ديگر كاهش دهند يا نوبت هاي كار خود را به شيفت هاي ساده تر تبديل كنند و به طور كلي توجه به تقسيم اوقات شبانه روز به عبادت، كار و تفريح و استراحت داشته باشند.

/7141/ 6508