۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۱
کد خبر: 81689526
T T
۰ نفر

آیت الله كاشانی؛ مجاهدی سیاستمدار

۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۱
کد خبر: 81689526
آیت الله كاشانی؛ مجاهدی  سیاستمدار

تهران- ایرنا- سی ام تیر بزرگداشت آیت الله سید ابوالقاسم كاشانی است؛ مجاهد و سیاستمداری كه سراسر عمر خود را در راه مبارزه با ظلم و استبداد سپری كرد و با رهبری قیام سی ام تیر و شناخت توطئه های استعمارگران به روشنگری و آگاهی بخشی مردم ایران پرداخت.

آیت الله سید ابوالقاسم كاشانی در 1260 هجری خورشیدی در خانواده‌ای اهل علم و تقوا در قم دیده به جهان گشود. پدرش آیت الله سید مصطفی از عالمان و مراجع بزرگ تقلید بود. وی در نوجوانی به كشور عراق مهاجرت كرد و پس از علم آموزی نزد پدر، در حوزه ی علمیه نجف اشرف به تحصیل پرداخت.

علاقه ی فراوان به كسب علم و دانش و هوش سرشار این فقیه مجاهد، وی را بسیار مورد توجه عالمان آن روزگار قرار داد. او در این دوره از درس و بحث استادان برجسته ای همچون میرزا محمدتقی شیرازی، ‌آخوند خراسانی و میرزا حسن خلیلی بهره برد و در 25 سالگی به درجه ی اجتهاد رسید.

تفكر آزادی خواهانه و ضد استبداد آیت الله كاشانی كه ریشه در تعلیمات خانوادگی او داشت، در جوانی شكل گرفت و وی را به یكی از مخالفان سرسخت انگلیس در اشغال شهرهای مختلف كشور عراق تبدیل كرد به گونه ای كه این روحانی نستوه رهبری نیروهای ملی این كشور در مبارزه با استعمار را برعهده گرفت. فعالیت های سیاسی آیت الله كاشانی به اندازه ای گسترش یافت كه انگلیسی ها وی را مانعی برای پیشرفت خود دانستند و دستور اعدامش را صادر كردند اما این مرد سیاست و عمل، پیش از دستگیری، كشور عراق را به مقصد ایران ترك كرد و پس از چند روز توقف در شهر قم، در سی ام بهمن 1299 هجری خورشیدی وارد تهران شد.

پس از آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به وسیله ی نیروهای متفقین، انگلیسی ها با انجام دادن توطئه هایی به دستگیری آیت الله كاشانی اقدام كردند اما او پنهان شد و تا یك سال به صورت مخفیانه به فعالیت های سیاسی خود در راه مبارزه با استعمار ادامه داد.

آیت الله كاشانی در انتخابات مجلس شورای ملی به عنوان نماینده ی مردم تهران انتخاب شد، اما با این وجود نیروهای انگلیس او را بازداشت و به دستور ارتش‍ متفقین از فهرست اسامی نمایندگان حذف كردند. آیت الله كاشانی سرانجام پس از 16 ماه اسارت در بیست و چهارم مرداد 1324 هجری خورشیدی از زندان رهایی یافت و بعد از مدتی با استقبال با شكوه مردم وارد تهران شد.

این سیاستمدار وارسته كه از وابستگی قوام نخست وزیر وقت به انگلیس و تلاش او برای برگزاری انتخابات دوره ی پانزدهم مجلس شورای ملی به صورت فرمایشی، آگاه بود، به روشنگری مردم در شهرهای گوناگون كشور پرداخت. نخست وزیر نیز از این اقدام آیت الله كاشانی برآشفت و او را در تیر 1325 هجری خورشیدی بازداشت و به بهجت آباد قزوین تبعید كرد. اما فشارهای سیاسی علما و مردم در این هنگامه سبب شد این مجاهد نستوه یك سال بعد از تبعید رها شود و به تهران بازگردد.

محمدرضا پهلوی پس از قوام، عبدالحسین هژیر را برای نخست وزیری به مجلس معرفی كرد، اما آیت الله كاشانی نیز كه از وابستگی وی به استعمار آگاهی داشت به مخالفت با او پرداخت و در روزی كه عبدالحسین هژیر برای گرفتن رای اعتماد راهی مجلس شده بود، مردم را برای راهپیمایی و حق خواهی به طرف مجلس شورای ملی هدایت و رهبری كرد. حكومت استبداد با مشاهده ی این اعتراض ها، مردم را مورد هدف گلوله قرار داد و عده ای از مخالفان استبداد را به شهادت رساند.

مبارزه های پی در پی آیت الله كاشانه در مخالفت با استبداد و استعمار سبب شد رژیم حاكم در آستانه ی تشكیل مجلس موسسان برای تغییر قانون اساسی این مبارز آزاده را به بهانه ی شركت داشتن در ترور ناموفق محمدرضاپهلوی كه در بهمن 1327 هجری خورشیدی روی داده بود، دستگیر و پس از زندانی كردن در قلعه ی فلك الافلاك خرم‌آباد به كشور لبنان تبعید كند.

آیت الله كاشانی در روزهایی كه دور از وطن به سر می برد از حمایت و آگاه كردن مردم ایران كناره گیری نكرد و با ارسال اعلامیه های مختلف و توزیع آنها به وسیله ی شهید نواب صفوی به روشنگری این ملت آزادی خواه ادامه داد. این روحانی مجاهد پس از ترور هژیر و برگزاری انتخابات دوره ی شانزدهم مجلس شورای ملی، در بیستم خرداد 1329 هجری خورشیدی با عذرخواهی منصورالملك نخست وزیر وقت به وطن بازگشت.

هنگامه ای كه رزم آرا به نخست وزیری رسید در تلاش برای تمدید و توسعه ی امتیاز نفت جنوب بر پایه ی قرارداد گس - گلشائیان برآمد، اما آیت الله كاشانی كه از هدف های وی آگاهی داشت به این اقدام او معترض شد و بار دیگر مردم را از توطئه های دشمن آگاه ساخت. هزاران تن از مردم آزادی خواه تهران برای اعتراض و جلوگیری از ورود رزم آرا به مجلس در میدان بهارستان تجمع كردند. پافشاری رزم آرا برای ادامه ی این قرارداد ننگین سبب شد تا خلیل طهماسبی از اعضای فداییان اسلام در شانزدهم اسفند 1329 هجری خورشیدی به خیانت های وی پایان دهد و او را اعدام انقلابی كند.

در این زمان آیت الله كاشانی دستور برپایی تظاهراتی همگانی را صادر كرد كه همگام با تلاش های محمد مصدق خواستار ملی شدن صنعت نفت شد و در نهایت با تلاش مردم آزادی خواه ایران طرح ملی شدن صنعت نفت در بیست و چهارم اسفند 1329 هجری خورشیدی از تصویب مجلس شورای ملی گذشت و در بیست و نهم اسفند همان سال به تصویب مجلس سنا رسید و اینگونه برگ زرین دیگری در تاریخ این مرز و بوم به ثبت رسید.

پس از حسین علاء، محمد مصدق در هفتم اردیبهشت 1330 هجری خورشیدی به نخست وزیری رسید و مورد حمایت آیت الله كاشانی قرار گرفت. وی با عهده دار شدن این وظیفه مراحل اجرایی ملی شدن صنعت نفت را پیگیری كرد و به این منظور پس از اثبات حقانیت ایران در دادگاه لاهه و شكایت از انگلیس به كشور بازگشت. مصدق به هنگامه ی آغاز فعالیت مجلس هفدهم شورای ملی، بار دیگر با رای قاطع نمایندگان ملت به عنوان نخست وزیر شروع به كار كرد. وی این بار پیش از تشكیل كابینه به منظور جلوگیری از كارشكنی های ارتش و دربار، خواستار افزایش اختیارهای خود و عهده دار شدن وزارت جنگ شد اما محمدرضا پهلوی با این درخواست مخالفت كرد و به همین دلیل محمد مصدق نیز استعفای خود را در بیست و پنجم تیر 1331 ارایه داد. محمدرضا پهلوی استعفای وی را به راحتی پذیرفت و قوام السلطنه را به جای او برگزید.

قوام پس از روی كارآمدن و محدود كردن آزادی های سیاسی مردم از نیروهای نظامی خواست نقاط حساس پایتخت را زیر نظر بگیرند. آیت الله كاشانی نیز بار دیگر به نخست وزیری او اعتراض كرد و در بیست و نهم تیر همان سال در گفت و گو با رسانه های داخلی و خارجی اعلام كرد: «... اگر قوام نرود اعلام جهاد می كنم و خودم كفن پوشیده با ملت در پیكار شركت می نمایم...» مردم با مشاهده ی مخالفت های قاطعانه ی این سیاستمدار آگاه با وجود نیروهای نظامی در سی ام تیر به خیابان ها آمدند و با انجام تظاهراتی گسترده مخالفت خود را با ادامه ی نخست وزیری او اعلام كردند. قوام نیز دستور رویارویی با تظاهركنندگان را صادر كرد و بدین شكل تعدادی از مردم به شهادت رسیدند.

محمدرضا پهلوی كه اوضاع حكومت را نا به سامان دید، قصد داشت با دادن امتیازهایی به آیت الله كاشانی وی را از ادامه ی مبارزه بازدارد اما این روحانی مجاهد پیشنهادی های وی را نپذیرفت و گفت: «... اگر بی درنگ دكتر مصدق بر سر كار باز نگردد، شخصا به خیابان رفته و مبارزه مردم را مستقیما متوجه دربار می كنم...»

سرانجام استحكام و پایداری مردم به رهبری آیت الله كاشانی؛ محمدرضا پهلوی را تسلیم كرد و در نهایت بار دیگر محمد مصدق به نخست وزیری انتخاب و وزارت جنگ نیز به وی واگذار شد. محمد مصدق سی و یكم تیر را به منظور گرامیداشت شهدای قیام خونین مردم تعطیل عمومی اعلام كرد و مجلس شورای ملی نیز آن را قیام ملی و شهدای آن روز را شهدای ملی نام داد.

اماپس از مدتی به دلیل شكل گیری اختلاف عمیق فكری و سیاسی میان محمد مصدق و آیت الله كاشانی از رهبران این نهضت؛ زمینه های ضعف در نهضت به وجود آمد كه باعث بروز كودتای بیست و هشتم مرداد 1332 هجری خورشیدی و سقوط دولت محمد مصدق شد.

آیت الله كاشانی بعد از این رویدادها نیز از پای ننشست و با ادامه ی روشنگری مردم نسبت به اوضاع كشور، در نامه ای به دبیر كل وقت سازمان ملل، جامعه ی جهانی را از اوضاع نابسامان كشور آگاه ساخت.

سرانجام آیت الله كاشانی عالم سیاستمدار و مبارز پس از عمری مجاهدت و تلاش در بیست و سوم اسفند 1340 هجری خورشیدی چشم از جهان فرو بست و به دیار حق شتافت.

*گروه اطلاع رسانی

پژوهشم**9165**2002**9131
۰ نفر