به گزارش ايرنا، مسافراني كه به سمت جنوب خراسان رضوي عازم هستند وقتي از جاده اي كه از كنار گناباد مي گذرد عبور مي كنند با ميداني مواجه مي شوند كه در مركز آن، ظروف كوزه مانند سفيدي از جنس سفال به ارتفاع حدود سه متر برفراز پايه اي مكعبي بنا شده است.
بر هر ضلع اين مكعب سنگي، ظرفي بزرگي از جنس سفال تكيه زده شده كه در مركز هر ظرف تصوير خورشيد و بر ديواره هاي داخلي آن سه ماهي قرمز منقوش است.
اين چهار ظرف بزرگ به شكلي بر ديواره مكعب تكيه داده شده اند كه فضاي داخلي آنها و نقوششان به خوبي براي رهگذران آشكار است و به حدي بزرگ هستند كه كارگران سرگذر گنابادي كه به طور معمول به دنبال كارفرمايي براي انجام كار در اطراف اين ميدان پرسه مي زنند از گرما و تيزي آفتاب جنوب خراسان رضوي به داخل اين كاسه ها پناه مي برند.
ميدان مند گناباد تنها نماد و بازمانده اي از يك صنعت پنج هزار ساله كه چند سالي است به نام ميدان آزادي تغيير نام يافته نام جديدي كه تناسبي با نماد زيباي داخل ميدان ندارد.
ميدان به چهار سو راه دارد اگر آن را در امتداد جنوب ادامه دهند به قاين و بيرجند مي رسند اگر در امتداد شمال ادامه اش دهند به تربت حيدريه و مشهد منتهي مي شود.
اما در ابتداي ضلع شرقي ميدان كه به برخي از روستاهاي گناباد نظير مند، دلويي ، خيبري و شهر بيدخت منتهي مي شود و ابتداي ضلع غربي آن كه به مركز شهر گناباد مي رسد دو كارگاه سفالگري مشغول به فعاليت است.
در اين كارگاهها مي توان انواع ظروف سفالي را مشاهده كرد: ظروف استوانه اي يا بيضوي قائم و شلغمي چون خمره هاي آب و حبوبات، سبوها، تنگها، كوزه هاي مربا و شيره انگور و كوزه هاي مخصوص درست كردن ماست.
ظروف گود چون فنجان چايخوري، انواع كاسه، سوپ خوري، خورش خوري، كشك سائي و طغار خميرگيري، ظروف كم گود چون نعلبكي، زير سيگاري، ميوه خوري و قابهاي مدور و بيضي،ظروف تزييني چون گلدانهاي پايه دار و گلابي شكل، مجسمه هاي قوچ و كبوتر و گنجشك.
اين دو كارگاه، ميراث داران اصلي صنعت سفالگري گنابادند صنعتي دستي كه در پي سالها بي توجهي و گوشه نشيني رمقي برايش نمانده و نفسهاي آخرش را مي كشد هر چند كه محمد مطيع، معاون صنايع دستي اداره كل ميراث فرهنگي خراسان رضوي مي گويد: هم اكنون در شهرستان گناباد بالغ بر 10 كارگاه فعال و 30 هنرمند و صنعتگر به صورت خانگي و كارگاهي در زمينه سفال و سراميك مشغول فعاليت هستند.
سال 1374 دكتر سيد حسين مجتبوي در كتاب جغرافياي تاريخي گناباد نوشته هم اكنون در گناباد 25 كارگاه سفالگري وجود دارد كه فعالترين آنها را آقاي هادي توسلي اداره مي كند و اكثر سفالگران اين شهرستان داراي سن بالاتر از 60 سال هستند.
رئيس سابق اداره كل ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري گناباد نيز مي گويد: روزگاري در'مند' گناباد بيشترمردم سفالگر بوده اند و اين منطقه، ٩١ كارگاه سفال فعال با حدود ٤٥٠نفر كارگر مشغول به كار داشته اما امروز اين كارگاهها بسيار كاهش يافته است و تنها 15 نفر به اين حرفه مشغولند.
عليرضا شناسايي افزود: متاسفانه اكثر سفالگران به آجرپزي و رانندگي روي آورده اند و بدين ترتيب سالها تجربه و هنر مدفون شده است.
اما در خصوص جنس اين سفالها معاون صنايع دستي اداره كل ميراث فرهنگي خراسان رضوي به ايرنا گفت:در مند دو نوع سفال به نامهاي رسي و جسمي وجود دارد كه ماده اوليه سفالهاي رسي مند، خاك رسي است كه با سيل ملايم در سطح اراضي رسوب مي كند.
'اين خاك رس با شنهاي نرمي كه در نتيجه جريان آب در ته جوي باقي مي ماند، به نسبت يك دهم، مخلوط مي شود و اين مخلوط را با آب به صورت گل در مي آورند و با لگد ورز مي دهند و به اشكال مورد نظر در مي آورند و آنگاه در هواي آزاد و سايه خشك مي كنند تا لعاب پذير گردد.'
معاون صنايع دستي اداره كل ميراث فرهنگي خراسان رضوي افزود: ماده اوليه ظروف جسمي، سنگ است كه از كوههاي گيسور در 72 كيلومتري شمال شرقي گناباد و يا كوههاي كلات در 30 كيلومتري جنوب غربي گناباد مي آورند.
مطيع گفت: اين سنگهاي سفيد را با پتك و يا ماشين سنگ كوبي به قطعات كوچكي چون نخود و آنگاه با آسياي دستي و يا دستاس برقي به صورت پودر در مي آورند و چون در جريان تهيه آن، براي جلوگيري از گرد و غبار، قدري آب پاشيده مي شود پودر حاصل شده را در هواي آزاد، خشك و بالاخره الك مي كنند.
وي افزود: پودر الك شده را با قدري گل سرشور كه از معدنهاي روستاي بيمرغ، در30 كيلومتري شمال گناباد، و يا خضري، از قراء قاين، مي آورند به نسبت يك دهم مخلوط مي كنند و اين مخلوط با آب به صورت گِل درمي آيد و در محلهايي بنام حوضچه لگد مي شود تا ورزيده و براي شكل دادن آماده گردد.
آن طوركه سفالگران گنابادي مي گويند از مجموعه ظروف ساخته شده توسط آنان كوزه مربا، سوپ خوري، گلدان، قابها، فنجان نعلبكي، زير سيگاري، خورش خوري، شكل كبوتر و گنجشك و كاسه ها اغلب در زمره ظروف جسمي و خمره هاي مختلف، طغارها، كوزه هاي ماست زني و سبوها در زمره ظروف رسي اند.
مطيع درباره چرخ سفالگري نيز گفت: ظروف به وسيله چرخي پايه دار كه با حركت دادن پا مي چرخد شكل مي گيرد به اين معني كه چانه اي متناسب با ظرف مورد نظر برداشته و روي صفحه مخصوص چرخ گذارده و با دست، لبه اي در آن ايجاد مي كنند و آن گاه فرم مورد نظر را با دودست كه يكي در خارج و ديگر در داخل قرار دارد مي سازند.
وي افزود: صفحه اي كه گل در روي آن گذارده مي شود خود در انتهاي ميله اي قرار دارد و در واقع اين ميله، پايه اي براي آن محسوب مي گردد.
او گفت: اضافه بر دست، سطح خارجي ظرف با آلتي به نام 'رنده' تراش داده مي شود و براي حرارت دادن و لعاب كاري آماده مي گردد.
دكتر سيد حسين مجتبوي در كتاب جغرافياي تاريخي گناباد مي نويسد: در مورد سابقه و قدمت سفالگري برخي از مطلعين و محققين بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه در دورانهاي گذشته حتي قبل از ظهور اسلام، گناباد يكي از مراكز اصلي توليد ظروف سفالي بوده است.
وي ادامه مي دهد: آثار كشف شده از زير خاك مويد اين نكته است يكي از اين مطلعين اظهار مي نمايد در گمانه زني اي كه توسط باستان شناسان در نزديكي تپه هاي پشن صورت گرفته حضور داشته و آنان توانسته اند بقاياي سفالهايي را كشف نمايند كه متعلق به چند هزار سال قبل است.
مجتبوي مي گويد: مدارك مكتوبي كه بتواند سابقه سفالسازي اين شهرستان و تحول آن را روشن كند در دست نيست ولي وجود قطعات زياد سفالهايي كه در دشت پشن واقع در 40 كيلومتري شمال شرقي گناباد پراكنده و منسوب به هزاره سوم قبل از ميلاد مي باشد و همچنين سفالهايي كه در سطح قلعه دختر در 15 كيلومتري شمال شرقي آن وجود دارد نشان مي دهد كه در قبل از اسلام سفال در آن حوزه مصرف نسبتا فراوان داشته و احتمالا در محل ساخته مي شده است.
'آن چه فعلا مي توان گفت سفالسازي در روستاي مند است كه در يك كيلومتري شمال گناباد واقع شده است و اكثر مردم آن به كشاورزي اشتغال دارند ولي عده اي به كارهاي ديگر از جمله ساختن ظروف سفالي مي پردازند.'
وي مي افزايد:بر طبق اظهار نظر ريش سفيدان محل، مند سابقا بسيار بزرگتر بوده كه از بين رفته است و در حدود 280 سال قبل، آبادي فعلي به وجود آمده و از همان موقع هم سفال سازي وجود داشته است.
مرحوم دكتر عباس زماني در مقاله 'هنر سفال سازي در مند گناباد' كه در مجله 'هنر و مردم' شماره 119 و 120 مورخ شهريور و مهر 1351 صفحات 10 و 11 منتشر شده مي نويسد: معمرين محل اظهار داشتند مقارن تشكيل آبادي فعلي مند، شخصي به نام ابوعلي كلاه لته پاچوبه از هرات و به احتمال ضعيف از فردوس وارد شده و كارگاه سفالسازي را داير كرده است و رفته رفته برخي از ساكنين مند اين هنر را از او فرا گرفته و تاكنون ادامه داده اند.
براي پي بردن به سابقه تاريخي سفال گناباد البته لازم نيست كه در ميان كتب و مقالات به دنبال مستندات بگرديم هم اكنون در جنوب غرب گناباد، قبرستاني تاريخي و قديمي واقع در محله موسوم به قصبه شهر اين شهرستان وجود دارد كه اهالي محل از آن به نام قبرستان گبرها ياد مي كنند.
در اين مكان تاريخي كه قدم به قدم نيز توسط قاچاقچيان آثار تاريخي گودبرداري شده فقط كافي است به شكل عادي قدم بزنيد تا تكه هايي از آثار سفال قديمي را بر سطح زمين مشاهده كنيد.
مشكلات:
يكي از استادان سفالگري در گناباد 'هادي توسلي' است كه مدعي است تاكنون چندين كارگر را به مرحله بازنشستگي رسانده اما تسهيلات حمايتي شامل وي نشده است.
وي مي گويد:بارها اعلام شده كه قرار است به سفالگران وامهايي داده شود اما خبري از وام نشد.
او مي افزايد: تاكنون در بيش از 50 نمايشگاه داخلي و خارجي حضور يافتهام اما كوچكترين حمايتي از من نشده است.
توسلي تصريح كرد: زماني در ميان چهار شهري كه سفالگري دارند يعني لالجين همدان، شهرضا، ميبد و خود گناباد، ما پيشرو بوديم اما اكنون و بهتدريج در حال حذف شدن از عرصه رقابت در بازارهاي داخلي و خارجي هستيم.
يكي از مشكلات سفالگران گنابادي نداشتن استراتژي براي بازاريابي است به طور مثال سفالگران لاله جين همدان از فاصله 1300 كيلومتري تا مشهد توانسته اند با راه اندازي چندين فروشگاه عرضه محصولات خود، سفال لالجين را به عنوان يك برند در مشهد معرفي كنند اما سفالگران گنابادي كه در اين استان قرار دارند با فاصله 300 كيلومتري هنوز يك نمايشگاه از آثار خود در مشهد ارائه ننموده اند.
عدم تنوع در ارائه قالبها و فرمهاي ظروف سفالي از مشكلات ديگر سفال گناباد است مثلا سفال لالجين انواع اشكال ظروف چيني و سراميكي را با جنس سفالي ارائه مي كند اما در گناباد از اين تنوع خبري نيست گرچه خود اين نپرداختن به قالبها و فرمها و تصاوير جديد باعث شده كه به نوعي اصالت اين هنر- صنعت در گناباد بيش از ساير نقاط حفظ شود.
به گفته زماني ، آقاي بهروزان طراح و راهنماي صاحبان كارگاههاي صنايع دستي و از جمله سفالسازان معتقد است: موتيف يا همان تصوير تزئيني، نقشه يا سمبل سفالسازي مند گناباد، گنجشك است كه نقش آن در اكثر ظروف سفالي همچنين ساير صنايع دستي آن شهرستان چون گلدوزي ديده مي شود.
به گفته وي اين مطلب يادآور پرندگان سردر و طرفين مدخل مسجد گناباد (ساخته شده در 609 هجري) است كه با گچ در بين گل و گياه منقش شده و مي توان از آنها به نام پرندگان باريك اندام دم بلند شبيه داركوب نام برد و شايد اين پرنده در آن شهرستان از قديم الايام مورد توجه بوده و يا سفالسازي گناباد حداقل در اوايل قرن هفتم هجري نيز داير بوده است.
زماني به نقل از فردي به نام دكتر نورها آورده است:از سال 1349 تا 1351 محصول كار سفالگران گنابادي افزايش يافته و سفالسازي مند گناباد از جمله سه مركز سفالسازي مورد توجه در كنار شهرضاي اصفهان و ميبد يزد است و محصول آن در خارج از كشور مخصوصا كشورهاي فرانسه، آلمان و آمريكا مشتري دارد به نحوي كه پس از توليد به خارج حمل مي گردد.
او در خصوص آن دوره چنين توضيح مي دهد:سفالهاي مند گناباد، ارزان است ولي به علت نقوش و موتيفهاي ساده ابتدايي و اصالت يا ويژگي طرحها مورد توجه خريداران خارجي است و حدود 40 درصد سفالهاي صادراتي را تشكيل مي دهد.
يك سفالگر گنابادي كه نخواست نامش در گزارش آورده شود در گفت و گو با ايرنا اظهار كرد: كار سفالگري به نسبت زحمتي كه برايش كشيده مي شود درآمد بالايي ندارد ضمن آن كه ديگر مردم استقبالي هم از ظروف سفالي نمي كنند.
وي گفت:جوانان در حال حاضركار كارمندي را دوست دارند و به پشت ميز اداره نشستن علاقه مندند و به دنبال احياي هنرهاي قديمي شهر خود نيستند.
او افزود:امروزه ديگر سفالگري گناباد رو به انقراض و انحطاط پيش مي رود و از حالت صنعتي و مقرون به صرفه بودن در حال خروج است و تنها به سمت هنري كه روزگاري در اين سرزمين رواج داشته به آن نگاه مي شود.
وي گفت:اطلاع دارم كه سفالگري در چند مركز آموزشي از جمله كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان گناباد تدريس مي شود و تنها به عنوان يك هنر مستظرفه كه مي تواند به خاطر بازي با گل آثار روحي و رواني مثبتي بر كودكان بگذارد به آن نگاه مي شود.
او تاكيد كرد:همين علل است كه جوانان روستاي مند گناباد به يادگيري اين هنر علاقه نشان نمي دهند.
دكتر سيد حسين مجتبوي نيز معتقد است كه از كيفيت و مرغوبيت كاشي و سراميك مند از 50 سال قبل به تدريج كاسته شده و اين روند ادامه داشته است.
گويا اين روند تنزلي از گذشته اي دورتر نيز آغاز شده است به طور مثال مولف كتاب تاريخ و جغرافي گناباد نوشته است: 'كاشي پزي در مند معمول است ولي كاشي مند هم به خوبي كاشيهاي سابق آن نيست چون كاشيهاي 70 سال قبل آن (كه در حدود سالهاي 1278 هجري شمسي ساخته شده ) خيلي خوب بوده و شهرت زيادي داشته و در زمان حاكميت فرمانفرما در خراسان ظروفي ساخته شده كه اكنون قيمتي است و به كاشي فرمانفرمايي مشهور مي باشد و چندين نمونه آن در موزه انسان شناسي تهران موجود است كه بسيار ظريف مي باشند.'
نويسنده كتاب جغرافياي تاريخي گناباد معتقد است:در حال حاضر اين صنعت، كم و بيش در مند گناباد رواج دارد ولي متاسفانه هم از كميت و هم از كيفيت آثار آن بسيار كاسته شده است و در مقايسه با ساير نقاط كه در آنها سفالگري رواج دارد مانند لالجين همدان يا ميبد يزد كيفيت كار بسيار پايين است و از صنعت ريخته گري استفاده نمي شود.
مجتبوي مي گويد:به علت بالا بودن قيمت لعاب و سعي در پايين نگه داشتن قيمت توليد، سفالگران از لعاب خوب استفاده نمي كنند و هيچ مرجعي آنها را تقويت و حمايت نمي كند.
'البته مسوولين اعلام مي دارند كه تاكنون دوره هاي بازآموزي و تخصصي براي سفالگران ايجاد شده ولي به خوبي استقبال نشده و نيز در گذشته جهاد سازندگي، لعاب (با قيمت ارزان) به آنها تحويل ميب داده كه البته كافي نيست.
مجتبوي معتقد است جهت احياي دوباره اين صنعت اصيل بايد اقداماتي را صورت داد كه از آن جمله مي توان به ارائه وامهاي طويل المدت با بهره بسيار كم، نظارت بر كيفيت محصول از سوي موسسه استاندارد، بازاريابي و تضمين فروش كالاهاي توليد شده در داخل و احيانا در خارج از كشور و داير نمودن كلاسهاي بازآموزي تخصصي با بهره گيري از اساتيد ماهر اشاره كرد.
اما نكته مهمي كه در به محاق رفتن سفالگري گناباد بايد به آن اشاره كرد احداث يك كارخانه بزرگ چيني در اين شهرستان است كه عموما از آن به عنوان افتخار توسط مسوولين اين شهر ياد مي شود.
اين كارخانه كه در سال 1384 به بهره برداري رسيده و در سال 1389 فاز دومش را نيز به بهره برداري رسانده هم اكنون بيش از هزار نفر از نيروهاي جوان شهرستان را به كار گرفته است.
طبيعي است كه در رقابت بين كارخانه ساخت چيني اي كه از جانب مسوولان حمايت مي شود و شركتي آلماني ماشين آلات و تجهيزات آن را نصب كرده است و به كارگران خود حقوق و امكانات مكفي ارائه مي كند و توانسته است بر بخشهاي مهمي از بازار داخلي تاثير به سزايي بگذارد با كارگاههاي عقب مانده اي كه در تامين مصالح اوليه خود نيز بازمانده اند، كارگران خود را بيمه نمي كنند و حمايتي نيز نمي شوند اين كارخانه چيني است كه پيروز مي شود.
پيروزي اي كه براي بخشي از جوانان شهرستان گناباد اشتغال و درآمدزايي را به ارمغان آورده است اما هنر، صنعت بومي، تاريخ، اصالت و هويت اين شهرستان به پاي آن قرباني شده است.
گزارش از:كاميار اسماعيل پور
1922/1211
مشهد- ايرنا- هنر صنعت سفالگري مند گناباد در آستانه اضمحلال و نابودي است و ديگر نمي توان از آن به عنوان يك صنعت با قابليت اشغالزايي ياد كرد و تنها هنر رو به فراموشي از آن باقي مانده است.