به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، پارچه نوشته هایی كه مردم را به خواندن كتاب تشویق می كنند هنوز بر قامت درختان پاییز تهران خودنمایی می كند؛ هفته كتاب امسال هم با برنامه ها و مراسمی از جمله كتابگردی مسئولان برگزار شد. اما آیا چنین مراسمی و یك هفته كتاب و نمایشگاه كتاب تهران و غیره قفل كتاب نخوانی را می گشاید؟
اما وضعیت كتاب خوانی چگونه است؟ آمار رسمی از سرانه مطالعه در كشور مانند بسیاری از موضوعات دیگر وجود ندارد. شاید آخرین آمار مربوط به سال 1392 است كه نهاد كتابخانه های عمومی كشور آن را 15 دقیقه در روز اعلام كرد.
بر اساس آمار شاخص فرهنگ جهانی موسسه آن او پی (NOP world cultural score) بیشترین آمار مطالعه متعلق به هند با 10 ساعت و 45 دقیقه در هفته است اما به ظاهر موسسه یادشده یا موسسات دیگری بین المللی آمار سرانه مطالعه در ایران را نسنجیده اند.
حسین نوش آبادی سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نمایشگاه مطبوعات اخیر میزان مطالعه ایرانی ها را در مجموع كتاب،فضای دیجیتال و شبكه های اجتماعی یك ساعت در روز دانست.
مجید غلامی جلیسه مدیر عامل خانه كتاب هم با رد آمارهایی مانند 15 دقیقه در روز گفت: ما مشكل فرهنگی در زمینه خواندن كتاب نداریم و اتفاقا مردم ما بسیار به كتاب خواندن علاقه دارند.
در حالیكه آمار درستی از سرانه مطالعه كتاب در دست نیست و در آمارهای موجود نیز روش آمارگیری را نمی دانیم، وضعیت عضویت در كتابخانه های عمومی كشور نیز حكایت از بحرانی دیگر دارد.
عباس صالحی امیری رییس كتابخانه ملی در سخنانی در جشن یك میلیون كتاب گفت در سه هزار و 260 كتابخانه عمومی كشور، تنها 2 میلیون و 500 هزار نفر عضو هستند در حالی كه برابر استانداردهای جهانی این تعداد باید 15 تا 20 میلیون نفر باشد؛ ضمن اینكه در 8 سال قبل 70 درصد كتاب های كتابخانه های عمومی، یك بار هم خوانده نشده اند.
از آمار پردردسر سرانه مطالعه كتاب كه بگذریم، شمارگان كتاب ما را از كم و كیف صنعت نشر مطلع می كند، از یك طرف كتاب هایی كه به چاپ دوم می رسند كم هستند و از طرف دیگر نجواهایی به گوش می رسد كه شمارگان كتاب حتی به 400 نسخه و 200 نسخه رسیده در حالیكه شمارگان رسمی در شناسامه كتاب همان 1100 نسخه است.
حامد میرزابابایی مدیر عامل انجمن ناشران بین المللی كه به مناسبت شغل خود از فعالیت های ناشران خارجی نیز اطلاعاتی دارد نبود خلاقیت در آثار ایرانی به ویژه حوزه كودك و نوجوانان را دلیل بی علاقگی آنان به این كتاب ها می داند و می گوید: صنعت نشر ایران بسیار كوچك است و برای آن نمی توان هیات تحریریه در حوزه های مختلف راه انداخت و سیستم های حرفه ای صفحه بندی داشت؛ اما در بسیاری كشورها یك شركت هلدینگ چندین ناشر را زیرمجموعه دارد و این صنعت بزرگ می تواند از ناشران به خوبی حمایت كند. صنعت نشر ایران حرفه ای نیست و به این دلیل بازده اقتصادی ندارد. این قیاس درستی نیست كه بگوییم صنعت نشر فعلی كه بسیار هم كوچك است بازده ندارد پس اگر بزرگ تر شود هزینه ها بیشتر خواهد شد، بلكه باید به سمت حرفه ای شدن رفت و این نمودار یقینا بعد برعكس می شود.
از آنجا كه نویسندگان و مترجمان حلقه اول تولید كتاب هستند؛ برای یافتن دلایل این وضع سراغ آنان رفتیم. مهدی ضرغامیان نویسنده و مترجم آثار كودكان با اذعان به اینكه خلاقیت می تواند در بالابردن سرانه مطالعه كتاب تاثیرگذار باشد گفت: نمی توان گفت كتاب ها در ایران هیچ خلاقیتی ندارند، هر جامعه ای افراد خلاق خود را دارد كه در این زمینه كار می كنند. ضمن اینكه كتب كودكان و نوجوانان ما در منطقه آسیای مركزی و جنوب غربی آسیا می تواند مطرح شود حتی در وضعیت فعلی كه در دوره به شدت ضعیفی قرار دارد؛ اما نبود خلاقیت معلول یك وضعیت است. اگر خلاقیت كم شده كه قطعا اینطور است به عوامل دیگری برمی گردد. برای نمونه جمعیت كودكان و نوجوانان ما بیش از 13 میلیون نفر است. در حالیكه تیراژ كتاب ما بیشتر از 1000 و 2000 نسخه نیست. در چنین وضعیتی نمی توان از نویسنده انتظار خلاقیت داشت.
شهرام اقبال زاده، مترجم و كارشناس نشر كودك و نوجوان نیز با اشاره به اینكه عوامل افزایش اقبال به كتاب زیاد است یادآور شد: زنجیره ای از عوامل مختلف برای بهبود وضعیت كتاب خوانی باید به خوبی عمل كند كه شامل پخش، تبلیغات، رسانه ها و حتی بازاریابی است. از یك طرف بازوی تبلیغاتی و رسانه ای ما برای معرفی كتاب به خوانندگان بسیار ضعیف است، حتی یك روزنامه با صفحه كتاب و ادبیات قوی و قدمت صدساله مانند بسیاری از كشورها نداریم.
وی تاكید كرد: اولین اقدام بعد از تولید پخش است، تعداد كتابفروشی ها با توجه به افزایش جمعیت ایران افزایش نیافته و واسطه بین كتابفروشی ها و ناشر پخش كننده ها هستند كه چون بر اساس درصد كتاب را پخش می كنند، تمایلی به پخش كتاب های كودكان ندارند و كتاب های گران و پرطرفدار مثل دیوان های نفیس غزلیات حافظ را به آسانی می پذیرند. از این گذشته بسیاری از پخش كننده ها در تهران هستند و ایران بزرگ از دایره پخش سراسری خارج است.
پژمان واسعی ویراستار نیز در توضیح نبود خلاقیت در آثار نویسندگان ایرانی گفت: با حق الزحمه كتاب نمی توان زندگی كرد؛ در صورتی كه نوشتن و ترجمه باید وسیله امرار معاش باشد. بنابراین نمی توان انتظار داشت كه نویسنده ای خلاقیت داشته باشد. مورد دیگر قانون حق تكثیر است، در حالیكه همین امروز یك كتاب از چاپخانه بیرون می آید و چند ساعت بعد در فضای مجازی بازنشر می شود و هیچ كس حق نویسنده را نمی شناسد.
ضرغامیان با اذعان به مشكلات فراوان در صنعت نشر ایران تصریح كرد: كتابخوانی و كتاب خریدن باید به فرهنگی در خانواده ها تبدیل شود، در حالیكه روزی كتاب جایگاه بیست و یكم را در سبد خانواده ایرانی داشت؛ اكنون گویی به كلی از سبد خارج شده است. بعضی اقدامات هم مانند نمایشگاه های استانی مفید نیست، زیرا كار كتابفروشی های محلی را كساد می كند و به بهبود چرخه توزیع كتاب كمكی نمی كند.
امیر مسعود شهرام نیا مدیر عامل موسسه نمایشگاه های فرهنگی كشور كه وظیفه برگزاری نمایشگاه های استانی كتاب را برعهده دارد در این مورد گفت: این نمایشگاه ها در شش ماهه دوم سال و در پاییز برگزار می شود. همه ناشران در سراسر كشور می توانند در این نمایشگاه ها شركت كنند و ناشران استانی جایگاه ویژه ای دارند. اما این حرف كه نمایشگاه ها موجب كسادی كار كتابفروشی ها می شود هم درست است و هم غلط.
وی افزود:از یك طرف می دانیم شیوه صحیح دسترسی به كتاب مراجعه به كتابفروشی هاست و این فرهنگ باید نهادینه شود؛ اما این حرف در شرایطی درست است كه زیرساخت ها به خوبی شكل گرفته باشد اما كتابفروشی ها در خارج از تهران كافی نیست، شبكه توزیع در خارج از تهران خوب كار نمی كند. در بعضی شهرها اصلا كتابفروشی نداریم و لوازم تحریر فروشی ها كار كتابفروشی را هم انجام می دهند. ضمن اینكه نمایشگاه كتاب در استان ها مشوق و مروج فرهنگ كتابخوانی است. چون همزمان با نمایشگاه برنامه های متنوعی در جهت توجه به كتاب برگزار می شود. دولت در این نمایشگاه ها تسهیلاتی را قائل می شود یعنی 20 درصد تخفیف روی كتاب ها را دولت و 10 درصد یا بیشتر را ناشران می دهند تا علاقمندان به كتاب در شهرهای دورافتاده هم بتوانند از آثار روز استفاده كنند.
علی خاكبازان نویسنده، مترجم و نمایشنامه نویس نیز با اذعان به اینكه فروش كتاب های كودكان كاهش یافته است گفت: این موضوع كه بازی های رایانه ای و اینترنت مانعی اصلی در كار كتابخوانی كودكان است؛ استدلال درستی نیست. زیرا این عوامل در كشورهای دیگرهم زیاد هست اما كودكان آنجا بیشتر اهل كتابخوانی هستند ضمن اینكه پیش از این هم وضعیت كتابخوانی خوب نبوده است؛ حتی اگر پیش از پیروزی انقلاب اسلامی هم وضع مطالعه كتاب و روزنامه ها همینطور بود.
وی با اشاره به اینكه كتابخوانی باید از كودكی در فرد نهادینه شود افزود: متاسفانه محیط آموزش و پرورش برای بچه ها محیط جذابی برای خواندن نیست، زنگ مطالعه كه نداریم و زنگ انشا هم كه می دانیم چه وضعی دارد. باید بهترین هنرمندان و بهترین نویسنده ها باید كتاب های دبستان را بنویسند و فضای مدارس باید شاداب باشد.
خاكبازان تصریح كرد: دلایل دیگری هم هست؛ مثل اینكه برای یك كار فرهنگی باید صبر و تحمل داشت و در مدت طولانی آن را انجام داد و در این مدت مرتب بازخورد آن را دید و روند را اصلاح كرد. مثلا در یك دوره ای در اتوبوس ها كتاب هایی گذاشتند؛ اما این طرح كه نواقص عمده ای هم داشت، ادامه نیافت و نیمه كاره رها شد. اما با همه اینها هفته كتاب، نمایشگاه كتاب و ...تاثیر دارد و گام بسیار كوچكی هم هست.
وی در مورد اینكه آیا نبود خلاقیت در كتاب های كودك و نوجوانان عاملی برای فروش نرفتن این كتابهاست یا خیر نیز گفت: این نظر را قبول دارم. چندین بار خود من كتاب هایی را در زمینه كودك ترجمه كرده ام كه صحافی آن كمی متفاوت بوده است و به ناشر دادم اما به دلیل افزایش ناچیز هزینه ناشر نپذیرفته است. كتاب های كودك در دنیا اكنون حتی برای بزرگسالان هم جذابیت دارد. اما ناشران ایرانی همیشه می گویند كتاب نباید گران تمام شود و اگر گران باشد خریده نمی شود كه حرف درستی نیست؛ زیرا كالاهای دیگر هم بسیار گران است، اما مردم همه این محصولات را استفاده می كنند چرا در مورد كتاب اینطور نباید باشد.
وی همچنین راهكار خروج از بحران كتاب نخوانی را بازنگری همه جانبه این روند توسط ناشران، نویسنده ها، آموزش و پرورش، وزارت ارشاد و همه نهادهای دولتی و غیردولتی دانست و گفت: میدان صنعت نشر باید میدان رقابتی سالمی برای همه ناشران باشد، هیچ نهادی نباید از هیچ ناشری حمایت كند. اگر میدان رقابت سالم باشد ناشران به فكر بهبود وضع می افتند.
این مترجم كتاب كودكان در بخشی دیگر به این موضوع اشاره كرد كه آیا واقعا همه ناشران سودده نیستند؟ می دانیم بسیاری از ناشران هزینه نشر را از خود نویسنده می گیرند و بعد از چاپ نیز هیچ مسئولیتی تقبل نمی كنند. بعضی از ناشران هم فقط كتاب های آموزشی تولید می كنند كه به خودی خود سودآور است. بنابراین مسائلی هم در این بخش پشت پرده است.
ضرغامیان نیز معتقد است: به هر دلیلی به وضعیت بحرانی حاضر رسیده ایم؛ اكنون باید آن را حل كنیم. مردم ما آدم های بی فرهنگی نیستند بلكه تابع مسائلی هستند كه بر آنها حادث می شود. بنیه فرهنگی در ایران با توجه به گذشته ما وجود دارد اما چرخی كه پنچر شده مشكل حركت می كند.
تلاش های خبرنگار ایرنا برای صحبت با مسئولان وزارت آموزش و پروش در مورد گام های برداشته شده برای افزایش رغبت دانش آموزان به مطالعه بی ثمر ماند. یقینا مشتاق شنیدن نظرهای این مسئولان در مورد موضوع مهم كتابخوانی جمعیت دانش آموزی كشور هستیم.
فراهنگ**9157 ** 1569
تهران- ایرنا- كتاب خواندن و نهادینه شدن آن به عنوان رفتار فرهنگی در افراد و مزایای این رفتار چنان روشن است كه به هیچ استدلالی نیاز ندارد؛ اما در این میانه وضعیت كتابخوانی ما چطور است.