به گزارش ايرنا، دكتر اصغر دادبه روز چهارشنبه در همايش هويت ملي ايراني در دانشگاه فردوسي مشهد افزود: هويت ملي مانند مثلثي است كه ضلع نخستين آن زبان و ادب ملي، ضلع دوم آن تاريخ و اساطير ملي و ضلع سوم آن حكمت و فلسفه ملي است كه جايگاه دين نيز در همين ضلع سوم است.
وي اظهار كرد: بزرگي فردوسي نيز به اين خاطر مي باشد كه سخنگوي ملت ايران در جريان بازسازي هويتي خويش در اين سده است.
وي گفت: اهميت شاهنامه در اين است كه هر سه ضلع اين مثلث هويتي را بازسازي كرد و بدين ترتيب هويت ملي بازسازي شده ايراني به صورتهاي مختلف به جريان درآمد.
دادبه افزود: بعد از حمله اعراب و تفكيك اسلاميت از عربيت توسط پدران ما چهار سده بر ايرانيان گذشت تا توانستند هويت ملي خويش را بازسازي كنند كه دو سده نخستين آن به تعبير زرين كوب به سكوت گذشت و اين سكوت يعني ثبت نشدن به زبان ملي چرا كه حكومت ملي در ايران وجود نداشت.
وي اظهار كرد: روي ديگر اين دو قرن، فرياد است چون جريان انتقال فرهنگ ايران به اسلام كه دكتر محمد محمدي ملايري در كتاب معظم تاريخ فرهنگ ايران به نيكي آن را تشريح كرده است در اين دو قرن رخ داد.
وي ادامه داد: در سده سوم طاهر ذواليمينين حكومت ملي ايران را اعلام كرد و در نهايت در همين سده، سامانيان ايراني ترين و ملي ترين حكومت ايراني را بنا نهادند.
مدير گروه ادبيات دائرةالمعارف بزرگ اسلامي افزود: سده چهارم مهمترين سده در خلال چهار سده اي است كه در آن هويت ملي ايراني شكل گرفت زيرا مثلث هويت ايراني در اين قرن تكميل شد و فردوسي، ابوريحان بيروني، ابن سينا، رودكي و همه بنيانگذاران فرهنگ ايراني در اين سده به وجود آمدند و زبان فارسي در اين سده تثبيت شد.
دادبه گفت: اين عصر، سده طلايي تاريخ اسلامي است كه طي آن با وجود پيدايش فرهنگ يونان، فرهنگ ايراني اثر خود را گذاشت و آن نحله اصلي تفكر كه فلسفه هم به نوعي از دل آن در آمد يعني نحله معتزله تحت تاثير همين فرهنگ ايراني شكل گرفت.
وي اظهار كرد: به همين خاطر بود كه ابن سينا كه در آثار متقدمش قهرمان يوناني گري بود در آثار متاخرش به حكمت مشرقي برگشت و در نمط نهم كتاب اشارات، عرفان و حكمت اشراقي كه جهان بيني ملي ايراني بود را تئوريزه كرد و اين امر يكي از نشانه هاي بازگشت ايراني ها به هويت ملي خود در آن زمان است.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: از سده چهارم كه ايرانيان هويت ملي خود را بازسازي كردند تمام بزرگان متفكر و سرايندگان ما سخنگوي آن حكمت شدند.
دادبه افزود: توجه به هويت ملي در شعر و ادب فارسي سه دوره داشت دوره نخست با بيان آشكار لفظ ايران در متون ادبي است كه در سده چهارم قابل مشاهده است و بطور مثال در شاهنامه 1680 بار نام ايران به كار برده شده است.
وي گفت: به تدريج از دوره غزنوي و ساماني كودتاي خزنده اي براي سركوب هويت ملي ايراني با طراحي بغداد و با دست بيابانگردان ترك شكل گرفت اما با اين همه، حس مليت و ايران گرايي حتي در اشعار اين دوره هم به چشم مي خورد ولي كم كم اين فشارها تاثير مي كند و بيان آشكار از هويت ملي در اشعار و ادبيات ما ديده نمي شود.
وي اظهار كرد: در مشروطيت اين قصه به نوعي ديگر با آمدن ناسيوناليسم در آثار فرخي يزدي و ميرزاده عشقي و به خصوص ملك الشعراي بهار تجديد شد.
اين استاد دانشگاه افزود: از طرف ديگر حكمت ملي ايراني در هيات حكمت اشراقي ابن سينا و سهروردي ادامه پيدا كرد تا به ملاصدرا و حاج ملاهادي سبزواري رسيد و از اين طريق اين هويت ملي در آثار حكماي ايراني همچنان ادامه دارد تا به سخنان علامه طباطبايي مي رسيم كه هم اكنون تدريس مي شود.
همايش دانشجويي هويت ملي ايراني به مدت يك روز در دانشكده علوم اداري و اقتصادي دانشگاه فردوسي مشهد برگزار شد.
1922 / 6053
چهره ماندگار ادبيات عرفاني و فلسفه اسلامي:
هويت ملي ايراني از سده چهارم هجري در فرهنگ ايراني جريان دارد
۲۵ آذر ۱۳۹۴، ۱۹:۴۵
کد خبر:
81881476
مشهد- ايرنا- چهره ماندگار ادبيات عرفاني و فلسفه اسلامي گفت: هويت ملي ايراني در سده چهارم هجري شكل گرفت و از آن زمان در فرهنگ ايراني جريان دارد.