به گزارش روز سه شنبه خبرنگار حوزه كتاب و ادبيات ايرنا، كتاب كفشهاي سرگردان به قلم سهيلا فرجامفر، خاطرات خودنوشت يك زن پرستار آباداني از سال اول جنگ تحميلي عراق عليه ايران در شهرهاي آبادان، خرمشهر، بهبهان، تهران و دزفول است.
راوي خاطرات، زني است كه در دزفول به سبب اشتغال خود در بيمارستان به عنوان پرستار با بسياري از مجروحان و رزمندگان ايراني مواجه بوده است. وي و همسرش، هر دو در بيمارستان نيروي هوايي ارتش در دزفول مشغول خدمت بودند كه عراق به طور ناگهاني به ايران حمله مي كند. راوي در آن زمان با دو فرزندش، در خرمشهر، بسر مي برده است.
از همين رو، همراه خانواده پدري به بهبهان ميروند و پس از تحمل مشقت و سختيهاي بسيار، خانه و كاشانهاش را رها ميكند و از مقابل عراقيها ميگريزد اما براي ادامه خدمت ناگزير به بيمارستان ارتش در دزفول بازميگردد. بخش اعظم اين خاطرات به بمباران دزفول، مجروحان شهر و رزمندگان اختصاص دارد.
** «از چندهلا تا جنگ»، خاطرات شمسي سبحاني با تدوين گلستان جعفريان است.
كتاب بخش اندكي از خاطرات هشت ساله دفاع مقدس و ايثارگري زنان ايراني است كه دوش به دوش مردان از مملكت و كشور خود دفاع كردند.
راوي در اين كتاب به نقل خاطراتي توام با اميد و تلخي و سايه روشنهايي از دوران كودكي، مبارزات انقلابي، دوران آموزش امدادگري در بيمارستان و حضور خود در مناطق جنگي جنوب پرداخته است. راوي خاطرات كه در آغاز جواني، به جريان مبارزان انقلاب پيوسته و در تظاهرات و پخش اعلاميه و مبارزه با رژيم شاه فعاليت داشته، پس از پيروزي انقلاب و آموزش دورههاي امداد و نظامي و تبليغاتي، وارد سپاه ميشود، سپس به مناطق نا آرام و پر هياهوي كردستان اعزام ميشود. وي در بيمارستانهاي سنندج و كرمانشاه و گروههاي امداد مناطق پر خطر انجام وظيفه ميكند.
پس از آن، با آغاز جنگ تحميلي به اهواز و انديمشك ميرود و در بيمارستانهاي اين شهرها به كمك مجروحان ميشتابد و در واقع از آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران تا اواخر سال1364 در مناطق جنگي جنوب، به عنوان نيروي داوطلب به امدادرساني مجروحان جنگي مي پردازد. شمسي سبحاني در اين اثر به ذكر خاطرات خواندنياش از حضور در كردستان و مناطق جنگي جنوب و عمليات فتح المبين، بيت المقدس، خيبر، والفجر مقدماتي و والفجر يك پرداخته است.
** كتاب «ديدار زخم ها» خاطرات معصومه ميرزايي است كه با مصاحبه و تدوين ليلا محمدي، منتشر شده ،اين كتاب دربرگيرنده خاطرات معصومه ميرزايي از زمان كودكي، قبل از انقلاب، انقلاب، بعد از انقلاب و دوران جنگ تحميلي است.
ميرزايي با پشتكار و كوشش فراوان در اين سال ها و در ايام جنگ با توجه به آموزش هاي امدادگري كار امدادرساني به مجروحان جنگي را به عهده مي گيرد و در بيمارستان ارتش به كار مجروحان رسيدگي مي كند.
اين كتاب شرح فداكاري هاي انساني است كه با مشقت هاي زياد براي كمك به همنوعان خود از هيچ كمكي دريغ نمي كند. خاطرات معصومه ميرزايي بازروايي بخشي از ايام جنگ است از ديد انساني كه با مجروحان جنگي سروكار داشته است.
** «كنار رود خين» يادداشتهايي درباره شهيد مهرداد سيستاني از زبان مادرش اشرفالسادات مساوات خاطرات دوره بعد از انقلاب و شروع جنگ تحميلي را بازگو ميكند. مهرداد سيستاني ابتداي سال 61 درسن 17 سالگي به جبهه ميرود، اما ديگر خبري از او نميشود و مفقود ميشود تا اينكه در سال 69 جنازه او را به خانوادهاش تحويل ميدهند.
اشرف السادات مساوات در اين كتاب با بياني گيرا و با لحني آكنده از احساس مادرانه به بيان خاطرات سالهاي رفته ميپردازد. سالهايي را كه در تب دوري از فرزندش ميسوزد. جست و جوي بيمارستانها، سرزدن به سردخانهها، پزشكي قانوني ومشاهده جنازههاي تكهتكه و سوخته روايت دلخراشي از صحنههاي مختلف جنگ است. در قسمتي از كتاب ميخوانيم: «وقتي به كنار كانتينرها ميرسيم، با بازشدنِ اولين كانتينر، چشمم به پيكر چند شهيد ميافتد كه سوختهاند و پوست بدنشان مثل چادرم سياه شده. از اين همه ظلم، اشكهايم روان ميشود. خود را وابسته به آن ها ميبينم. همه، همان مهرداد من هستند. ميخواهم آن ها را ببوسم و ببويم و با تكتكشان درد دل كنم؛ اما خجالت ميكشم. همراه ما جواني است كه از آمل آمده و دنبال برادرش ميگردد. اولين شهيد، كنار در كانتينر قرار دارد. جوان ميگويد: « اين برادر من است؛ چون جورابي كه پاي اوست، مال من است. آن را موقع رفتن به جبهه، از من گرفت... .»
** كتاب پوتين هاي مريم به قلم فريبا طالشپور، خاطرات يكي از زنان خرمشهري به نام مريم امجدي است.
راوي در اين كتاب به نقل خاطراتي از شروع جنگ ايران و عراق و اشغال خرمشهر تا زمان آزادسازي آن مي پردازد. فعاليت راوي در بخش عمران جهاد سازندگي و امدادرساني به مردم روستاهاي اطراف خرمشهر همچون روستاي عباره، درگيريهاي سياسي با مجاهدين خلق، ملاقات با دكتر چمران در خصوص يك منافق زن، خاطراتي از آشنايي با يكي از نيروهاي سپاه و ازدواج با وي، خاطراتي از مجروحان عمليات شكست حصر آبادان، فعاليت در بخش تعاون سپاه، شهادت محمد جهان آرا، بازديد از خرمشهر و ... پس از آزادي آن ادامه پيدا ميكند.
فراهنگ**9022**1027
كفشهاي سرگردان تا پوتينهاي مريم روايتگر خاطرات زنان در دفاع مقدس
۲۲ دی ۱۳۹۴، ۱۷:۴۰
کد خبر:
81918143
تهران-ايرنا- زنان همواره در طول تحولات مختلف از جمله هشت سال دفاع مقدس، نقش ويژه اي داشته اند، و كتابهاي كفش هاي سرگردان، از چنده لا تا جنگ، ديدار زخم ها، كنار رود خين و پوتين هاي مريم، خاطران اين قشر را روايت مي كند.