به گزارش روز دوشنبه ايرنا از دانشكده بهزيستي و توانبخشي، دكتر نادرعليرضالو كاهش ريسك فاكتورهاي بروز نابهنجاري هاي ژنتيكي در كاهش اين آسيب را موثر دانست و افزود: يكي ازمهمترين عوامل، كنترل ازدواجهاي فاميلي است.
به گفته وي، فلج مغزي به اختلال غير پيشرونده در حركت و وضعيت اطلاق مي شود كه به دنبال ضايعه عصبي روي مي دهد در فلج مغزي ، گروهي از ضايعات مزمن، كنترل حركتي فرد را مختل مي كنند.
عليرضالو افزود: اختلال در سالهاي اوليه زندگي كودك ظاهر مي شود و با گذشت زمان آسيب مغزي بدتر نمي شود، هرچند ممكن است ضايعات حركتي با توجه به سطح اختلال محدوديت هاي جديدي را ايجاد كنند.
وي با اشاره به اينكه فلج مغزي را از طريق معاينه مهارت هاي حركتي، رفلكس هاي رشدي، سابقه پزشكي و آزمايش هاي متنوعي تشخيص مي دهند، اضافه كرد: ميزان شيوع فلج مغزي در جهان 3/3 در هر 1000 تولد است كه اين رقم در نوزادان نارس به 40 تا 100 نفر در هر 1000 تولد زنده، افزايش مي يابد.
متخصص علوم شناختي و توانبخشي افزود: اين ميزان شيوع، قابل توجه است چون فرد مبتلا، خانواده و بخش عظيمي از جامعه را درگير چرخه مراقبتي و محافظتي خود مي كند. تبعات روحي و رواني زيادي براي خانواده بيماران به همراه داشته ، علاوه بر اينكه زمان و هزينه بالايي را تحميل مي كند.
وي ادامه داد:آسيبهاي مغزي در كودكان و بزرگسالان برگشتناپذير است و علم كنوني برغم پيشرفتها تاكنون نتوانسته گامي موثر در جهت بهبودي كامل اين بيماران بردارد؛ هرچند با گسترش درمان هايي چون توانبخشي و كاردرماني سعي در جبران ضايعات حركتي و عملكردي فرد، در فعاليت هاي روزمره زندگي مي شود.
**چرا كودك با فلج مغزي متولد ميشود؟
عليرضالو با طرح اين سئوال كه چه اتفاقي روي مغز نوزاد رخ مي دهد كه كودك با فلج مغزي متولد مي شود؟گفت: در فلج مغزي، اختلالات حركتي با شاخصه آسيب حركتهاي ارادي و ناشي از نابهنجاري هاي رشدي پيش از تولد، حين يا پس از تولد، رخ مي دهد، كه اين آسيب به سامانه عصبي مركزي (CNS) و در سنين پيش از پنج سالگي (يعني زماني كه مغز كودك همچنان در حال تكامل است) مربوط مي شود.
وي افزود: در بعضي از افراد مبتلا به فلج مغزي، كاهش سطح اكسيژن (هيپوكسي) موجب بروز اختلال در بخشهايي از مغز مي شود. نابهنجاريهاي ژنتيكي نقش مهمي در اين بيماري دارد. مشكل ژنتيكي را اغلب در نوزاداني كه حاصل ازدواج فاميلي هستند ، مشاهده مي شود.
عليرضالو اظهار كرد:نوزادان نارس براي بروز فلج مغزي در معرض خطر بيشتري قرار دارند ولي عفونتهاي ويروسي، نرسيدن اكسيژن به مغز كودك در حين زايمان و ضربه به سر جنين از موارد مهمي هستند كه ميتوانند باعث آسيب سلولهاي مغزي و به دنبال آن، فلج مغزي شوند.
وي افزود: در كشورهاي پيشرفته، دولت ها با آگاهي كامل از عواقب تحميل هزينه هاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي وجود فرد معلول در جامعه، گوشه اي از بودجه كشور را بابت پيشگيري از تولد كودك مبتلا به فلج مغزي صرف ميكنند ، بدين گونه كه مادران باردار از لحظه باردار شدن تا تولد نوزاد تحت چتر حمايتي دولت ها و خدمات بهداشتي و سلامت جامعه قرار مي گيرند تا با نظارت كامل بر روند بارداري و تولد نوزاد ، از احتمال تولد نوزادان مبتلا به فلج مغزي كاسته شود.
**آيا فلج مغزي از همان بدو تولد قابل تشخيص است؟
اين متخصص علوم شناختي و توانبخشي در پاسخ به اين سئوال كه آيا فلج مغزي ، از همان بدو تولد قابل تشخيص است ؟گفت :اغلب موارد فلج مغزي به جز درموارد خفيف آن، در 18 ماه اول زندگي مشخص ميشوند.
وي توضيح داد: گاهي اين نوزادان در بدو تولد، علايمي دارند كه آنها را از نوزادان ديگر متمايز ميكند مثلا دير گردن ميگيرند. اين علايم به صورت ناتواني در رسيدن به استانداردهاي حركتي، مانند ' عملكرد حركتي خشن و نامتقارن و افزايش توان عضلات يا كاهش توان عضله ' نمايان مي شوند.
عليرضالو گفت: به تدريج اختلالهاي شناختي و حركتي، رفتاري، گاهي تشنج و تاخير رشدي با افزايش سن كودك ظاهر ميشودو گاهي با افزايش سن بيماران، شكل اندامها تغيير ميكنند.
وي با تاكيد براينكه علايم بسيار متفاوت هستندافزود: ممكن است علائم، خفيف يا شديد باشند و تنها يك نيمه بدن يا هر دو نيمه بدن را درگير نمايد. با درگيري بيشتر دستها يا پاها و يا هر چهار اندام همراه باشد. حركات غيرطبيعي (نظير پيچشي، پرشي، چرخشي) در دستها، پاها، بازو، ساق پا، اتفاق مي افتد كه اين حركات حين استرس تشديد ميشوند.
وي ادامه داد: لرزش، عدم حفظ هماهنگي و تعادل بدن، عضلات شل بخصوص در حالت استراحت، مفاصل بيش از حد متحرك، كاهش ضريب هوشي، كاهش توانايي يادگيري، اختلال در تكلم، مشكلات شنوايي و بينايي، تشنج، درد بخصوص در بالغين، علايم گوارشي (شامل اختلال در مكيدن شير، يا غذا خوردن، جويدن، بلعيدن، استفراغ و يبوست، افزايش آبريزش دهان)، روند كند رشد، تنفسهاي نامنظم، بياختياري ادرار، از ديگر علائم آسيب فلج مغزي است.
**تشخيص زودهنگام فلج مغزي ، چه كمكي به بهبودي بيشتر كودك ميكند؟
وي در پاسخ به اين سوال كه تشخيص زودهنگام فلج مغزي ، چه كمكي به بهبودي بيشتر كودك ميكند؟ افزود:با تشخيص زودهنگام فلج مغزي ، بهبودي و طول عمر بيمار، بستگي به شدت و ضعف بيماري دارد و در موارد شديد، اگر فلج مغزي با بيماريهايي همچون بيماريهاي قلبي، تنفسي، عفونت هاي شديد ريوي، اختلال در بلع و... همراه شود، ميتواند منجر به مرگ بيمار نيز بشود ، ولي در موارد خفيف ، با بهبود قابليت هاي جسمي – شناختي فرد مبتلا به كمك توانبخشي، روند طبيعي زندگي فرد دنبال مي شود.
عليرضالو تاكيد كرد كه متخصصان رشته هاي توانبخشي جهت تشخيص و مداخله زودهنگام، نيازمند آموزش درحيطه تكامل و اختلالات تكاملي، از جمله فلج مغزي، درنوزادان وكودكان خردسال است .
وي افزود: پيش بيني ها در مورد فلج مغزي، نشان مي دهد كه فلج مغزي قابل درمان نيست، اما بعضي از عوارض و پيامدهاي شاخص آن ، قابل جبران است. به طور معمول، همه كودكاني كه با فلج مغزي متولد ميشوند، نياز به توانبخشي دارند و مراحل توانبخشي نيز طولاني مدت است.
به گفته وي، كاردرماني، گفتاردرماني و ساخت وسايل كمك حركتي از مهمترين برنامه هاي توانبخشي مورد نياز اين كودكان است. تعدادي از آنها به كفش طبي، اسپيلنت و وسايل كمك حركتي مانند واكر يا ويلچر نياز پيدا خواهند كرد. كاردرماني كمك ميكند تا كودك وارد اجتماع شود. كودكاني كه فلج مغزي خفيف دارند را ميتوان براي ورود به مدرسه و مشاركت هاي اجتماعي، آماده كرد.
متخصص علوم شناختي و توانبخشي گفت : حمايتهاي بيمهاي براي اين بيماران وجود ندارد و چون توانبخشي، يك درمان طولاني مدت و پر هزينه براي بيماران مبتلا به فلج مغزي است، لذا هزينههاي بالاي درماني و رفت و آمد مداوم خانواده به مراكز درماني و توانبخشي، آسيب زيادي به ساختار اقتصادي و رواني خانواده وارد ميكند.
عليرضالو افزود: البته فراموش نكنيم كه هر چقدر خانوادهها درگير هزينه هاي مادي و معنوي اين اختلال مي شوند، به همان نسبت دولت ها نيز تحت فشار هزينه هاي ناشي از آسيب اجتماعي اين اختلال، قرار مي گيرند.
وي با تاكيد بر اينكه استقلال بيماران بسيار مهم است چون هر چه سن بيمار بالاتر ميرود، نگهداري از او دشوارتر ميشود،گفت: بهتر است در كشور نيز مانند كشورهاي پيشرفته دنيا ، تلاش شود تا مشاغلي متناسب با معلوليت بيماران پيش بيني شود، مثلا اگر دست فردي فلج است، شغلي متناسب با نقص عملكرد حركتي وي كه نياز زيادي به استفاده از دست نباشد، برايش درنظر گرفته شود.
وي تصريح كرد: البته طي سالهاي اخير، سازمانها و نهادهايي در كشور ما تشكيل شدهاند كه زمينه هاي شغلي مناسبي براي معلولان فراهم مي كنند تا ضمن ايجاد منبع درآمدي براي آنان، باعث بهبود كيفيت زندگي بيمار و خانواده شوند ، بطوري كه، اين اصل طلايي ' توانبخشي مبتني بر جامعه '، در راستاي بازگرداندن فرد معلول به مشاركت هاي اجتماعي، در حال گسترش است.
علمي **1354**1440
تهران - ايرنا - متخصص علوم شناختي و توانبخشي، تنها راه براي مقابله با افزايش تولد كودكان با فلج مغزي را پيشگيري از تولد اين كودكان با مراقبت هاي بيشتر بهداشتي در دوران قبل، حين بارداري و پس از تولد دانست.