روانشناسان معتقدند كه خشم بیان نشده مانند یك بیماری پنهان، خطرناك است كه اگر درمان نشود، آسیب های جدی جسمانی و روانی از خود بر جای می گذارد.
طبق تعاریف روانشناختی، افراد پرخاشگر به علت ناتوانی در بیان صریح احساسات خود پرخاشگری می كنند، افراد پرخاشگر غالبا درگیر «بایدها» هستند و تصور می كنند كه دیگران باید مطیع آنان باشند.
«وقتی كتاب میخونم باید آروم و ساكت باشی»، «باید به من فرصت بدهی»، «موقعی كه صحبت می كنم باید دقیق به حرفام گوش كنی»، «تنبیه میشی چون كاری را كه به تو گفتم انجام ندادی»، اینها نمونه هایی از بایدهایی هستند كه افراد پرخاشگر به دیگران تحمیل می كنند.
افراد پرخاشگر ارتباط صحیحی با دیگران ندارند و مرتبا با پرخاش، این رابطه را خدشه دارتر می كنند.
افراد پرخاشگر خیلی سریع و پیش از آنكه متوجه شوند دست به پرخاشگری می زنند، در واقع بجای آنكه بر خشم مسلط باشند، خشم بر آن مسلط می شود.
** «خشم» در روانشناسی
در علم روانشناسی از خشم تعاریف متفاوتی شده است.
در یك تعریف از خشم تصریح شده است: خشم یكی از هیجانات سالم است كه در حد اعتدال واكنشی طبیعی محسوب می شود اما زمانی كه از چهارچوب تسلط خارج شود آسیب زا بوده و مشكلاتی را در برقراری ارتباطات و جسمانی برای فرد ایجاد می كند.
و در تعریقی دیگر، خشم از تفاوت بین انتظارات ما و اتفاقات روی داده بروز
می كند.
خشم با عوامل مختلفی همچون منفی بینی و بدبینی، بسط نادرست موضوع، برچسب زدن و تنگ نظری در افراد بروز می كند.
گاهی نوعی تفكر(افكار نادرست) در افراد راجع به یك موضوع موجب عصبانیت و بروز خشم می شود كه البته این امر از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
یعنی افكاری ممكن است در فردی هیچ اثری نداشته باشد در حالیكه می تواند در فرد دیگر خشمی ناروا را رقم بزند.
برافروختگی، رنگ پریدگی، یخ كردن، تپش قلب و لرزش دست از نشانه های بروز خشم در افراد هستند و این نشانه ها از فردی به فردی دیگر متفاوتند.
حال این سئوال مطرح است آیا بروز خشم تصادفی بوده و خارج از حیطه قدرت انسان است؟ آیا خشم همچون دیگر پدیده های عالم، مشمول قانون علت و معلول است؟ چگونه می توان خشم را مهار یا كنترل كرد؟
** خنجر خشم
روانپزشك و متخصص اعصاب و روان در بررسی دلایل بروز خشم در انسان ها در گفت وگو با خبرنگار ایرنا می گوید: دلایل زیادی از قبیل نوسانات خلق، اضطراب ها و عصبانیت ها و بیماری هایی همچون افسردگی و یا برخی اختلالات روانی و بیماری های اعصاب و روان از قبیل اختلال هذیان در بروز خشم نقش دارند كه باید شناسایی و با مشاوره های پزشكی و دارو درمان شوند.
«افشین یداللهی» می افزاید: فرو خوردن خشم، عوارض و تبعات زیادی را بدنبال دارد بنابراین باید به شكلی صحیح در زمان خود تخلیه شود.
وی با تشبیه خشم به خنجر تصریح می كند: فرد خشمگین با خنجر خشم یا به خود آسیب می زند یا به دیگران، البته در مواردی هم در حالت بینابین هم به خود و هم به دیگران آسیب وارد می كند.
یداللهی می افزاید: فرد خشمگین بصورت طبقه بندی شده از شدیدترین یا خفیف ترین حالت، خشم خود را تخلیه می كند یعنی در شدیدترین حالت دست به قتل یا قتل هایی می زند.
این متخصص اعصاب و روان می گوید: فرد پرخاشگر در مرحله خفیف تر از حالت قبل دست به ضرب وشتم می زند كه البته شدت و درجاتی دارد و یا در مرحله ای خفیف تر داد و فریاد راه می اندازد كه ممكن است همراه با فحاشی و توهین به طرف مقابل باشد.
این پزشك ادامه می دهد: فرد خشمگین در مرحله چهارم با قهر كردن خشم خود را نشان می دهد و یا در مرحله ای خفیف تر از طبقه قبل با گوشه و كنایه و متلك و عبارات نیش دار سخن بگوید.
وی ابراز خشم به روش متمدنانه را آخرین طبقه بیان كرده و می گوید: در این مرحله فرد پرخاشگر خشم خود را متمدنانه ابراز می كند، یعنی خشم بصورت مستقیم با كلمات مناسب بیان می شود كه البته باید در زمان و مكان مستدل و با لحنی مناسب بیان شود تا فرد دچار آسیب نشود و گامی در جهت اصلاح برداشته شود.
یداللهی می گوید: خشم در هر طبقه و مرحله ای كه ابراز شود، تبعاتی را در برخواهد داشت زیرا فردی كه به او توهین شده و آسیب دیده و رفتارهای تخریبی بر او صورت گرفته خشمی از فرد پرخاشگر به دل می گیرد كه این خشم می تواند از یك فرد به فرد دیگر و حتی به یك جامعه و یك منطقه گسترش پیدا كند.
این روانپزشك معتقد است، ابراز خشم هیچ مشكلی را از فرد پرخاشگر در هیچ مرحله حل نخواهد كرد و فقط موجب پیچیده تر شدن موضوع و آسیب رساندن به طرف مقابل می شود، هرچند ممكن است آرامش مقطعی را در فرد پرخاشگر ایجاد كند.
وی ادامه می دهد: همچنین ممكن است خشمی از جاییكه تناسب با اتفاق رخ داده ندارد از سوی فرد پرخاشگر جابجا و ابراز شود، یعنی فرد خشمی را ابراز كند كه ریشه آن جای دیگری است و با موضوع اتفاق رخ داده تناسب نداشته و حتی چند درجه بیشتر از آن اتفاق رخ داده است.
یداللهی می افزاید: خشم های اضافی كه به فرد مقابل وارد می آید، بر او آسیب جدی وارد می كند و فردی كه عزت نفس او آسیب دیده، ترغیب می شود تا خشم اضافی كه به او وارد شده را بر فرد دیگری و یا بر خود فرد پرخاشگر در زمان دیگر ابراز و برای خود عزت نفسی كسب كند.
این متخصص اعصاب و روان توضیح می دهد: اغلب مواقع خشم از جایی، زمانی، فرد یا افرادی و یا از شرایط دیگری بر یك اتفاق جابجا می شود یعنی خشم هایی كه از جاهایی یا افرادی یا شرایطی از گذشته در ما انباشته شده بود و موقعیت تخلیه آن وجود نداشت، با یك اتفاق ابراز می شود كه البته این خشم ها جوابگوی آن اتفاق خاص نبوده و باز هم مساله اولیه حل نشده در فرد باقی می ماند.
وی می گوید: خشم می تواند از دوران كودكی در فرد باقی مانده باشد و یا ریشه آن از رفتاری در والدین، همكلاسی ها و یا دوست و نزدیكان و یا عوامل ژنتیكی و یا الگوهای رفتاری آموخته شده توسط فرد در یك خانواده ایجاد شده باشد.
یداللهی می افزاید: فردی كه مرتب دچار پرخاشگری می شود باید حتما درمان شود.
وی صرف زمانی هرچند اندك میان واكنش های پرخاشگرانه را در كنترل خشم افراد موثر دانسته و می گوید: این وقفه هر چند كوتاه می تواند به فرد در كنترل خشم بطور موثری كمك كند، بطوریكه تا چند درجه خشم فرد پرخاشگر را كاهش دهد.
این پزشك متخصص به افراد پرخاشگر توصیه می كند، هنگام عصبانیت و پیش از هر واكنش پرخاشگرانه ای، با سكوت و تامل چند دقیقه ای، رفتارهای دفعات پیش خود را مرور كنند و نتایج آن را مورد بررسی قرار دهند تا ببینند دفعات قبل رفتارهایشان چه تبعاتی به همراه داشته و چه آسیب هایی را به طرف مقابل وارد كرده است و چه زمانی مجبور شده اند برای بازگرداندن شرایط قبل صرف كنند.
وی می گوید: مرور رفتارهای پرخاشگرانه حتی برای لحظاتی در فرد پرخاشگر، موجب كنترل خشم و خسارت كمتر به فرد مقابل خواهد شد.
این متخصص اعصاب و روان ادامه می دهد: تكرار حركت یاد شده در افراد پرخاشگر به مرور موجب تخلیه صحیح خشم و نهادینه شدن كنترل آن در افراد می شود.
یداللهی می افزاید: همه افراد قادر به كنترل ابراز خشم خود هستند و در كمتر مواردی خشم از كنترل خارج است و آن زمانی است كه فرد دچار اختلال كنترل تكانه است.
** خشم، موضوعی ساده نیست
پژوهشگر و آسیب شناس اجتماعی نیز در گفت وگو با خبرنگار ایرنا در تحلیل رفتار خشم می گوید: افراد معمولا خشم خود را ساده می پندارند در حالیكه خشم مشكلاتی را از لحاظ جسمانی برای فرد ایجاد می كند و زندگی خصوصی و اجتماعی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد.
افشین طباطبایی همچنین بر این باور است كه افرادی كه خشونت در زندگی آنها زیاد است، زودتر از دیگران دچار مرگ زودرس و حملات قلبی می شوند، همچنین خشم باعث از دست رفتن فرصت های یك فرد شده و اثرات زیانبار آن تا سالها در زندگی شخصی بجا می گذارد.
وی به افراد توصیه می كند كه مراقب افكار مرتبط با خشم باشند و عوامل درونی و بیرونی آن را در خود بیشتر شناسایی كنند.
این آسیب شناس اجتماعی می گوید: خشم ریشه های درونی و بیرونی زیادی دارد كه اگر ریشه بیرونی باشد فرد باید محیط را تغییر دهد. برای مثال اگر در داخل اتاقی قرار دارد از آنجا خارج شود و در فضای آزاد قدم بزند.
طباطبایی ادامه می دهد: مهار و مدیریت خشم به معنای خونسردی نیست، بلكه در معنای جامع به مهار افكار، ادراكات و احساسات خاصی كه ما را به عصبانیت وا می دارند، گفته می شود.
وی تمركز بر روابط همدلانه را یكی از راه های كنترل خشم بیان كرده و می گوید: باید بتوانیم خود را از نظر احساسی در موقعیت، بجای طرف مقابل قرار دهیم و از دید او به مشكل نگاه كنیم.
طباطبایی، منصف بودن در روابط اجتماعی و درك طرف مقابل را راهكار دیگری برای مهار خشم عنوان كرده و می افزاید: باید افكار منفی مرتبط با خشم را شناسایی و آنها را كنار بگذاریم، باید یاد بگیریم با آرامش بیشتری صحبت و از بدبینی خود بكاهیم، باید به نحوی صحیح ضمن بیان ناراحتی، رفتار مناسبی داشته باشیم.
وی می گوید: مدیریت خشم، مهارتی است كه انسان را در برقراری ارتباط صادقانه و اثربخش توانمند می سازد. این مهارت انسان را قادر می سازد درمورد احساسات و افكار خود صحبت كند، بدون اینكه خشمگین شود.
سخن آخر اینكه، به نظر می رسد ظرفیت افراد از طریق مشكلاتی كه آنها را ناخشنود می سازد تخمین زده می شود، بنابراین باید به جای آنكه از خشمگین شدن احساس غرور و افتخار كنیم از خونسرد بودن و خوددار بودن لذت ببریم،
بطور قطع در این صورت است كه توانایی بیشتری بدست خواهیم آورد.
بهتر است بجای خشمگین شدن، فقط كمی حوصله به خرج دهیم.
اجتمام ** 9136 ** 1071
تهران - ایرنا - «خشم در افراد نباید سركوب شود بلكه باید تكانه های خشم به شكل صحیح كنترل شوند»، این نتایج مطالعات آزمون های روانشناختی است كه به تازگی توسط تعدادی از روانشناسان برجسته كشور به انجام رسیده است.