بهره گرفتن از موسيقي و قصه گويي و روايت گري آميخته با نمايش،فضايي خوشايند در شب هاي داستان بندرعباس پديد آورده تا در روزگاري كه همه از پايين بودن سرانه مطالعه شكايت مي كنند،جمعي با شوق ، سهم سرانه مطالعه شنيداري را بالا ببرند.
سومين شب داستان نيز با بهره گيري از اين عناصر،به شبي به يادماندني براي مخاطبانش تبديل شد كه ارزش هايش تنها در داستان خواني و قصه گويي خلاصه نمي شد و با انتخاب دقيق داستان ها و روايت ها ،دغدغه هايي جدي را در فضايي متعادل شده با طنز و تراژدي، بازگو كرد.
حاضران در پلاتو آفتاب بندرعباس در ابتداي ورود، با تصنيف 'اي همدم روزگار چوني بي من' از آلبوم 'نه فرشته ام نه شيطان' همايون شجريان مورد استقبال قرار گرفتند و پس از آن مهرنوش ايرانخواه برشي تراژيك از يك زندگي را روايت كرد.
پس از آن نوبت به فروزان جمشيدنژاد هنرمند ايراني مقيم نروژ رسيد تا در ويديويي كه اختصاصي براي اين برنامه ضبط و ارسال شده بود،براي شب داستان نشينان از تجربه زندگي در غربت و خواب هاي ناتمامي بگويد كه تمام آنها در ايران مي گذرند.
سارا توكلي نيز شنوندگان را به داستان 'ستوان،مرغ ريقو،خروس ريقوتر ' از پيمان هوشمندزاده مهمان كرد و پس از آن جاي خود را به جواد انصاري بازيگر تاتر داد تا روايت گر صحنه هايي خاص از زندگي شخصي خودش باشد.
عقيل دادي زاده نيز كه خود باني،كارگردان، و روشن كننده چراغ شب هاي داستان بندرعباس است شايد به رسم ميزباني بود كه كمترين سهم زماني از داستان خواني را براي خود برداشت و به خواندن سه قطعه كوتاه اما تاثيرگذار اكتفا كرد.
اما حميد ملاحسيني كم خواني دادي زاده را جبران كرد و 14دقيقه به تنهايي تكه هايي از چند روايت و خاطره خودش را به هم دوخت و در اين داستان هاي متصل، با جسارتي كمتر تجربه شده در فضاهاي عمومي ،ماجرايي از جدايي را هنرمندانه بازگو كرد.
پگاه نجفي خواه نيز كه خود داستان كوتاه مي نويسد،در شب داستان متني به نام 'كرم ضد آفتاب بماليد ' منسوب و مشهور به كورت وونه گات نويسنده آمريكايي را خواند و پيش از آن كه بر او به خاطر اين انتساب غيردقيق خُرده بگيرند ،خود يادآور شد كه نويسنده اصلي اين متن مري اشميت روزنامه نگار آمريكايي است كه اولين بار در روزنامه شيكاگو تريبون منتشر شده است.
سومين شب داستان بندرعباس به كارگرداني و صحنه گرداني عقيل دادي زاده كه پيشرفت و فاصله كيفي آن با دو برنامه پيشين به خوبي مشهود بود را مي توان به شب اشك ها و لبخندها نيز تعبير كرد و اين تعريف از ميان هق هق پس از روايت هاي تراژيك و قهقهه هاي پس از قصه هاي طنز به خوبي قابل اثبات است.
دست بر قضا اين همان لبه تيغي است كه هوشياري دادي زاده را طلب مي كند و بايد به اين نكته توجه كند كه هرچند بهره گيري از موسيقي و قصه و روايت براي رونق شب هاي داستان مبتكرانه است اما اصل ،داستان است و بايد به تدريج به سمتي حركت كند كه اين اصل پررنگ تر ديده شود و تحت الشعاع بخش هاي جنبي كه در ابتداي راه براي آشتي مخاطب قابل قبول است، قرار نگيرد.ك/4
2094
گزارش از:هومن محمدكرمي
بندرعباس-ايرنا-حدود سه ماه قبل برنامه اي با عنوان شب داستان در بندرعباس برگزار شد و با تكرار اين برنامه در هر ماه ،مي توان گفت شب هاي داستان بندرعباس به كوچه آشتي كنان فرهنگي و ادبي تبديل شده است.