۲۴ فروردین ۱۳۹۵، ۸:۱۳
کد خبر: 82031135
T T
۰ نفر
نقدي منصفانه بر يك برنامه تلويزيوني/ ضعف‌هاي 6 گانه خندوانه سوم

روزنامه باختر چاپ كرمانشاه در شماره 2178 بيست و سوم فرودين مطلبي را با عنوان «نقدي منصفانه بر يك برنامه تلويزيوني/ ضعف‌هاي 6 گانه خندوانه سوم» منتشر كرده است.

در اين يادداشت آمده است: در موفقيت خندوانه شكي نيست و اگر ساخته نمي‌شد تلويزيون يكي از اركان موفقيت خود در نوروز 95 و پس از آن را از دست مي داد، با اين حال سري سوم خندوانه با دوران اوج آن فاصله دارد.
هنوز ايده هاي رامبد جوان و تيمش غافلگيري و موج از نوع خنداننده برتر ايجاد نكرده و از آن سو چند اتفاق پاشنه آشيلش شده.
دليل اول ضعف خندوانه را بايد در دكور عظيم سري سوم آن جست و جو كرد.
يكي از مهمترين ويژگي هاي برنامه خندوانه كه در فصل اول آن را از ساير برنامه هاي استوديويي متمايز مي كرد، همان دكور گرد كوچك سبز و قرمز بود كه به حاضران در استوديو اجازه ارتباط با مجري و مهمان ها را مي داد. فصل دوم با اينكه دكور بزرگتر شده بود اما همچنان رابطه دايره وار ميان مخاطبان و مجري كاملا حفظ مي شد.
دكور جديد آنقدر بزرگ و وسيع ساخته شده كه بيشتر آدم را ياد برنامه هاي استوديوي قديمي يا سالن‌هاي سينما و استاديوم ها مي اندازد.
درست است كه براي ساخت دكور جديد، ايده جذابي به كار گرفته شده و استفاده از ظروف يكبار مصرف، درون خودش پيام هاي زيادي هم دارد اما اشكالي كه در ساخت دكور استفاده شده يك مقدار با ذات برنامه جور در نمي‌آيد، مثلا در فصل اول و دوم، چندان نياز به تغيير نماي دوربين نبود. آنقدر فاصله مردم با سن كم بود كه يك دوربين مي توانست همه را داخلش جا دهد اما الان مدام مجبورند از نماهاي مختلف استفاده كنند تا كسي از قلم نيفتد، نتيجه‌اش هم اين مي شود كه بخشي از اتفاقهاي روي سن، ناديده گرفته مي شود.

* جاي خالي مخاطبان
از همين معبر مي توان به نكته اي ديگر رسيد، وضعيت دكور در فصل اول و دوم ارتباط جالبي هم بين مجري، شركت كنندگان و مهمان‌ها ايجاد مي كرد، بعضي وقتها رامبد جوان چهارزانو كنار دكور مي نشست و با همه گپ مي زد. يا استندآپ كمدي ها دقيقا جلوي چشم تماشاچي‌ها اجرا مي شد و مردم درست مثل معركه هاي قديمي شاهد آن بودند. حتي مهمان برنامه درست از بين تماشاچيان وارد استوديو مي شد و زمان گپ‌ و گفت، احساس صميميت شديدي بين آنها با مجري و مهمان وجود داشت.
اين صميميت، بخش مهمي از جذابيت برنامه بود كه عملا در سري جديد ناديده گرفته شد. در فصل سوم، جداي از اينكه دكور بسيار بزرگتر شده، فاصله بين مهمان ها با اتفاقهاي داخل سن هم بيشتر است.
رامبد جوان و ساير مهمانها مجبورند براي اينكه با مردم صحبت كنند از هدست استفاده كنند.
در فصل اول، تماشاچيان شناسنامه دار بودند. دكور آنقدر كوچك بود و تعداد آنها آنقدر كم كه بعضي چهره ها كاملا در ذهنمان جا افتاده بودند. در فصل دوم اين مساله كاملا تغيير كرد. تماشاچيان مدام عوض مي شدند و دكور هم بزرگتر شده بود. تماشاچيان مثل قبل شناسنامه نداشتند اما به نوعي هويت برنامه بودند.اظهارنظر مي كردند و در پرسش و پاسخ ها مي شد ردي از آنها پيدا كرد اما در وضعيت جديد، عملا چنين امكاني وجود ندارد. وضعيت جديد دكور، مكان نشستن تماشاچيان و ارتباطي كه بين رامبد و آنها شكل مي گيرد، يك رابطه يك سويه است. تماشاچيان بيشتر بيننده اند تا شركت كننده در يك برنامه تعاملي.

* عدم وجود ايده خلاقانه
خندوانه به طور كلي به عنوان برنامه اي پر از ايده هاي جذاب و خلاقانه در تلويزيون معروف شده از همان فصل اول، هر چند وقت يكبار، ايده جديدي خلق مي شد. از بازي با مهمانهاي برنامه و دوبله فيلم هاي مهم جهان گرفته تا بخش‌هاي نمايشي نيما شعبان نژاد و استندآپ كمدي و آوردن آدمهاي جذاب براي اين بخش. در فصل دوم جذابيت جناب خان هم به اين مساله اضافه شد.
مسابقه استندآپ كمدي هم كه ديگر جاي خودش را داشت. در فصل سوم اگر لباهنگ را كنار بگذاريم، خندوانه هنوز هيچ ايده جذابي رو نكرده. مساله اصلي اينجاست كه رامبد حتي از نكات جذاب فصل هاي قبل هم هيچ استفاده اي نكرده. بعد از مسابقه بزرگ استندآپ كمدي، همه انتظار داشتند كه شركت كنندگان و برگزيدگان عملا در فصلهاي بعدي حضور داشته باشند اما در استندآپ كمدي‌هاي چند وقت اخير، اصلا خبري از آنها نيست. به جاي اينكه از برگزيدگان رقابت خود برنامه استفاده شود پاي كساني مثل لاله صبوري به ميدان باز مي شود.

* تا قبل از فصل سوم، حضور
در برنامه خندوانه، اصول خاص خودش را داشت. هركسي نمي توانست صرفا به خاطر اينكه بازيگر است يا كمدين به اين برنامه وارد شود. حتي در مسابقه استندآپ كمدي هم افراد مهمي مثل امين حيايي، غفوريان و … حضور داشتند اما انگار اين حساسيت ها در فصل سوم وجود ندارد. در برنامه مخصوص به خانم ها، عملا از بازيگراني دعوت شد كه بعضي هايشان همه جا حضور دارند و جذابيتي هم براي مردم ندارند.

* دمخدوش كردن شناسنامه
مهم ترين ويژگي خندوانه از برنامه نخست هويت‌ مندي آن است. يعني سازندگان براي هر آيتم ، تعريفي خاص دارند و مي دانند موسيقي و قاب بندي گزارش ها چيست و يا موسيقي مسابقه درون استوديو كدام است.
در فصل دوم هويت مندي برنامه در جزئي ترين آيتم ها رعايت مي شد. به المان ها فصل اول، نكات ديگري مثل موسيقي جديد، موسيقي كمدين و … اضافه شد. اشكال مهم خندوانه حالا كنار گذاشتن هويتي است كه ذره ذره بدست آورده بود. يكي از آن ها كمرنگ شدن محمود كريمي گزارشگر برنامه است. صداي او هويت و شخصيتي ويژه به گزارش‌هاي مردمي و آيتم هاي مرتبط با مهمان برنامه و نيز پشت صحنه خنداننده برتر داده بود. اين صداي شوخ، جاي خود را به صدايي ديگر داده. صداي جديد نه طنازي كريمي را دارد و نه گرمي آن را.
نمونه ديگر حذف موسيقي خنده برتر هفته است؛ در فصل پيش بعد از خنده مهمان تصاوير آهسته به همراه موسيقي خاص پخش مي شد اما حالا خبري از آن نيست. ديگر ضعف خندوانه در فصل سوم ، خالي بودن از وله ها است. اين برنامه در فصل اول و دوم به مقدار كافي وله جذاب داشت اما حالا نه. موسيقي جديدي هم براي آن ساخته نشده تا از داشته هاي فصل قبل بهره ببرد.

* برندسوزي استندآپ كمدي
همين قدر به ياد بياوريم كه تا پيش از خندوانه واژه استندآپ كمدي براي عموم مخاطبان تلويزيون غريب بود. در فصل اول ، كمدين ها به برنامه مي‌آمدند و با تعريف خاطرات جذاب ، حاضران در استوديو و بيننده ها را مي خنداند. در فصل دوم استندآپ كمدي دچار تنوع شد و شكل ثابتي در خندوانه پيدا كرد. بعد از آن ايده خنداننده برتر به ميان آمد و تبديل به برگ برنده و شناسنامه برنامه شد. فصل دوم خندوانه با فينال خنداننده برتر به پايان رسيد. حجم موفقيت و محبوبيت استندآپ كمدي پتانسيل كافي در اختيار سازندگان برنامه مي گذاشت تا با تكيه بر آن موفقيت شان را تداوم ببخشند.
خندوانه لاجرم كم سراغ آن رفت و در اين گزيده كاري هم از چهره هاي مطرح استفاده نكرد ( يا نتوانست استفاده كند) لاله صبوري و برزو ارجمند به عنوان كمدين هاي تازه، اجراهاي بشدت ضعيفي داشتند وعلي اوجي كه تجربه اجرا در فصل پيش را داشت، باز هم بود چون به طور كلي اجرايش در اندازه خندوانه نيست. رضا شفيعي جم تنها برگ برنده برنامه در اين بخش بوده است. مساله اين جا است: چرا خندوانه كه در آيتم استندآپ كمدي به ترازي رسيده كه كسي مثل امين حيايي در آن شركت مي كند، حاضر است به آدم هاي ضعيف ميدان دهد. اين برند سوزي يكي از عوامل لطمه ديدن فصل سوم خندوانه است.

* زياده روي جناب خان
جناب خان در فصل دوم خندوانه يك تنه موفقيت آن را تضمين كرد. يعني اگر اين برنامه هيچ ايده‌اي ديگر هم نداشت، عروسك لبو فروش خوش سر و زبان به تنهايي عطش تماشاي برنامه را بر مي‌انگيخت. جناب خان به تناوب در برنامه ها حضور پيدا مي كرد و همين ذره ذره خرج كردن از او باعث مي شد تمناي مواجهه با او بيشتر باشد.
كمي بعد اما حضور او پررنگ تر شد تا جايي كه براي هر مهماني جناب خان هم در برنامه حاضر بود و به رامبد جوان در گفت و گو كمك مي كرد. اتفاق بدتر اين كه جناب خان براي هر مهمان شعر مي‌گفت و گويي اگر اين كار را نمي كرد به مهمان بي احترامي شده!در فصل سوم باز هم جناب خان بيش از حد در برنامه مورد استفاده قرار مي گيرد. اين حجم از حضور در حالي است كه خود جوان پيش تراعلام كرده بود حواسش به استفاده قاعده‌مند از عروسك محبوب برنامه هست. جناب خان باز هم براي همه آواز مي خواند و اين يعني پايين آمدن وجهه او! عيب ديگر اين كه جناب خان فاقد نوآوري است ؛ حرف ها، شوخي و آوازهايش روي ريتم تكرار است و همين جذابيتش را كمرنگ‌تر كرده. وانگهي اين بار او عاقل تر و جدي تر شده و سعي مي كند در كنار رامبد جوان پيام اخلاقي بدهد. در حالي كه در فصل پيش حرف‌هايش را مي زد و سريع وارد دنياي فانتزي خود مي شد. جناب خان به اين مرز نامرئي شوخي و جدي بشدت نياز دارد.
8066