در اين گزارش كه در شماره چهارشنبه 25 فروردين 1395 خورشيدي به قلم جواد نوائيان رودسري انتشار يافت، مي خوانيم: «بيستون»، كوهي بلند و از جنس سنگ آهك است كه در 32 كيلومتري شرق كرمانشاه قرار دارد. نام قديمي اين كوه «بَغستان» يا «بَگستان» بوده است. دليل شهرت اين كوه، مجموعهاي از آثار تاريخي است كه از حدود 4 هزار سال پيش تا چند سده گذشته، در آن ايجاد شدهاست. «بيستون» را ميتوان گنجينهاي از آثار ارزشمند تاريخ سرزمين ايران ناميد. «حسن پيرنيا» درباره اين كوه و آثار تاريخي آن مينويسد:«بيستون، محلي است تقريباً در شش فرسنگي كرمانشاه، در سر راهي كه به همدان ميرود ... كوهي است كه بلندي آن به 4 هزار پا ميرسد و در پاي آن، چشمههايي از كوه بيرون ميآيد. بنابراين، از ديرزماني كه نميدانيم كي بوده [است]، كاروانها در اينجا توقف ميكردند.»(تاريخ ايران باستان؛ ص685) «ابنحوقل»، جغرافيدان نامي مسلمان در قرن چهارم هجريقمري، نيز درباره «بيستون» مينويسد:«و كوه بهستون[بيستون] كوهي بلند است كه به قلهاش نميتوان راه يافت و راه حاجيان از نيشابور به حلوان[شهري باستاني در نزديكي سرپلذهاب] از زير آن ميگذرد.»(صورةالارض؛ ص371) اطلاق نام «بهستون» به «بيستون» در آثار جغرافيدانان مسلمان دورههاي بعد نيز، به چشم ميخورد.
«ياقوت حموي»، جغرافيدان قرن هفتم هجريقمري، «بيستون» را «بهستون» ناميده و يكي از معدود جغرافيدانان مسلمان است كه در كتاب خود به آثار باستاني اين كوه تاريخي اشاره ميكند. او مينويسد:«بهستون ديهي[دهي] در ميان همدان و حلوان، به نام ساسانيان است. از همدان چهار مرحله و از كرمانشاه، هشت فرسنگ به دور است. كوه بهستون بلند است و به قله آن نتوان رفت. راه حاجيان درست از زير آن ميگذرد و ديواره آن، از بالا تا پايين، صاف است، گويي تراشيده باشند.
برخي پندارند كه يكي از خسروان ساساني ميخواست در پاي اين كوه بازاري بسازد كه نشاني از نيرومندي او باشد. در بالاي اين كوه، نزديك راه، غار مانندي است كه چشمه آب از آن روان است و در آنجا تنديس اسبي زيبا ديده ميشود كه گويند اسب خسرو است كه شبديز نام داشت.» با وجود آنكه شهرت «بيستون» بيشتر به دليل حجاري كتيبه «داريوش بزرگ»، بر فراز آن است، اما جالب است بدانيد كه در اين محوطه 15 كيلومتر مربعي، تا كنون 28 اثر تاريخي، ثبت ملي و حتي جهاني شدهاست.
اين آثار تاريخي عبارتند از: «غار شكارچيان»؛ «غار مرخرل»؛ «غار مر تاريك»؛ «غار مَر آفتاب»؛ «غار مَر دودر»؛ «تپه نادري»؛ «سراب بيستون»؛ «جاده تاريخي حاشيه سراب»؛ «بقاياي گورستان قديمي»؛ «دژ تاريخي مدفون»؛ «نيايشگاه مادي»؛ «نقش برجسته و كتيبه داريوش بزرگ»؛ «مجسمه هركول»؛ «نقش برجسته مهرداد دوم»؛ «نقش برجسته گودرز»؛ «سنگ بلاش»؛ «پرستشگاه پارتي»؛ «بقاياي شهر پارتي»؛ «بقاياي بناي ساساني»؛ «فرهاد تراش»؛ «بقاياي پل ساساني»؛ «بقاياي سد ساساني»؛ «سنگ هاي تراشخورده ساساني»؛ «كاروانسراي ايلخاني»؛ «بقاياي بناي ايلخاني»؛ «كاروانسراي صفوي»؛ «وقفنامه شيخ علي خان زنگنه» و «پل بيستون». بنابراين، در صورتي كه براي ديدار كوه تاريخي «بيستون» به استان كرمانشاه سفر كنيد، با يك تير چند نشان خواهيد زد و افزون بر بهره بردن از مناظر طبيعي زيبا، ميتوانيد از 28 اثر تاريخي، تنها در يك محوطه باستاني ديدن كنيد و لذت ببريد. در ادامه، به معرفي برخي از آثار تاريخي كوه «بيستون» ميپردازيم.
**نقش برجسته داريوش بزرگ
نقش برجسته «داريوش بزرگ» در «بيستون»، مهم ترين اثر تاريخي اين محوطه باستاني است. بر اساس پژوهشهاي تاريخي، پس از آنكه داريوش موفق شد 19 شورش را در كشور سركوب كند، دستور داد چگونگي اين رخداد را در نقش برجستهاي ماندگار كنند.
از آنجا كه كوه «بيستون» هم براي حجاري مناسب بود و هم بر سر راه مهم بازرگاني قرار داشت، نقش برجسته مورد نظر «داريوش» را در اين كوه حجاري كردند. محل انتخاب شده براي حجاري، حدود 40 متر از زمين ارتفاع دارد و به نظر ميرسد براي رسيدن بازديدكنندگان به آن، پلكاني باريك ايجاد شده بود كه به مرور زمان از بين رفته است. «حسن پيرنيا» درباره محتواي اين سنگبرجسته ارزشمند مينويسد:«اين حجاريها راجع به واقعه بردياي دروغي و 9 نفري است كه در بدو سلطنت داريوش ياغي شده، هر يك خود را پادشاه مملكتي خواندند.
حجاريهاي مذكور چنين است: داريوش ايستاده و به تقديس اهورا مزدا دست راست خود را بلند كرده[است] و پاي چپ را بر سينه گئومات مغ[بردياي دروغي] كه بر پشت خوابيده و اسلحه به دست دارد، گذارده است. پشت سر داريوش، دو نفر كه بايد از رجال درجه اول دربار بوده باشند، ايستادهاند. در مقابل داريوش اشكال 9 نفر كه باعث شورشهاي ايالات بودهاند، حجاري شدهاست.
اينها همه دست بستهاند.»(تاريخ ايران باستان؛ ص 687) كتيبه كه به خط ميخي و به سه زبان «پارسي باستان»، «بابلي» و «ايلامي» نوشته شدهاست، 7 متر و 80 سانتيمتر عرض و 22 متر طول دارد. به نظر ميرسد قامت «داريوش» در اندازه واقعي آن، 1 متر و 72 سانتيمتر، حجاري شده باشد. داريوش در كتيبه بيستون، به تفصيل از وقايعي كه در نخستين سالهاي حكومتش روي داده است، سخن ميگويد. ظاهراً براي او رساندن خبر اين وقايع، به ديگران و به ويژه نسلهاي آينده، اهميت فراواني داشتهاست، چرا كه در كشفيات سده اخير در «الفانتين» مصر، نسخه بابلي كتيبه داريوش نيز يافت شد. اين نشان ميدهد كه او، نسخههايي از كتيبه بيستون را براي آگاهي ملل تابعه ايران كه در سرزميني وسيع، از شرق افغانستان تا غرب مصر زندگي ميكردند، تهيه و ارسال كردهاست.
شايد او اين تلاش ها را در راستاي كسب مشروعيت براي حكومت خود انجام داده باشد. نخستين تلاشها براي ترجمه كتيبه بيستون، توسط «هنري راولينسون» در ميانه قرن 19 ميلادي انجام شد. پس از او، «ويليام جكسن»، استاد دانشگاه «كلمبيا» نيز تلاش كرد كتيبه را ترجمه كند، اما ترجمه كامل آن توسط دو انگليسي به نامهاي «ال.دبليو.كينگ» و «آر.سي.تامپسون» كه در خدمت موزه ملي بريتانيا بودند، به سرانجام رسيد.
**تنديس هركول
تنديس «هركول»، از قهرمانان اساطيري يونان باستان، بر جاي مانده از دوره استيلاي اسكندرمقدوني بر بخشهايي از خاك ايران است.
قدمت اين تنديس به دوره سلوكي باز ميگردد و مطالعات انجام شده، نشان ميدهد كه در اواخر دوره سلوكي و زماني ساخته شدهاست كه اشكانيان، به فرماندهي «مهرداد بزرگ»، بيگانگانِ مقدوني را از سرزمين ماد رانده و آماده حمله به مناطق غربي تحت اشغال شده بودند.
تنديس «هركول» تا سال 1337 (هـ.ش)، زير خاك مدفون بود، اما در اين سال، در پي توسعه جاده پايين كوه و تراش بخشهايي از آن، كشف شد. اين تنديس بر سكويي به طول 2 متر و 20 سانتيمتر، در حالي كه «هركول» به پهلوي چپ و به طور نيمخيز به آرنج تكيه كرده، حجاري شدهاست. تنديس، يك متر و 47 سانتيمتر طول دارد و از پشت به كوه متصل است. پشت سر و بالاي تنديس، كتيبهاي به خط يوناني قديمي وجود دارد كه در كنار آن، نقش معبدي يوناني، شاخه زيتون و نيز، كماني به همراه تيردان حجاري شدهاست.
**فرهاد تراش
«فرهاد تراش»، «فراتاش» يا «تخت فرهاد» حجاري بزرگ و نيمهكارهاي است كه در غرب كتيبه داريوش بزرگ، بر ديوارهاي به طول 200 و ارتفاع 36 متر، انجام شده است. كشف تعداد زيادي پايه و ساقه ستون نيمه كاره در نزديكي آن، نشان ميدهد كه «فرهادتراش»، احتمالاً محل كارگاه عظيم حجاري و مجسمهسازي بوده است. در مقابل اين اثر، ديواري به طول 15 متر و ارتفاع بيش از 4 متر، از سنگهاي كوه و ملاط گچ ساخته شده است.
با اين حال، «آبراهام جكسون» نظر ديگري درباره اثر «فرهادتراش» دارد. او كه در 23 فروردينماه سال 1282، از «فرهادتراش» بازديد كردهاست، مينويسد:«وقتي كه انسان در برابر صخره عظيم بهستان[بيستون]، ميايستد، منظره جالبي كه چشم را ميگيرد، فضاي وسيع تراشيده شدهاي است، نزديك به ميان پايه كوه كه به كلي از كتيبه و حجاري خالي است. حتي كرپورتر، چنانكه بايد، به اين صفحه صافِ نانوشته شگرف- كه به علت خالي بودنش از هر نوع نوشته و نقشي و نيز منظره ديوار مانندش، چشمگيرتر است- توجه نكرده است.
من، بعد از آنكه قسمتي از يك بعدازظهر را صرف معاينه و بررسي آن كردم، برايم يقين حاصل شد كه آن را با طرح خاصي، براي ثبت رويدادي تاريخي آماده كرده بودهاند.
بله! فضايي به طول قريب صد متر- كه خود آن را به گام پيمودم- و بيش از سي متر ارتفاع را، از جبهه كوه كنده بودند تا صفحهاي از سنگ براي حفظ سندي تاريخي و مهم فراهم كنند. همينكه آدمي ظاهر اين قسمت را ميبيند و طرح نمايان آن را مشاهده مي كند، بلافاصله انديشه اينكه اين سطح صيقلي و هموار ناشي از استخراج سنگ از آن محل بوده باشد، از ذهنش زايل ميشود.»(سفرنامه جكسن؛ ص260)
*منبع: روزنامه خراسان
**گروه اطلاع رساني**9128**9131
تهران- ايرنا- روزنامه خراسان در صفحه تاريخ به بررسي حجاري كتيبه داريوش هخامنشي و 28 اثر ملي ديگر پرداخت.