اين مطلب مي افزايد : ازجمله ويژگيهاي يك نظام دمكراسي و مردم سالار، انتخابات است ولازمه انتخابات، آزادي حق انتخاب شدن توسط مردم و حق انتخاب كردن از سوي مردم است كه منجر به رقابتهاي انتخاباتي مي شود. بعضيها(عمدتا' اپوزيسيون خارج نشين) انتخابات ايران را انتصابات مي نامند و سراپاي آن را اشكال و ايراد مي دانند.
بايد گفت كه در هيچ جاي دنيا دمكراسي و مظاهر آن بدون عيب و نقص و كمي و كاستي نيست.اما درجات آن در كشورها متفاوت است. مبنا و شالوده نظام ما براساس انتخابات بوده است.
پس از اينكه مردم ما براي نظامي دمكرات وبرپايه مردم سالاري و شريعت اسلام خونها دادند وپيروز شدند ولي با اين حال نوع نظام به راي عمومي گذاشته شد و رفراندم برگزار گرديد و پس از آن نيز دهها انتخابات برگزارگرديد.پس نظام ما مبتني بر راي ملت است وگرچه كم وكاستيهايي وجود دارد اما عليرغم تبليغات منفي مخالفين خارج نشين،نظام ما مبتني بر انتخابات آزاد و رقابتي است و اين رقابتهاي انتخاباتي نشاني از ثبات سياسي است.
هرچقدركه مبناي رقابتها مبتني بر نگرشهاي فكري و سياسي و كارآمدي كانديداها باشد زمينه شايسته گزيني و شايسته سالاري بهتر فراهم ميشود وكارآمدي پارلمان بيشتر مي شود.
و يكي از راههاي اين كارآمدي، وجود احزاب سياسي فراگير ميباشد كه متاسفانه از اين جهت ضعف و كمبودهايي وجود دارد و تا رسيدن به وضعيت ايدآل فاصله ي زياد داريم.با وجود اين خلاء، گرايشهاي ديگر از جمله قوم گرايي در برگزيدن كانديداها پررنگ و تقويت شده است.
گرچه فقط خلاء احزاب فعال و فراگير باعث قوم گرايي نيست وعوامل متعددي در اين امر دخيل هستند كه درجاي خود بايد بررسي و تجزيه وتحليل شوند.
كشور ما داراي اقوام گوناگوني است و جمعيت برخي از استانهاي تقريبا' از يك قوم هستند و تعدادبسيار قليلي از ديگر اقوام زندگي مي كنند اما در برخي استانها منجمله استان خوزستان اقوام و طوايف متعددي زندگي مي كنند كه بايد از اين تعدد اقوام در راستاي تقويت نظام و همبستگي و انسجام ملي و تقويت زادبوم گرايي بهره برد و در تصميمات و اقدامات و گفتار و نوشتارها ظرافتها وحساسيتهاي قومي را مد نظر داشت.
براي بررسي نقش و كاركرد قوم گرايي در رقابتهاي انتخاباتي و مقوله ي سياست و قدرت ابتدا تعريفي از قوم گرايي و قوم پرستي ارايه مي شود وسپس پيرامون نقش و جايگاه و حسن وقبح آن در عرصه ي انتخابات و به ويژه انتخابات مجلس نكاتي را قلمي مي كنم.
قوم گروهي از انسانهاست كه اعضاي آن داراي ويژگيهاي نيايي و اصل و نسبي يكسان يا مشترك هستند(اسميت1986). مسأله قوميت ذهن بسياري از محققان علوم اجتماعي را به خود جلب كرده است. قوم پرستي حالت افراطي قوم گرايي است. وقتي يك گروه قومي اعضاي خود را برتر مي انگارد دچار قوم پرستي مي شوند و اين گرايش افراطي نسبت به قوم خود، باعث بروز اختلافات و تفرقه مي شود.
گرچه قوم مداري در همه ي جوامع وجود دارد اما حالت افراطي آن مضرات زيادي دارد. جاندت مي گويد 'قوم گرايي شديد منجر به اعتراض و عدم پذيرش غناي فرهنگي و دانش فرهنگهاي ديگر مي شود'.
جامعه اي كه گرفتار قوم مداري است، در نتيجه ي توجه زياد به فرهنگ رسمي خود،نسبت به ديگر فرهنگها بدبين و بي اعتنا است و اين چنين كوششها در بعد فرهنگي از ديدگاه والرشتاين امپرياليسم فرهنگي است. بنابراين در حالتي كه مطلق گرايي فرهنگي و برتر دانستن بي چون و چراي هنجاري در قومي رخ دهد زيانبار است.
اما اگر نسبي گرايي فرهنگي حاكم باشد و قوم گرايي حالت نسبي و متعادل داشته باشدموجب همبستگي و انسجام مي شود و اقوام ضمن حفظ هويت خود مي توانند دركنارهم زندگي خوب و مسالمت آميزي داشته باشند. در رقابتهاي انتخاباتي علل و عوامل متعددي راي دهندگان را به سوي هركدام از كانديدا سوق مي دهد و يك ويژگي در كانديد از نظر راي دهنده برجسته تر ميشود و بدين دليل به او راي داده مي شود و تعدادي از آراء كانديدها قومي و قبيله اي است.
پس يكي از عوامل تاثيرگذار در انتخابات قوم و قبيله است كه ميزان اين تاثيرگذاري را نميدانيم و نياز به تحقيقات ميداني و وجود محققين برجسته و با انگيزه در رشته هاي علوم انساني و به ويژه علوم اجتماعي وعلوم سياسي است.حال بايد به اين پرسشها پاسخ داده شود كه اين يك امرمبارك و خوبي است و يا بطور مطلق بد است و يا درصدي از آن خوب است و وقتيكه چنين پديده اي به عنوان يك واقعيت وجود دارد چگونه با آن برخورد كرده و آن را در كوتاه مدت مديريت كنيم.
انسان گل سرسبدهستي است و آزاد آفريده شد و خدا به او عقل و روح داد و برهمين اساس آزادي و اختيارو حق انتخاب دارد و براي هر يك از انتخابهاي فردي و اجتماعي خود بايد عقل ومنطق و هويت انساني خود را لحاظ كند. امام علي(ع) فرمود: ارزش هر انساني وابسته به آن جيزي است كه او آن را دوست مي دارد،يا برايش ارزش قايل است.
اگر ملاك دوست داشتن و برگزيدن پول باشد ارزش او با پول محاسبه مي شود. اگر دوست داشتن وراي نفع مالي و سود جويي شخصي بود ارزش فوق العاده ديگري دارد واگر اكثريت جامعه در سراسر كشور چنين بينديشند و چنين انتخاب كنند كشور ميشود يك مدينه فاضله كه هم در آن معنويت و صداقت و عدالت و معنويت موج مي زند و هم رفاه و توسعه وپيشرفت در آن وجود دارد.
لذا هركدام از ما در انتخاب نماينده مجلس حق و تكليفي داريم كه بايد آن را به احسن وجه ادا كنيم.هم به وظيفه مان عمل كنيم و هم از حقمان استفاده نماييم.لازمه راي دادن آگاهانه و انتخاب اصلح آگاهي داشتن از وظايف نمايندگي و شناخت از نامزدهاست تا بتوان با تطبيق آن وظايف با اين نامزدها، بهترين انتخاب را انجام داد.وقتي كه به كانديداها نگاه مي كنيم ميبينيم به غير از ميزان شايستگي و لياقت انجام اين رسالت بزرگ، به هركدامشان از جهاتي يك تعلق خاطري وجود دارد.و هركدام از اين علقه و علاقه ها و وجوه مشترك درصدي از وفاداري را به وجود مي آورد وآنهايي كه وزن سنگين تري دارند بواسطه آن آيتم تصميم نهايي گرفته ميشود و راي به صندوق ريخته مي شود.بقول برتون 'هر انساني تمايل دارد هويت خود را آگاهانه در يك گروه خاص چستجو مي كند و هر فردي مي تواند به صورت همزمان چندين هويت را بپذيرد با وجود اين، هر انساني بنا به مورد، به اين يا آن تعلق خود را در اين ياآن سطح متفاوت، اهميت بيشتري داده واين تعلقها را در سلسله مراتبي از وفاداريهاي دروني و پذيرفته شده جا مي دهد'.
هركدام از كانديداها وجوه مشتركي با راي دهندگان دارند و ميزاني از علاقه ووفاداري را در راي دهندگان ايجاد ميكنند. از قبيل همشهري، همكار،هم قوم،همزبان، همكار، همكلاسي ،همفكر و هم حزب و خلاصه اينكه داراي مشتركاتي هستند كه به نوعي هويت خود و برآورده شدن انتظارات و توقعات ورسيدن به اهداف خود را در فرد و يا ليست خاصي مي بيند.
هر چه كه افراد يك شهر و استان و در مرتبه بالاتر يك جامعه از آگاهي و فرهيختگي بالاتري برخوردار باشد ملاكهاي انتخابش نيز عقلاني تر خواهد بود. وچنانچه بقيه آيتمها در راستاي اهداف والاي او كه هويت و شخصيتش را شكل ميدهد قرار گرفت انگيزه اش مضاعف مي شود و بهتر و بيشتر تلاش مي كند تا كانديدش يا ليست كانديدهايش راي بياورد و اگر فرد يا ليستي در مسيرفكر و رويكرد سياسي وي بود عليرغم هم قومي و هم فاميلي و همكلاسي و....نباشد به آن فرد يا ليست را مي دهد.
ما مي توانيم يك پلي بين بينش و رويكرد سياسي از يك طرف و قوم و قبيله از طرف ديگر بزنيم و به سلسله مراتب وفاداري توجه نماييم و همزبان و هم قومي را برگزينيم كه به اهداف ديگر از جمله اهداف سياسي برسيم بدين صورت كه افرادي با گرايش سياسي خاصي كه ميدانيم اين نوع نگرش در مسير توسعه و تعالي كشور و حوزه انتخابيه كارآمدتر است رابرگزينيم كه هم قوم ما هم باشند اما بشرطي كه اصراري نداشته باشيم كه همه ي ليست از قوم ما باشد كه اگر خداي ناكرده اصراي بر اين امر داشتيم دچار امپرياليسم فرهنگي و قوم پرستي مطلق مي شويم و اين طرز تفكر براي همه ي اقوام خطرناك و ناميمون است.
بنابر اين مي توانيم با حفظ هويت و فرهنگ خود دست به انتخابي بزنيم كه منافع استان و كشور حفظ شود. ما اگر با وسعت بينش و تجربه ي گرانقدر خويش و بررسي و تجزيه و تحليل شرايط و موقعيت اقتصادي ، فرهنگي ، سياسي و بين المللي كشور در دولت قبل و شناخت رويكردهاي سياسي كانديداهاي رياست جمهوري حجه الاسلام دكتر حسن روحاني را برگزيديم پس براي جامه ي عمل پوشيدن به اهداف و شعارهايش يك مجلس توانمند و متخصص و متعهد و همگرا از بعد سياسي مي خواهد.
لذا ليستهايي كه به نام اميد هستند ميتواند دولت را در مسير اهداف والاي دولت كه همانا اقتدار نظام جمهوري اسلامي و توسعه همه جانبه كشور است ياري رسانند و راي دادن به اين ليستها تكميل كننده و در امتداد انتخاب شما مردم در سال 92 ميباشد. بار ديگر مردم ما حماسه اي ديگر خواهند آفريد و اين حماسه در حماسه را به فال نيك ميگريم و ثمره آن تقويت پايه هاي مردمسالاري ديني و اقتدار و عزت و عظمت اين مرزو بوم خواهد بود. انشاالله
منبع : سايت خبري تحليلي تدبير 24
تهران - ايرنا- سايت خبري تحليلي تدبير 24 در مطلبي با موضوع برگزاري دومين مرحله انتخابات مجلس به نقل از رجبعلي كرد آورده است : اگر نسبي گرايي فرهنگي حاكم باشد و قوم گرايي حالت نسبي و متعادل داشته باشدموجب همبستگي و انسجام مي شود و اقوام ضمن حفظ هويت خود مي توانند دركنارهم زندگي خوب و مسالمت آميزي داشته باشند.