۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۳۶
کد خبر: 82073518
T T
۰ نفر

شاهنامه فردوسی، از ایران باستان تا امروز

۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۳۶
کد خبر: 82073518
شاهنامه فردوسی، از ایران باستان تا  امروز

زاهدان- ایرنا- شاهكار ادبی و هنری شاهنامه فردوسی بیش از 10 قرن است به دلیل محتوا، تازگی و خلاقیت موجود درآن همچون نگینی بر آثار ادبی ایران و جهان می درخشد و اینك نیز در جوامع ادبی و فرهنگی دنیا یكی از شاهكارهای حماسی محسوب می شود.

حكیم ابوالقاسم فردوسی در سال 329 هجری درروستای طابران«طبران» طوس به دنیا آمد و پدرش از دهقانان طوس بود كه ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت فردوسی در جوانی با درآمدی كه از املاك پدرش به دست می آورد، به كسی محتاج نبود اما بتدریج، آن اموال را از دست داد و به تهیدستی گرفتار شد.
وی از همان زمان كه به كسب علم و دانش می پرداخت، به خواندن داستان هم علاقه مند شد و به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید.
همین علاقه به داستانهای كهن بود كه او را به فكر انداخت تا شاهنامه را به نظم در آورد و چنان كه از گفته خود او بر می آید، مدتها در جستجوی این كتاب بوده و پس از یافتن نسخه اصلی داستانهای شاهنامه، نزدیك به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این كار كرده است.
فردوسی در سال 370 یا 371، به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز كرد و در اوایل این كار هم خود او ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم برخی از بزرگان خراسان كه به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند، او را یاری می كردند.
ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالها، در حالی كه فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود، دچار فقر و تنگدستی شد.
فردوسی نیز مانند بابك خرمدین سعی در بازگشت زبان پارسی به ایران داشت با این تفاوت كه فردوسی قصد داشت با قلمش به مردم یادآوری كند كه چه بودند و حال چه شدند.
او توانست با قلم و سرشت زیبای خود، زبان پارسی را به مردم بازگرداند، اما به دلیل برخی از شعرهایش، مورد خشم خلیفه وقت قرار گرفت.
فردوسی و بابك خرمدین تلاش بسیاری كردند تا به ایرانیان، هویت راستین شان را یادآور شوند فردوسی تا حدودی موفق بود و توانست با شاهنامه، زبان پارسی را به ایران زمین بازگرداند، ولی بابك نتوانست به هدفش برسد.
بر خلاف آنچه كه مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را تنها به دلیل علاقه شخصی و حتی سالها قبل از آن كه سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز كرد اما چون در طی این كار، بتدریج ثروت و جوانی را از دست داد، به فكر افتاد كه آن را به نام پادشاه بزرگی درآورد و با این تصور كه سلطان محمود، قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او كرد و راه غزنین را در پیش گرفت.
اما سلطان محمود كه بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی، به اشعار ستایش آمیز شاعران علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنانكه شایسته اش بود، تشویق نكرد.

**علت اینكه شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد:
عضو هیات علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان گفت: به سبب بدگویی حسودان، فردوسی نزد سلطان محمود به بی دینی متهم شد در حقیقت، ایمان فردوسی به شیعه- كه سلطان محمود آن را قبول نداشت هم به این موضوع اضافه شد و از این رو، سلطان به او بی اعتنایی كرد.
محمد امیر مشهدی بیان كرد: برخی از شاعران دربار سلطان محمود نسبت به فردوسی حسادت ورزیده و داستانهای شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر سلطان محمود، پست و ناچیز جلوه داده بودند.
وی ادامه داد: به هر حال، سلطان محمود، شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم به زشتی یاد كرد و بر فردوسی خشمگین شد و گفت: «شاهنامه خود هیچ نیست، مگر حدیث رستم؛ و اندر سپاه من، هزار مرد چون رستم هست».
وی تصریح كرد: فردوسی از این بی اعتنایی سلطان محمود برآشفت و چندین بیت در هجو سلطان محمود گفت و سپس از ترس مجازات، غزنین را ترك كرد و مدتی در شهرهای هرات، ری و طبرستان متواری بود و از شهری به شهر دیگر می رفت.
وی خاطر نشان كرد: فردوسی سرانجام در زادگاه خود «طوس» درگذشت و او را در شهر «طوس» و در باغی كه متعلق به خودش بود، به خاك سپردند.
عضو هیات علمی دانشگاه سیستان وبلوچستان افزود: سلطان محمود از رفتاری كه با آن شاعر آزاده كرده بود، پشیمان شد و به فكر جبران گذشته افتاد و فرمان داد تا ثروت فراوانی را برای او از غزنین به طوس بفرستند و از او دلجویی كنند.
مشهدی ادامه داد: روزی كه هدیه سلطان را از غزنین به طوس می آوردند، جنازه شاعر را از طوس بیرون می بردند از فردوسی تنها یك دختر به جا مانده بود كه او نیز هدیه سلطان محمود را نپذیرفت.
وی خاطر نشان كرد: جنازه فردوسی اجازه دفن در گورستان مسلمانان را نیافت و منابع مختلف، علت دفن نشدن او در گورستان مسلمانان را مخالفت یكی از دانشمندان متعصب طوس دانسته‌اند.
وی تصریح كرد: شاهنامه نه تنها بزرگترین و پرمایه ترین مجموعه شعر به جا مانده از عهد سامانی و غزنوی است، بلكه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شكوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران باستان و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی به شمار می رود.
وی با اشاره به طبع لطیف فردوسی افزود: سخن این شاعر حماسه سرا از طعنه، هجو، دروغ و چاپلوسی به دور بود و تا جایی كه می توانست از به كار بردن كلمه های غیر اخلاقی خودداری می كرد او در وطن دوستی، سری پر شور داشت از این رو به داستانهای كهن و تاریخ و سنن قدیم عشق می ورزید و از تورانیان و رومیان و اعراب - به دلیل صدماتی كه بر ایران وارد آورده بودند - نفرت داشت.

**ویژگی هنری شاهنامه:
عضو هیات علمی دانشگاه سیستان وبلوچستان گفت: شاهنامه نگاهبان راستین سنتهای ملی و شناسنامه قوم ایرانی است شاید بدون وجود این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در توفان های حوادث تاریخی نابود می شد و اثری از آنها به جا نمی ماند.
محمد امیر مشهدی افزود: فردوسی شاعری معتقد و مومن به ولایت معصومین علیهم ‌السلام بود و خود را پیرو راستین اهل بیت نبی (ص) و ستاینده خاك پای وصی می دانست و بر آن تاكید می كرد.
وی خاطر نشان كرد: فردوسی با خلق حماسه عظیم خود، دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین شكل ممكن در هم آمیخت.

**اهمیت شاهنامه
وی ادامه داد: اهمیت شاهنامه تنها در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی شود و پیش از آن كه مجموعه ای از داستانهای منظوم باشد، تبار نامه ای است كه بیت بیت و حرف به حرف آن، ریشه در اعماق آرزوها و خواسته های جمعی ملتی كهن دارد ملتی كه در همه ادوار تاریخی، نیكی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت در ستیز بوده است.
وی تصریح كرد: شاهنامه از حدود شصت هزار بیت تشكیل شده و دارای سه دوره اساطیری، پهلوانی و تاریخی است و روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستی اند.
وی افزود: جنگ كاوه و ضحاك ستمگر، كین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش با دسیسه سودابه همه حكایت از این نبرد و ستیز دارد.

**دیدگاه فردوسی:
عضو هیات علمی دانشگاه زابل بیان كرد: دیدگاه فردوسی و اندیشه حاكم بر شاهنامه همیشه پشتیبان خوبیها در برابر ستم و تباهی است.
عباس باقری گفت: ایران كه سرزمین آزادگان به شمار می رفت همواره مورد آزار و اذیت همسایگانش قرار می گیرد زیبایی و شكوه ایران نیز آن را در معرض رنجها و سختیهای گوناگون قرار می دهد و از این رو، پهلوانانش با تمام توان به دفاع از هستی این كشور و ارزشهای ژرف انسانی مردمانش بر می خیزند و در این راه، جان خود را نیز فدا می كنند
وی خاطر نشان كرد: برخی از پهلوانان شاهنامه، نمونه متعالی انسانهایی هستند كه عمرشان را به تمامی در اختیار همنوعان خود قرار داده اند پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، كیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته اند.
وی ادامه داد: شخصیتهای دیگری نیز همچون ضحاك و سلم و تور، وجودشان آكنده از فتنه گری، بدخویی و تباهی است آنها ماموران اهریمنند و قصد نابودی و تباهی در كار جهان را دارند.
وی بیان كرد: قهرمانان شاهنامه ستیزی همیشگی با مرگ دارند و این ستیز، نه رویگردانی از مرگ است و نه پناه بردن به كنج پارسایی بلكه پهلوان در رویارویی و درگیری با خطرهای بزرگ، به جنگ مرگ می رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ دور می سازد.
وی افزود: بیشتر داستانهای شاهنامه، فانی بودن دنیا را به یاد خواننده می آورد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگار رهنمون می سازد، با وجود این، آنجا كه زمان بیان سخن عاشقانه می رسد، فردوسی به سادگی و با شكوه و زیبایی خاص خود، موضوع را می پروراند.

** تصویرسازی در شاهنامه فردوسی:
عضو هیات علمی دانشگاه زابل تصریح كرد: تصویرسازی در شعر فردوسی جایگاه ویژه ای دارد شاعر با تجسم رخدادها و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده، او را همراه با خود به متن حوادث می برد گویی خواننده، داستان را بر پرده سینما به تماشا نشسته است.
باقری بیان كرد: تصویرسازی و تخیل در اثر فردوسی چنان محكم و متناسب است كه حتی بیشتر توصیف های طبیعی درباره طلوع، غروب، شب و روز در شعر او حالت و تصویری حماسی دارد و ظرافت و دقت حكیم طوس در چنین نكاتی، موجب هماهنگی جزیی ترین امور در شاهنامه با كلیت داستانها شده است.

**موسیقی در شعر فردوسی:
عضو هیات علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان بیان كرد: موسیقی از عناصر اصلی شعر فردوسی به شمار می رود.
مشهدی خاطر نشان كرد: انتخاب وزن متقارب كه هجاهای بلند آن كمتر از هجاهای كوتاه است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می كند.
وی ادامه می دهد: فردوسی علاوه بر استفاده از وزن عروضی مناسب، با به كارگیری قافیه های محكم و هم حروفیهای پنهان و آشكار، انواع جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی، تأثیر موسیقایی شعر خود را تا حد ممكن افزایش می دهد.
وی افزود: اغراقهای استادانه، تشبیهات حسی و نمایش لحظه های طبیعت و زندگی، از دیگر ویژگیهای مهم شعر فردوسی است.

**سرچشمه داستانهای شاهنامه :
سرچشمه داستانهای شاهنامه نخستین كتاب نثر فارسی كه به عنوان یك اثر مستقل عرضه شد، شاهنامه ای منثور بود این كتاب، چون به دستور «ابومنصور توسی» و با سرمایه او فراهم آمد، به «شاهنامه ابومنصوری» مشهور است و جزء تاریخ گذشته ایران به شمار می رود.
اصل این كتاب از میان رفته و تنها مقدمه آن كه حدود پانزده صفحه می شود، در برخی از نسخه های خطی شاهنامه موجود است علاوه بر این، یك شاهنامه منثور دیگر به نام «شاهنامه ابوالموید بلخی» نیز قبل از شاهنامه ابومنصوری تألیف شده است، اما چون به كلی از میان رفته، نمی توان درباره آن اظهار نظر كرد.

**بخشهای اصلی شاهنامه:
بخشهای اصلی شاهنامه موضوع این شاهكار جاودان، تاریخ ایران قدیم، از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا سرنگونی حكومت ساسانیان به دست اعراب است كه به سه دوره اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم می شود.
دوره اساطیری این دوره از عهد كیومرث تا ظهور فریدون ادامه دارد در این عهد، از پادشاهانی مانند كیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید سخن به میان می آید.
تمدن ایرانی در این زمان به وجود آمد كشف آتش، جدا كردن آهن از سنگ و رشتن و بافتن و كشاورزی كردن و امثال آن، در این دوره صورت می گیرد.
در این عهد، بیشتر جنگها داخلی است و جنگ با دیوان و سركوب كردن آنها بزرگترین مشكل این عصر بوده است (برخی احتمال داده اند كه منظور از دیوان، بومیان فلات ایران بوده اند كه همواره با آریاییهای مهاجم، جنگ و ستیز داشته اند).
در پایان این عهد، ضحاك، دشمن پاكی و سمبل بدی به حكومت می نشیند، اما سرانجام، پس از هزار سال، فریدون به یاری كاوه آهنگر و با حمایت مردم، او را از میان می برد و دوره جدید آغاز می شود.

**دوره پهلوانی:
دوره پهلوانی یا حماسی از پادشاهی فریدون شروع می شود، ایرج، منوچهر، نوذر و گرشاسب به ترتیب به تخت پادشاهی می نشینند.
در این دوره جنگ میان ایران و توران آغاز می شود پادشاهان كیانی مانند كیقباد، كیكاووس، كیخسرو و سپس لهراست و گشتاسب روی كار می آیند.
در این عهد، دلاورانی مانند زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان ظهور می كنند.
سیاوش پسر كیكاووس، به دست افراسیاب كشته می شود و رستم به خونخواهی او، به توران زمین می رود و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب می گیرد.
در زمان پادشاهی گشتاسب، زرتشت پیغمبر ایرانیان ظهور می كند و اسفندیار به دست رستم كشته می شود. مدتی پس از كشته شدن اسفندیار، رستم نیز به دست برادر خود «شغاد» از بین می رود و سیستان به دست «بهمن» پسر اسفندیار با خاك یكسان می گردد و با مرگ رستم، دوره پهلوانی به پایان می رسد.

**دوره تاریخی:
این دوره با ظهور بهمن آغاز می شود و پس از بهمن، همای و سپس داراب و دارا پسر داراب به پادشاهی می رسند در این زمان، اسكندر مقدونی به ایران حمله می كند و دارا یا همان داریوش سوم را می كشد و به جای او بر تخت می نشیند.
پس از اسكندر، دوره پادشاهی اشكانیان در ابیاتی چند بیان می گردد و سپس ساسانیان روی كار می آیند و آنگاه، حمله عرب پیش آمده و با شكست ایرانیان، شاهنامه به پایان می رسد.

**پس از مرگ فردوسی:
از زمان دفن فردوسی، آرامگاه او چندین بار خراب می شود تا اینكه در سال 1302 قمری به دستور «میرزا عبدالوهاب خان شیرازی»، والی خراسان، محل آرامگاه را تعیین كردند و ساختمانی آجری در آنجا ساختند. پس از تخریب تدریجی این ساختمان، انجمن آثار ملی به اصرار رئیس و نایب ‌رئیسش، «محمدعلی فروغی» و «سید حسن تقی‌زاده»، متولی تجدید بنای آرامگاه فردوسی شد و با جمع‌آوری هزینه این كار از مردم (بدون استفاده از بودجه دولتی) كه از 1304 هجری شمسی شروع شد، آرامگاهی ساختند كه در سال 1313 افتتاح گردید.
این آرامگاه به علت نشست ، در سال 1343 دوباره تخریب و تا سال 1347 بازسازی شد.

**شاهنامه خوانی در سرزمین شاهنامه:
شاهنامه خوانی در ایران اسلامی سنتی جاودانه است كه ما را با رگ و ریشه و اصالت ایرانیمان پیوند می دهد.
در دنیای كنونی و توسعه فضاهای مجازی و روزمرگی بی امان، پناه آوردن به شاهنامه و روایت های دلگشای فردوسی راهی برای تسلی دادن به خاطر پریشان هویتی فراموش شده است.
شاهنامه نفوذ بسیاری در ادبیات جهان داشته و شاعران بزرگی مانند گوته و ویكتور هوگو از آن به نیكی یاد كرده اند.
كارشناس میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سیستان وبلوچستان در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: در سیستان جمعی دور هم محفلی گرم، صمیمی و عاشقانه را تشكیل داده و در آن به سرائیدن شاهنامه و تحلیل و تفسیر این اثر بدیع می پردازند.
علیرضا خسروی بیان كرد: در دنیای امروزی كه بیشتر افراد جامعه دچار فقر فرهنگی هستند روی آوردن به شاهنامه خوانی می تواند هویت اصیل ایرانی را به ما بازگرداند.
وی بیان كرد: شاهنامه مفاهیم زیبایی را در خود جای داده كه با تفكر در آن از بسیاری معضلات اجتماعی رها می شویم.
وی ادامه داد: محفل های شاهنامه خوانی پس از 10 سال فراموشی دوباره در سیستان روحی تازه گرفته است و این محفل ها باید همیشه برپا باشد.
وی تصریح كرد: باید شاهنامه خوانی همچون گذشته در بین مردم جامعه رواج پیدا كند تا این سنت دیرینه به فراموشی سپرده نشود.
یكی از اعضا شاهنامه خوانی گفت: انجمن شاهنامه سیمرغ حركتی مردمی است كه سه سال قبل شروع شد و اهداف علمی و فرهنگی را دنبال می كند.
علیرضا باقری اظهار داشت: از اهداف تشكیل این محفل گرد هم آوردن علاقه مندان به زبان و ادبیات فارسی و معرفی جدی مبانی و ظرفیت های فرهنگی مبتنی بر آثار فاخر ادب فارسی به ویژه شاهنامه حكیم ابوالقاسم فردوسی است.
این شاعر، پژوهشگر و مدرس ادبیات فارسی ادامه داد: هدف از خواندن شاهنامه در این انجمن آشنایی افراد با خوانش صحیح از متن و آشنایی با فلسفه آثار حماسی است.
وی افزود: شاهنامه در حقیقت پرداختن به تاریخ پر افتخار كشورمان و توجه به تعالیم ارزشمندی است كه به عنوان یك مسلمان ایرانی مبناهای محكم فرهنگی جامعه ما را می سازد.

**نقش شاهنامه فردوسی در جامعه كنونی
عضو هیات عملی دانشگاه سیستان و بلوچستان در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: در جوامع كنونی همچون ایران كه شیوه دریافت انرژی و اطلاعات ازمنابع فرهنگی گذشته در حال فراموشی است، هر گونه حركت آئینی برای پرداختن به عناصر فرهنگی سودمند تلقی می شود.
محمد امیر مشهدی ادامه داد: بنابراین هدف از نامگذاری برخی روزها به نام بزرگان جبران تفاعل و مغفول ماندگی درباره عناصر فرهنگی سنتی جامعه است.
وی افزود: گرچه نامگذاری روزها به نام بزرگان امری مفید تلقی می شود اما باید از این سطح فراتر رفت و برای پویایی و نقش دادن به عناصر فرهنگی ایرانی كه تا كنون مغفول مانده اند و آنگونه كه باید در بازتولید فرهنگ امروز نقشی نیافته اند به صورت اساسی گام برداشت.
وی تصریح كرد: معرفی عناصر فرهنگی سنتی باید بوسیله فقدان روحیه‌‌ تبلیغی، پدرانه، تجلیل و تكریم و ستایشهای مبالغه آمیز در مورد آن چیزی كه می خواهیم، در فرهنگ مردم تعمیق یابد.
عضو هیات علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان خاطرنشان كرد: با انجام این تعمیق می توان تجلیل و تكریم های مبالغه آمیز را به صورت اساسی و عینی در مردم ایجاد كرد تا به همین شكل آن را بكار برند.
مشهدی با اشاره به لزوم پرداختن به شاهنامه فردوسی در عصر كنونی بیان كرد: شاهنامه بزرگ فردوسی متعلق به تاریخ گذشته ایران است كه همچون آئینه ای تمام نما تصویر روشنی از تاریخ ایران باستان و زندگی جامعه ایران در اعصار كهن را نشان می دهد.
وی اظهار داشت: این كتاب، عصر خود را با تمام ظرافت ها و توجه به آرزو و آرمان ها، نظام های ارزشی آداب و رسوم، اخلاق و شادی ها به تصویر كشیده است.
وی افزود: همچنین شاهنامه با بیان زیبای خود گاه پنجره ای را تا عصر زندگی فردوسی به روی خوانندگان می گشاید و خود این كتاب به عنوان پاسخی به نیاز های جهان و مقتضای شرایط جامعه ایران در آن زمان شناخته می شود.
وی ادامه داد: شاهنامه فردوسی در حقیقت پیوند دهنده آئین های سنتی و باستانی ایران با فرهنگ غالب حاكم در جامعه است كه به دلیل اصول حاكم در آن پس از گذشت سالیان دراز هنوز مورد توجه بسیاری از جوامع علمی و معنوی قرار دارد.
عضو هیات علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان تصریح كرد: پرداختن به شاهنامه فردوسی در حقیقت نوعی تلاش برای یافتن ماهیت است و هر جامعه ای می تواند پس از درك ماهیت واقعی و پند از گذشته خود برای آینده برنامه ریزی كند.
مشهدی خاطرنشان كرد: با توجه به اینكه شاهنامه فردوسی تمام مسائل جامعه زمان خود را مطرح كرده است می توان از آن به عنوان یك الگو برای درك نسبی مسائل جامعه كنونی استفاده كرد.
وی بیان كرد: این كتاب نه تنها یك اثر بدیع از لحاظ محتوا محسوب می شود بلكه یك نشانگر تاریخی بوده كه در بسیاری از نقاط دنیا پیشینه ایران و ادبیات ایرانی را نشان می دهد.
وی گفت: شاهنامه كتابی برای دیروز، امروز و فردا به منظور حفظ هویت ایرانی بوده و به دلیل تنوع و محتوای زیبای خود لا به لای فناوری های نوین رنگ نمی بازد.
وی عنوان كرد: آشنایی نسل جدید با شاهنامه و سایر آثار فرهنگی سنتی یكی از الزامات بوده و تمام فرهیختگان ایرانی باید در این راستا تلاش كنند.
شاهنامه فردوسی در حقیقت نگینی ناب از درهم آمیختگی خلاقانه و فرهنگ تاریخ ایران در اعصار گذشته است و چنان منسجم و زیبا روایات و محتوا را در خود جای داده كه نسل های متمادی بشر با خواندن آن حس زندگی و رهایی را در خود تجربه می كنند.
3213 / 6081
۰ نفر