به این اعتبار، طبیعتاً روزنامهنگاران علاوه بر مهارتهای متعارف برای كسب خبر، باید به فضای جریانهای اطلاعاتی نیز آشنایی داشته باشند؛ این جریانهای اطلاعاتی زمینه جدیدی در تولید، توزیع و مصرف پیام ایجاد كرده است و طی آن، رسانهها دیگر نقش واسط بین فرستنده و گیرنده را بازی نمیكنند؛ اینجاست كه ترم جدیدی از روزنامهنگاری متولد میشود و آن «روزنامهنگاری شبكهای» است. از همین رو است كه بعضاً با تعابیری چون «سوپر ژورنالیستها» در ادبیات جدید روزنامهنگاری مواجه میشویم كه به عنوان كنشگران جدیدی در حوزه روزنامهنگاری جای روزنامهنگاران حرفهای و قدیمی را گرفتهاند؛ كنشگرانی كه هم در فضای سایبری و هم در فضای واقعی حضور دارند. به این معنا، میتوان گفت كه حرفه روزنامهنگاری دیگر همچون گذشته وابسته به حضور در حوزههای خبری نیست و بخش مهمی از رویدادها و انعكاس آنها به فضای سایبری منتقل شده است. میتوان آثار این نوع روزنامهنگاری را در حوزه ارتباطات به وضوح دید. «روزنامهنگاری شهروندی» با وجود فناوریهای منعطف، ارزان و قابلدسترسی چون تلفنهای همراه، موبایلهای هوشمند و اینترنت پرسرعت، هم عمومیت بیشتری پیدا كرده است و هم چابكی و قدرت ارتباطی وسیعتری داراست.
امروزه اخبار همزمان بر چند بستر منتشر میشود به همین دلیل هم رسانههایی كه قبلاً تنها به یك فضا محدود بودند مثل رسانههای الكترونیك، دیداری یا شنیداری، به حوزههای دیگر ورود كردهاند؛ این نقش چندرسانهای در روزنامهنگاری «شبكهای» و «شهروندی» بیشتر دیده میشود به گونهای كه هر شهروندی میتواند نه تنها یك خبرنگار بلكه عكاس، تحلیلگر، مستندساز و... نیز باشد. واقعیت این است كه هر شكلی از ارتباطات كه به وجود میآید، شكل قدیم را نابود نمیكند بلكه صرفاً آن را دستخوش تغییر میكند. به عبارت دیگر، روزنامهنگاری شهروندی، شهروند-روزنامهنگاران را به جای روزنامهنگاران حرفهای نمینشاند و جامعه را از حضور روزنامهنگاران حرفهای بینیاز نمیكند اما مرزهای بین این دو و دوگانگی آنها را از بین میبرد و روزنامهنگاران حرفهای ناگزیر هستند كه از سرعت، مهارت و اقتضائات شبكهای شدن ارتباطات و افقی شدن روابط بین پیامگیران و فرستندگان تأثیر بپذیرد و متقابلاً توانشهای ارتباطی خود را به صورت مهارتهای عمومی و قابل دسترس ارتقا دهند.
امروزه دیوار بین تحریریهها و جامعه كوتاه شده است و باید اصول و حقوق حرفهای و اخلاقی روزنامهنگاری را مجدداً باز تعریف كرد. كاستلز روایت روشنی از این تغییر را در «جامعه شبكهای» ارائه میكند؛ او معتقد است در جامعه شبكهای درهم فشردگی زمان، مكان و فضا اتفاق میافتد كه طی آن، مكانها بههم نزدیك، زمانها بههم فشرده و فضاها بهصورت متداخلی درمیآیند و نمیتوان همچون گذشته بین حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... مرز مشخصی قائل شد.معتقدم نه زمان، نه مكان و نه فضا از بین نرفته است و این «زبان ارائه» و «نحوه پردازش» اخبار است كه در روزنامهنگاری امروز تغییر كرده است. در چنین سبكی، كسی دنبال گزارشهای بلند و تحلیلهای چندجانبه نیست و مخاطب نمیخواهد تمام دانش را از طریق یك منبع پیام كاملاً دانا دریافت كند. از این رو، به میزانی كه فضای رسانهای «تعاملی» و «مشاركتی» شود و كنشگری در تولید، توزیع و دریافت خبر بیشتر شود، روزنامهنگاران حرفهای میتوانند نقش آفرینتر باشند.امروز روزنامهنگاران حرفهای باید صریحتر، سریعتر و فشردهتر بنویسند، به حقوق مخاطبان توجه كنند، دانستن را حق شهروندان بدانند و این تغییر پارادایمی را بپذیرند؛ چراكه روزنامهنگاری جدید در پارادایم «جامعه گشوده»، «جامعه گفتوگویی» و «جامعه شبكهای» قابل تعریف است.
** استاد ارتباطات
منبع : روزنامه ایران شنبه شانزدهم مرداد ماه 95
پژوهشم ** 1546 **
با شكلگیری «روزنامهنگاری شهروندی» كه متأثر از دخالت فناوری جدید در دنیای روزنامهنگاری است، روزنامهنگاری حرفهای دگرگونیهای بسیار پذیرفته است. در گذشته، مدلهای ارتباطی در حوزه رسانهها اغلب از مدل خطی تبعیت میكرد اما امروز با رواج «روزنامهنگاری شهروندی» مخاطب خود بخشی از فرآیند تولید خبر شده است و از زمان تولید پیام تا لحظه مصرف آن حضور دارد.