پارتو در سال 1848 در پاریس و در یك خانواده اهلِ «لیگور» ایتالیا كه در 1729به جرگه نجبا در آمده بودند، متولد شد. تحصیلات خود را در دانشگاه پلیتكنیك «تورین» گذراند. پایاننامه او «در باب اصول بنیادی تعادل اجسام سخت» بود كه در سال 1869 از آن دفاع كرد.(1)
پارتو پس از پایان تحصیل در پلیتكنیك تصمیم گرفت وارد عرصه كسب و كار شود. او زمانی به عنوان مدیر شركت راهآهن «رم» مشغول به كار بود و سپس مدیریت یك شركت تولید آهن در «فلورانس» را به عهده گرفت. در سال 1882 بهعنوان نامزدِ مخالفِ اكثریتِ حاكم در حوزه انتخابی فلورانس وارد صحنه مبارزات انتخابی شد اما از نامزد مورد تایید حكومت بهسختی شكست خورد. او در سال 1892 بر كرسیِ اقتصاد سیاسی دانشگاه «لوزان» تكیه زد.
پارتو در فاصله سال های 1896-1897 كتاب «دروس اقتصاد سیاسی» را نوشت. او ایده های جدیدش را نخستینبار در سال 1900 در مقاله به نام «بررسیهای ایتالیایی جامعهشناسی» نوشت كه در كتاب «نظامهای سوسیالیستی» در سال 1902-1901 منتشر شد. وی همین افكار را در «خودآموز راهنمای اقتصاد سیاسی» در سال 1906 گسترش بیشتری داد.
پارتو تصمیم گرفته بود بر مبنای اصلی كه كشف كرده بود اثری عظیم در جامعهشناسی بهوجود آورد. از این رو كار خود را از سال 1907 آغاز كرد و برخلاف حمله های متواتر بیماری بالاخره در سال 1912 آن را به پایان رسانید. عنوان این رساله «جامعهشناسی عمومی» است. پارتو در نهم اوت 1923 در سن هفتاد و پنج سالگی درگذشت.
*** ریشه های فكری پارتو و نظریه پردازی نخبه گرایانه او
پارتو از سه جریان فكری و اندیشه ای تاثیر پذیرفته است؛ نخست جریان روشنگری سده های 16 و 17 كه بیشتر مبتنی بر علوم طبیعی و فیزیك نیوتنی بود. دومین تاثیر را از جامعه شناسی اثباتی «اگوست كنت» اندیشمند فرانسوی پذیرفت و جریان فكری سومِ اثرگذار بر او «اقتصاد كلاسیك» بود.
در مقدمه و توضیح نظریه پردازی پارتو باید گفت، در بین افراد یك گروه، شایستهترین افراد آن گروه را نخبه (Elite) می نامند. البته اصطلاح نخبه در كاربرد پارتو هیچگونه دلالت اخلاقی یا افتخارآمیزی ندارد. این اصطلاح تنها بر افرادی اطلاق میشود كه در هر یك از شاخههای فعالیت بشری بالاترین نمره را بهدست آورده باشند.
«افلاطون»، «ماكیاولی»، «موسكا» و «میخلز» در كنار پارتو تدوین كنندگان نظریه های نخبه گرایی به شمار می روند. افلاطون اندیشمندان را شایسته حكومت می دانست البته این نوع نگرش وابسته به دورانی بود كه مساله اصلی حول شخص حاكم و این سوال كه چه كسی باید حاكم باشد، دور می زد. اما ماكیاولی، پارتو، موسكا و میخلز به دنبال چگونگی بدست گیری و بقا در قدرت بودند. از این رو كسانی چون پارتو به دنبال چرخش نخبگان برای رسیدن به قدرت بودند.
در عقیده پارتو انسان ها چه از جهت جسمانی و چه از نظر فكری و اخلاقی، با یكدیگر برابر نیستند. زیرا در جامعه برخی از افراد از دیگران با استعدادتر هستند. از نظر وی ریشه نابرابری ها، و تسلط عدهای بر عده دیگر همان تفاوت انسان ها در هوش و مواهب و استعدادهای دیگر است.(2)
***پارتو و گردش نخبگان
نظریه گردش نخبگان از چنان اهمیتی برخوردار است كه مایه بلندآوازگی پارتو در عرصه جامعه شناسی سیاسی شده است. این نظریه در كتاب «ظهور و سقوط نخبگان» كه برجسته ترین اثر وی شمرده می شود، آمده است. پارتو كوشیده است با بهره گیری از مفاهیم سه حوزه روانشناسی، سیاست و اقتصاد، نظریه گردش نخبگان را در پیوند با پدیده های قدرت، دگرگونی و انقلاب تبیین كند.
از دید پارتو، خاستگاه گروه برگزیدگان، نابرابری های زیستی و روانی در میان شهروندان است. به عبارتی دیگر، نخبگی از ویژگی های انسانی و توانایی های فردی یا غریزه ها ریشه می گیرد. نخبگی را نباید در نیروهای ناشناختنی و ماورای طبیعت یا در فرآورده های طبیعی پیشرفت فنی دید، بلكه آن را باید در جنبه های «زیستی- روانی» و نابرابری های ذاتی افراد جستجو كرد.(3)
***شیران و روباهان
پارتو در بحث از قدرت سیاسی بر «تلفیق» و «ابقاء» تكیه میكند. از این رو اگر افراد عملگرا، هوشیار، مدیر و مدبر وارد سیاست شوند، سازشكار و معاملهگر هستند و اگر در اقتصاد وارد شوند مرد خطر هستند. پارتو مانند «ماكیاولی» این نوع شخصیت ها را «روبه صفت» مینامد.
اشخاص دیگر در پی دلبستگی هستند و به خانواده، قبیله، شهر و ملت شان به شدت احساس وفاداری میكنند. این افراد دارای عرق میهنپرستی و شور مذهبی هستند و در صورت لزوم از كاربرد زور هراسی ندارند. همزمان این افراد اهل جنگ و ستیزه هستند. پارتو این نوع شخصیت را «شیرصفت» میخواند.(4)
***نقد و بررسی
از مهمترین موضوع های مورد مطالعه پارتو كنش های انسانی است. او معتقد است جامعه شناسی بررسی منطقی كنش های غیر منطقی انسان است و تمامی كنش های انسان به غیر از 2 حوزه علم و اقتصاد غیر منطقی است.
از نظر او، منطقی بودن هماهنگی عینی وسیله و هدف از دید فاعل و ناظر است كه باید منطقی آزمونی نیز داشته باشد یعنی به شیوه تجربی بتوان آن را مورد بررسی قرار داد.
به باور بیشتر جامعه شناسان، رویكرد پارتو، روان شناختی است. به عبارت دیگر او در طرح اندیشه خود بیشتر بر بُعد روانشناختی افراد تاكید دارد و انسان را به لحاظ ماهیت روانشناختی به 2 گروه نخبه و توده و نیز نخبگان حاكم و نخبگان غیر حاكم تقسیم می كند. از این رو در دیدگاه پارتو عامل اصلی مبارزه در اختلافِ استعدادها نهفته است.
*پی نوشت ها
1- آرون،ریمون، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعهشناسی، باقر پرهام، نشر علمی و فرهنگی، سال 1377، ص549
2- نقیبزاده، احمد، درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی، نشر سمت، چاپ اول 1379، ص135
3- راش، مایكل، جامعه و سیاست، منوچهر صبوری، نشر سمت، 1377،ص 71
4- بشیریه، حسین، سیری در نظریههای جدید در علوم سیاسی، نشر علوم نوین، چاپ اول، سال 1378، ص61
*گروه پژوهش و تحلیل خبری
پژوهشم**458**9279
تهران- ایرنا- «ویلفردو پارتو» جامعه شناس و اقتصاددان ایتالیایی سده نوزدهم میلادی است كه در ایده پردازی و اندیشه ورزی خود، بیشتر بر جنبه های روانشناختی افراد تاكید دارد و افراد را از این منظر به 2گروه نخبه و توده تقسیم می كند. پارتو را در عرصه جامعه شناسی سیاسی به عنوان نظریه پرداز گردش نخبگان می شناسند.