در ادامه اين سرمقاله به قلم محمد راعي فرد آمده است: شايد بتوان يكي از اصلي ترين و حياتي ترين بسترهاي توسعه يافتگي كشورها را در مجموعه متفكرين، انديشمندان و دانشمندان آنان يافت.
چرا كه گروههاي مرجع علمي اين توان را به موتور محركه پيشرفت كشورها تزريق و آنان را براي رقابتي تنگاتنگ با ساير كشورها جهت رسيدن به اهداف بلند مدت و بر مبناي فرهنگ حاكم بر آن آماده مي سازد.
به گفته وي بنا بر آمار موجود، كشور ما به لحاظ پروردگي ذهني و بهره هوشي و خلاقيت هاي فردي در بين ساير كشورها از رتبه هاي بالايي برخوردار بوده و دليل تاييد اين آمار خيل عظيم فرهيختگان و دانشمندان و پراكندگي آنان در اقصي نقاط جهان است از ناساي آمريكا تا كرسي هاي علمي بسيار فاخر در آلمان و انگليس و استراليا و ...
ادامه سرمقاله به اين شرح است: چرايي فرار مغزها و يا به عبارت تلطيف شده تر ديگر « مهاجرت مغزها» خود از چالشهاي بسيار مهمي است كه متاسفانه در جنگ دعواي زرگري دلواپسانه اربابان سياست باز و سياست كار شايد از عمد به فراموشي سپرده شده است.
و آنقدر كه مردم اين روزها ذهن و درونشان پر است از آشوبهاي حقوقها و فيشهاي نجومي و اختلاسگران گردن كلفت و رانت خوران هميشه طلبكار، به پديده خزنده و بسيار مهم و دردناك فرار مغزها و يا مهاجرتهاي سنگين و پرتعداد سوال برانگيز نمي پردازند.
آنقدر درگير روزمرگي و چسباندن امروز به فردايشان هستند و در زير فشار هاي اقتصادي و اداري و بروكراسي و ديوان سالاري، سرگردان مي گذارند و مي گذرند كه ديگر براي شان فرصتي براي اين مهم باقي نمانده و نمي ماند.
اينكه چرا و به چه دلايلي اين حجم خروج نخبگان علمي و المپياد ها و ورودي هاي رتبه اول آزمونهاي سراسري از مرزهاي كشور و حضور آنان در كشورهاي غربي و آمريكا و استراليا در نهايت نيز اكثرا جذب مراكز علمي و دانشگاهي آنها شده و درصد كمي رغبت به بازگشت و حضور در مراكز علمي كشور را دارند جاي بحث و جدل فراوان دارد.
كه نيازمند به آسيب شناسي هاي عميق فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي دارد.
پاك كردن صورت مساله و كتمان اين واقعيت تلخ همان بلايي را بر سرمان خواهد آورد كه بحث ورود و استفاده از دخانيات به مدارس در سالهاي قبل مطرح و به شدت تكذيب و عكس العمل ها و برخوردهاي اداري با ارايه دهندگان آن گزارش بعمل آمد.
و يا لاپوشاني و مصلحت انديشي هاي هميشگي در مورد بروز و انتشار بيماري ايدز در سالهاي دور كه نهايتا منجر به صعود تكان دهنده آمارهاي ارائه شده گرديد.
آمارهايي كه ابتلا به اين بيماري را از انتقال توسط خون و سرنگ هاي آلوده به روابط جنسي خطرناك نشان داد.
آمارها ابزارهايي هستند براي كارشناساني كه بر مبناي آن بتوانند راهكارهايي را براي برون رفت از يك بحران ارائه و عملياتي كنند.
انتشار آمارهاي تلخ و گزنده در مورد فرار مغزها و يا مهاجرت مغز ها آنقدر تكان دهنده و هشدار دهنده است كه آن را وارد مرحله بحران كند.
در سال 57 شمار ايرانيان مهاجرت كرده به زير 50 هزار نفر رسيده بود، از اين آمار چنين بر مي آمد كه ايرانيان تمايلي به مهاجرت به كشورهاي ديگر نداشتند، اما اين ارقام از سال 57 به بعد به شكل ناباورانه اي تغيير كرده است.
ايران ديگر در رتبه هاي انتهاي جدول نيست و برعكس به صدر جدول رسيده و سومين مردمان در جهان هستند كه بدنبال مهاجرت اند.
در بين اتباع كشورهاي مختلف ايراني ها بيشترين متقاضي براي مهاجرت به استراليا را دارند كه سالانه تعدادي از آنها نيز در اين مهاجرت هاي غيرقانوني جان خود را از دست مي دهند.
شمار جمعيت ايران دو برابر شده اما ميزان مهاجران ايراني به عدد نزديك 7 ميليون نفر يعني 140 برابر رسيده است.
در اين بين حجم خروج نخبگان از كشور نيز قابل تأمل است.
طبق آمار صندوق بين المللي پول، ايران از نظر فرار يا مهاجرت مغزها در بين 91 كشور جهان مقام اول را از آن خود كرده است.
سالانه تا 180 هزار نفر با تحصيلات عاليه از ايران مهاجرت مي كنند.
بنياد ملي نخبگان ايران اعلام كرد 308 نفر از دارندگان مدال المپياد و 350 نفر از برترين هاي آزمون سراسري از سال 82 تا 86 به خارج مهاجرت كرده اند.
همچنين هفته نامه سازمان مديريت و برنامه ريزي نوشت، 90 نفر از 125 دانش آموزي كه در سه سال گذشته در المپيادهاي جهاني رتبه كسب كرده اند هم اكنون در دانشگاه هاي آمريكا تحصيل مي كنند.
طبق آمار صندوق بين المللي پول هم اكنون بيش از 250 هزار مهندس و پزشك ايراني در آمريكا هستند.
طبق آمار رسمي اداره گذرنامه در سال 87 روزانه 15 كارشناس ارشد، 4 دكترا و سالانه 5475 نفر ليسانس از كشور مهاجرت كرده اند.
در سال 91 حدود 150 هزار دانشجو تقاضاي خروج از كشور را كرده اند كه بيشترشان دانشجوي دكتري بوده اند.
همچنين 64 درصد دانش آموزان ايراني مدال آور المپيادها طي 14 سال گذشته از ايران مهاجرت كرده اند.
حميد گورايي رئيس پژوهشكده رويان جهاد دانشگاهي نيز هشدار داد كه دانشمندان رشته سلولهاي بنيادي ايران هر روز بيشتر از گذشته جذب ديگر نقاط جهان مي شوند.
فرار مغزها در چند سال اخير صدها برابر خسارت جنگ تحميلي بركشورمان زيان وارد نموده است.
مي توانيم تمامي آمارهاي فوق را تكذيب ودست به توجيهات هميشگي بزنيم و زمين و زمان را به هم بچسبانيم كه اثباتي باشد بر كذب آمارهاي ارائه شده اما نمي توان خورشيد واقعيت را محو و خاموش كرد.
تا چه زمان مي توان شاهد رشد خزنده اين مهمترين چالش آينده كشور بود و خود را سرگرم دعواهاي روزمره و مهوع سياسي كاران نمود و وضعيت قرمز اعلام نكرد؟!!
3215/ 6054
روزنامه امروز خراسان جنوبي چاپ بيرجند روز شنبه 20 شهريور ماه 1395 سرمقاله با عنوان « فرار مغزها، وضعيت قرمز ... ! » را در شماره 3157 خود منتشر كرد.