كالینینگراد كه درمنطقه بالتیك و مابین كشورهای لیتوانی و لهستان واقع شده است، ناحیه ای جداافتاده از خاك اصلی روسیه است. در جغرافیای سیاسی به این ناحیه exclave یا برونگان/ برون بوم گفته میشود. برونگان ممكن است بطوركامل درخاك كشور دیگری محصور باشد یا اینكه بین چند كشور قرار گرفته باشد. برونگان معمولا به دلیل این جداافتادگی ممكن است با خطر استقلال و یا الحاق به كشور دیگر روبرو باشد، یا حداقل دچار محدودیت هایی از نظر عبور و مرور با سرزمین اصلی باشد.
در طول دوران جنگ سرد قسمت غربی شهر برلین به عنوان بخش جداافتاده از كشور آلمان غربی بطوركامل در عمق خاك آلمان شرقی محصور بود كه مشكلاتی را برای ساكنین آن فراهم آورده بود. با این حال ناحیه برونگان كالینینگراد موقعیت ژئوپلیتیكی مناسبی را درمنطقه بالتیك برای روسیه پدید آورده است. كالینینگراد با سرزمین اصلی روسیه 365 كیلومتر فاصله دارد و تنها بندر اروپایی بدون یخبندان روسیه محسوب می شود و نقش با اهمیتی را در حوزه روابط میان روسیه با كشورهای بالتیك، اروپا و ایالات متحده بازی می كند.
این ناحیه با نام كوئینزبرگ تا پیش از جنگ جهانی دوم به عنوان بخشی از خاك آلمان تلقی میشد. كوئینزبرگ آلمانی نشین در قرن 18 و پس از تصرف توسط خاندان هوهنزولرن رسما استان پروس شرقی از كشور پادشاهی پروس تبدیل شد وبعد از اتحاد آلمان جزو خاك امپراطوری آلمان شد. در پی شكست آلمان در جنگ جهانی اول و در طی كنفرانس صلح ورسای ویلسون رئیس جمهورایالات متحده با ارائه چهارده ماده خود ازاستقلال و احیای مجدد كشور لهستان حمایت كرد و با تحقق این امر رسما ارتباط سرزمینی میان این ناحیه و خاك اصلی آلمان (جمهوری وایمار)توسط باریكه ای از خاك لهستان موسوم به كریدور لهستان قطع شد.
از سوی دیگر برای تضمین دسترسی لهستان به دریای بالتیك و توانایی تجارت دریایی مستقل لهستان بندر دانزینگ به عنوان بندر آزاد تحت نظارت جامعه ملل اعلام شد كه این امر هیچ یك از طرفین را راضی نكرد.نهایتا در سال 1939 و در پی حمله نظامی آلمان نازی به لهستان و اشغال این كشور اتصال زمینی میان این ناحیه و خاك اصلی رایش سوم برقرار شد. شهر كوئینزبرگ در جنگ جهانی دوم به علت بمباران بریتانیا و همچنین حملات ارتش سرخ شوروی به شدت آسیب دید.در ماه های پایانی جنگ جهانی دوم و در پی تصرف اروپای شرقی توسط روس ها این ناحیه نیز توسط ارتش سرخ اشغال شد.
پس از پایان جنگ اگرچه از نظر حقوقی وضعیت مشخصی برای ناحیه پروس شرقی مشخص نبود اما درگذشت روزولت و شكست چرچیل در انتخابات راه را برای استالین باز گذاشت تا شرایط را برای الحاق رسمی این ناحیه به خاك اتحاد جماهیر شوروی فراهم سازد. از طرف دیگر با اینكه شوروی در ظاهر از 15 جمهوری مستقل بر پایه ضوابط قومی وزبانی تشكیل شده بود اما فرصت برای استقلال این ناحیه به عنوان یك جمهوری SSR نیز فراهم نشد چرا كه جمعیت آلمانی زبان ساكن آن از میان رفته بودند، از طرف دیگر نیز به دلیل نبود اشتراكات فرهنگی یا تاریخی امكان الحاق آن به خاك جمهوری لیتوانی نیز وجود نداشت.لذا این ناحیه بطور رسمی در 17 اكتبر 1945 به خاك اصلی شوروی ضمیمه شد و یك سال بعد نام آن به افتخار سیاستمدار فقید این كشور میخائیل كالینین كه به تازگی درگذشته بود از كوئینزبرگ به كالینینگراد تغییر كرد.
جمعیت آلمانی این ناحیه كه تا پیش ازجنگ جهانی دوم بالغ بر 2/2 میلیون نفربود پس از این الحاق به كمتر از 150 هزار نفر كاهش یافت، در مقابل با مهاجرت سازمان یافته روس ها به كالینینگراد تا سال 1959 جمعیتی بالغ بر 611 هزار نفر به این ناحیه مهاجرت كردند كه بنیان روسی سازی آن را بنا نهادند.بدین شكل به تدریج نمادهای فرهنگی آلمان از میان رفته ومجتمع های انبوه مسكونی مدرن و دفاتر اداری جایگزین ابنیه تاریخی از جمله كلیساهای آلمانی و قلعه های به جای مانده از قرون وسطی شدند.
همچنین نام قهرمان های جنگ جهانی دوم (كه در شوروی به آن جنگ بزرگ میهنی اتلاق می شد) جایگزین نام های آلمانی شد. با این وجود تنها انگشت شماری از ساختمان های تاریخی مانند كلیسای جامع كویزبرگ كه محل دفن امانوئل كانت بود توانست از شر تخریب رهایی یابد. صنعت كالینینگراد نیز از ساخت صنایع دستی به ادوات نظامی مبدل گشت و زبان روسی جایگزین زبان آلمانی شد.
درطول جنگ سرد كالینینگراد نقشی اساسی در خط مقدم برنامه نظامی اتحاد شوروی ایفا كرد.این ناحیه به عنوان مقر فرماندهی نیروهای ضد پیمان آتلانتیك شمالی ( ناتو) و یك بندر كلیدی برای ناوگان دریای بالتیك شوروی تلقی میشدكه بالغ بر 300 هزار نفر از پرسنل نظامی شوروی را در خود جای میداد تا هم به عنوان نیروی دفاعی و هم در تهاجم احتمالی علیه اروپای غربی بكار گرفته می شدند. در طول جنگ سرد ورود آزادانه به كالینینگراد همانند بسیاری از سایت های نظامی شوروی برای شهروندان عادی روسی هم ممنوع بود.
پس از فروپاشی اتحاد شوروی، روسیه با تهدیدهای مختلفی روبرو شد ازجمله استقلال طلبی در قفقاز گرفته تا ادعاهای ارضی دیگركشورها مانند جزایر كوریل توسط ژاپن، در این میان كالینینگراد پتانسیل هر دو مورد را داشت ازطرفی هم ازسوی لیتوانی، لهستان و حتی آلمان كه به تازگی مجددا متحد شده بود ادعاهایی مطرح بود، در این بین حتی احتمال اداره مشترك كالینینگراد با كشورهای دیگر هم محتمل بود، اگرچه خطر الحاق به كشورهای دیگر پس از مدت كوتاهی برطرف شد، ولی امكان استقلال و تجزیه طلبی كمابیش باقی ماند.
بااعلام ناحیه كالینینگراد به عنوان منطقه آزاد اقتصادی درسال 1991 بسیاری ازتعرفه های گمركی و مالیاتی حذف و باعث شد برخی آن را هنگ كنگ ناحیه بالتیك یاد كنند با این وجود از اعطای خودمختاری اقتصادی بیشتر به این ناحیه خودداری شد. از سویی برخی دیگر نیز در روسیه نگران بودند كه كالینینگراد به آلاسكای كوچك تبدیل شود امری كه به واقعه فروش آلاسكا به ایالات متحده توسط روسیه تزاری در 1867 اشاره دارد. در كل از منظر اقتصادی هرگز از امكان بالقوه این ناحیه به عنوان دروازه بازار اوراسیا استفاده مناسبی نشد.
ازنظرترانزیت و عبورومرور لیتوانی و روسیه قراداد حذف روادید را امضا كرده اند اما با پیوستن لیتوانی به اتحادیه اروپا كالینینگراد بطور كامل در محاصره منطقه شنگن قرار گرفت و لذا برای عبور و مرور به گذرنامه رسمی و ویزا احتیاج شد كه با مذاكرات بعدی شرایط عبور ویژه ای برای آن در نظر گرفته شد اما روادید حذف نشد. هم اكنون احساسات جدایی طلبانه این ناحیه نسبتا اندك است و براساس آمارها بالغ بر 70 درصد ساكنان آن خود را در درجه نخست روسی میدانند، با این حال نگرانی هایی خصوصا میان نسل جوان نسبت به علاقه به فرهنگ آلمانی در این ناحیه وجود دارد و حتی پیشنهاد هایی برای بازگشت نام قدیمی آن یعنی كوئینزبرگ نیز مطرح شده است. اخیرا روسیه با ساخت بنای كلیسای ارتدوكس در اصلی ترین میدان شهر تلاش هایی را برای جلوگیری از بازسازی یا احیای بنا های قدیمی مانند كلیسای آلمانی آغاز كرده است.
در طول جنگ سرد كالینینگراد كه در جوار كشور های پیمان ورشو بود و اینكه روزی این ناحیه جدا افتاده محصور در میان اتحادیه اروپایی قرار گیرد امری بعید به نظر میرسید. امروزه و با گسترش ناتو به شرق و استقرار سامانه های موشكی ایالات متحده در این منطقه، روسیه از كالینینگراد به عنوان یك اهرم ژئوپلیتیكی استفاده میكند بطوریكه برخی از كالینینگراد به عنوان اسب تروای اروپا یاد میكنند.از طرف دیگر روسیه نقش این ناحیه را در تامین امنیت خط لوله انتقال گاز نورد استریم حیاتی میداند. روسیه در این ناحیه سیستم رادار و سامانه دفاعی موشكی و نیز امكانات استقرار موشك های بالستیك دارای قابلیت حمل كلاهك هسته ای ایجاد نموده است كه تا شعاع 700 كیلومتری خود و نقاط مهمی از اروپا از جمله برلین را در برمیگیرد مسئله ای كه بدون وجود این ناحیه برونگان برای روسیه امكان پذیر نبود و بار دیگر اهمیت جغرافیای سیاسی در معادلات بین الملل را نشان میدهد.
دانشجوی دكترای جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران
كالینینگراد، اهرم ژئوپلیتیكی روسیه و اسب تروای اروپا - نادر نوربخش
۱۳ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۳۶
کد خبر:
82370984
استقرار موشك های زمین به هوای s400 و سامانه موشكی اسكندر در كالینینگراد روسیه موجب نگرانی ناتو شده است ، این ناحیه از زمان آغاز جنگ سرد محل سرفرماندهی ناوگان بالتیك اتحاد جماهیر شوروی بوده و دارای اهمیت استراتژیكی است.