۳۰ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۵۶
کد خبر: 82435054
T T
۰ نفر
سیر تحول گفتمان های سیاسی تا آستانه انتخابات ریاست جمهوری

تهران- ایرنا- اصلاح طلبی و اصولگرایی را می توان دو گفتمان اصلی در تاریخ فعالیت احزاب، تشكل ها و چهره های سیاسی در تاریخ جمهوری اسلامی به شمار آورد؛ این تقسیم بندی كه اكنون از دید شماری از ناظران با اما و اگرهای بسیاری روبرو است، شكل بندی و آرایش نوینی را در چینش نیروهای سیاسی پدیدار كرده است.

به گزارش گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نزدیكترین آوردگاهی است كه پیش روی جریان های سیاسی قرار گرفته تا بخت خود را برای جلب آرای اكثریت مردم بیازمایند و برای در دست گرفتن مسوولیت های قوه مجریه به رقابت بپردازند. با توجه به این موضوع، چینش نیروهای سیاسی و بررسی اهداف و مواضع گروه ها و جریان های گوناگون اهمیت می یابد.
در چند دهه گذشته عرصه های انتخاباتی از مجلس خبرگان و شورای اسلامی شهر و روستا گرفته تا مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری بیشتر تحت تاثیر رقابت جریان های اصولگرایی و اصلاح طلبی بوده و هر بار یكی از این جریان ها با درجاتی شدت و ضعف توانسته اند آرا و به تبع آن كرسی های بیشتری را از آن خود سازند.
افتراق بین گروه ها و احزاب اصولگرا در چند دور انتخابات گذشته، اختلاف نظرهای جدی میان چهره ها و تشكل های اصولگرا در زمینه حمایت یا نقد دولت های اخیر، بركنار بودن شماری از چهره های شاخص اصلاح طلب دهه های پیشین از رقابت های سیاسی، برآمدن تفكر یا به بیانی گفتمان اعتدالگرایی و ... از جمله دلایلی است كه شماری از صاحبنظران برای ترسیم فضا و چیدمانی متفاوت با دوگانه اصلاح طلبی- اصولگرایی مطرح می سازند.
با نزدیك شدن به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بحث و نظرها درباره گفتمان های سیاسی حاضر در این انتخابات مورد توجه قرار گرفته است.

** آغاز و قوام دوگانه اصولگرایی- اصلاح طلبی
طی سال های نخستین پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حزب جمهوری اسلامی اصلی ترین تشكل نیروهای مذهبی انقلابی بود كه توانست به رغم ترور و شهادت بسیاری از چهره های برجسته و اعضای آن تا سال های میانی دهه 60 خورشیدی به فعالیت خود ادامه دهد.
در ادامه، فعالیت اكثریت اعضای این حزب در قالب تشكل «جامعه روحانیت مبارز» ادامه پیدا كرد و این جامعه كارویژه های مشخص سیاسی یافت.
انتخابات مجلس سوم اما بهانه ایجاد دوگانه اصلاح طلبی و اصولگرایی بود؛ انتخاباتی كه در آستانه آن یعنی اواخر سال 1366 «مجمع روحانیون مبارز» از جامعه روحانیت انشعاب یافت و با فهرست انتخاباتی جداگانه توانست بسیاری از كرسی های مجلس را به دست آورد.
هر چند یكی از دلایل مهم اختلاف دیدگاه روحانیت و روحانیون مبارز بحث بر سر فهرست انتخاباتی مجلس سوم بود اما انشعاب یادشده برآیند گفتمان هایی متفاوت بین نیروهای سیاسی بود. روحانیون مبارز در تشریح دلایل جدایی از جامعه روحانیت تفسیر متفاوت از مفاهیمی چون اسلام آمریكایی، انقلابی گری، نوگرایی و ... را مطرح ساختند.
رویكردهای این دو جریان نسبت به دیدگاه های اقتصادی دولت وقت نیز در شكل گیری این اختلاف نظر موثر بود تا جایی كه بسیاری روحانیون مبارز را طرفدار دولتی شدن اقتصاد و جامعه روحانیت را هوادار افتصاد بازار قلمداد می كردند و به این شكل چپ و راست سنتی در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران بروز و ظهور یافت.
جناح چپ البته پس از مجلس سوم نتوانست در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری موفقیت خود را تكرار كند. البته این به معنای بركنار ماندن نیروهای این جریان از مناصب قانونگذاری و اجرایی نبود زیرا در انتخابات مجلس پنجم و دولت دوم سازندگی نخبگان جریان چپ تا حدی توانستد وضعیت سیاسی خود را بهبود بخشند.
انتخابات دوم خردادماه 1376 اما نقطه عطفی در فعالیت این دو گفتمان بود. پیروزی نامزد مورد حمایت روحانیون مبارز در این انتخابات سبب شد تا دوگانه ای كه 10 سال پیش از آن ایجاد شده بود در قالب رقابت اصلاح طلبان و اصولگرایان قوام یابد.

** رقابت تنگاتنگ اصلاح طلبان و اصولگرایان
انتخابات مجلس ششم و پیروزی بسیاری از نامزدهای دوم خردادی سبب شكل گیری احزاب و گروه هایی چون «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» و «جبهه مشاركت ایران اسلامی» شد و در سوی مقابل نیز احزابی در اردوگاه اصولگرایان شكل گرفت.
در ادامه و تا پایان دوره دولت اصلاحات، رقابت اصولگرایان و اصلاح طلبان متغیر اصلی شكل دهی به تحولات سیاسی ایران بود. این وضعیت تا انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال 1384 ادامه داشت.
در این انتخابات «محمود احمدی نژاد» توانست در میانه ناهماهنگی نامزدهای اصلاح طلب و پراكندگی آرای آنان زیر لوای اصولگرایی به دور دوم انتخابات راه یابد و در برابر مرحوم آیت الله «اكبر هاشمی رفسنجانی» به پیروزی دست یابد.
با وجود بهره گیری احمدی نژاد از پشتیبانی نیروها و گروه های اصولگرا در جریان انتخابات 84، وی به تدریج از قاطبه این جریان فاصله گرفت و شكاف بین احمدی نژاد و حلقه پیرامونی وی با اصولگرایان پس از انتخابات جنجالی 1388 به اوج رسید.
در زمانی كه بسیاری از چهره های اصلاح طلب از بیرون گود رقابت به عرصه هماوردی های سیاسی می نگریستند، رخدادهایی چون اصرار احمدی نژاد بر معاون اولی «اسفندیار رحیم مشایی» رییس دفتر وی، خانه نشینی 11 روزه و تعارض رییس دولت دهم با دیگر نیروهای اصولگرا و حتی قوای مقننه و قضاییه شكاف های یاد شده را عمیق تر ساخت.
اكثریت اصولگرایان با تاكید بر تبعیت بی چون و چرا از رهبر انقلاب به عنوان یكی از اساسی ترین مبانی گفتمانی خود، رییس دولت دهم و به ویژه اطرافیان نزدیك وی را به انحراف از اصل ولایتپذیری متهم ساختند و علنا رو در روی احمدی نژاد قرار گرفتند. انتخابات مجلس نهم یكی از اصلی ترین عرصه های این هماوردی بود كه نتیجه آن با وضعیت مطلوب رییس دولت دهم فاصله زیادی داشت.

** اما و اگرهایی دربرابر دوگانه
همچنان كه اشاره شد رقابت اصولگرایان و اصلاح طلبان از مهمترین متغیرهای تعیین كننده سمت و سوی تحولات سیاسی طی سال های گذشته بوده است. با این حال وجود شخصیت هایی چون هاشمی رفسنجانی با مشی اعتدالی، عملگرا و معتقد به همسازی و همكاری جریان های سیاسی نقشی موازنه دهنده در رقابت نیروهای چپ و راست سیاسی داشته است.
در وضعیت نامطلوب اصلاح طلبان پس از انتخابات خردادماه 88 و در شرایطی كه فضای سیاسی كشور شاهد تعارض هایی جدی میان دولت، مجلس و نیروهای اصولگرا بود، در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم مشی اعتدالی مورد وثوق مردم قرار گرفت.
در انتخابات خردادماه 92، بسیاری از نیروهای اصلاح طلب و جمعی از اصولگرایان حمایت خود را از «حسن روحانی» به عنوان چهره ای برآمده از جامعه روحانیت با مشی اعتدالی اعلام داشتند.
پس از انتخاب روحانی همگرایی این نیروها برای حمایت از دولت یازدهم و بسامان سازی اوضاع سیاسی- اقتصادی كشور ادامه یافت. تلاش دولت یازدهم برای به سرانجام رساندن گفت وگوهای هسته ای و رفع چالش های جدی اقتصادی كشور سبب انسجام این نیروها شد.
در این شرایط بسیاری از ناظران از برآمدن گفتمان جدیدی تحت عنوان اعتدالگرایی سخن به میان آوردند. برخی دیگر اما اعتدالگرایی را تحت گفتمان اصلاح طلبی در فضای نوین كشور دسته بندی كرده و شماری از صاحبنظران نیز بر گزاره ایجاد فضایی متكثر و ورای تقسیم بندی های اصلاح طلب و اصولگرا انگشت نهاده اند.
از دید دسته ای از ناظران، افزون بر سیاست ها و موضع گیری های رییس دولت یازدهم در زمینه های گوناگون سیاست داخلی و خارجی، اقتصاد و مسائل فرهنگی كه به مطالبات اصلاح طلبان دارای نزدیكی است، حمایت قاطبه اصلاح طلبان از روحانی در انتخابات و ورود نامزدهای اصلاح طلب به میدان انتخابات مجلس دهم با شعار حمایت از برنامه های دولت نمایانگر پابرجایی دوگانه اصولگرایی و اصلاح طلبی است به ویژه آنكه بسیاری از چهره های اصولگرا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم اعلام كرده اند در برابر روحانی نامزدهایی را به میدان خواهند فرستاد.
در برابر این ایده برخی می گویند دوره دوگانه سیاسی اصلاح طلبی و اصولگرایی به پایان رسیده است. همراهی جمعی از اصولگرایان با اصلاح طلبان در انتخابات اسفندماه پارسال مجلس شورای اسلامی كه شكاف هایی جدی در بدنه نیروهای اصولگرا به وجود آورد از دلایل طرح این ایده است.
از این منظر، گسست نسلی بین چهره های اصلاح طلب، پیش و پس از انتخابات خردادماه 88 سبب استحاله این گفتمان شده و به فروكاهش بسیاری از مفاهیم گفتمانی این جریان انجامیده است. همچنین، به موازات تلاش بسیاری از نیروهای اصولگرا برای پیدایش جریان سوم سیاسی كه نمود آن را در شكل گیری «جبهه ایستادگی ایران اسلامی» می توان شاهد بود، گسست های دیگری نیز در میان اصولگرایان ایجاد شد.
در آستانه انتخابات مجلس نهم بسیاری از همراهان و همیاران دولت نهم و دهم تشكلی با عنوان «جبهه پایداری» تشكیل دادند؛ جبهه ای كه بسیاری از آنان به عنوان نیروهای تازه نفس جریان اصولگرا راه رقابت با گروه های سنتی این جریان را در پیش گرفتند و با مواضع سیاسی تند و به ویژه مخالفت با دولت یازدهم راه خود را از اصولگرایان میانه جدا ساختند.
با توجه به مختصات فضای سیاسی كشور طی سال های اخیر بسیاری فضای گفتمانی جریان های سیاسی را فضایی در حال گذار از وضعیت اصولگرایی- اصلاح طلبی می دانند و شماری همچنان بر پابرجایی این دوگانه گفتمانی تاكید دارند.
روابط ایران و آمریكا در سی و هشت سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره بر بستری از بی اعتمادی قرار داشته است. در این سال ها سیاست های آمریكا در قبال ایران با تغییر دولت یا رییس جمهوری، تغییر خاصی نداشته و بر همان روال خصمانه پیشین بوده است. روالی كه با روی كار آمدن ترامپ، پیش بینی آینده همین سطح از روابط هم دیگر ساده نخواهد بود.
ترامپ از همان ساعت های نخست حضور در كاخ سفید، با امضای فرمانی تحریم های تازه ای را علیه ایران آغاز كرد و نشان داد كه سیاست های بنیادی آمریكا در قبال ایران با تغییر رییس جمهوری تغییر نخواهد كرد و تنها ممكن است روش های تحریم و دشمنی دچار تغییرات نا محسوسی شود.
هرچند نگرانی هایی از آینده توافق برجام و مناسبات ایران و آمریكا در دوران ترامپ وجود دارد اما به باور صاحبنظران ترامپ در مسیردشمنی با ایران نخواهد توانست جهان را با خود متحد كند و این در درازمدت به نفع ایران خواهد بود. از سوی دیگر ترامپ به توافق برجام متعهد باقی خواهد ماند اما این احتمال وجود دارد كه شرایط اجرای آن را دشوارتر كند.
پژوهشم**9279**1601**خبرنگار: سیدمحمد موسی كاظمی**انتشاردهنده: شهناز حسنی
۰ نفر