در گزارش خبرگزاري خبرآنلاين آمده است:وضعيت منابع آبي ايران سال به سال نگرانكنندهتر ميشود، ميزان مصرف منابع آب در ايران بسيار زياد است و از سوي ديگر گرمايش جهاني هم اين خشكسالي را تشديد ميكند. سرعت افزايش دما در ايران زياد است و اين اتفاق، تاثير زيادي بر كاهش ميزان بارندگي و افزايش تبخير دارد.
اما اين ميزان چقدر است؟ اكنون تيم مطالعاتي از محققان ايراني در خارج از كشور به دنبال پيدا كردن پاسخي براي اين سوال هستند. آنها در حال تهيه مدل هيدرولوژيكي كامل و دقيقي از ايران هستند، اين مدل شامل جزييات بسيار مناسبي از شرايط منابع آب ايران است و با كامل شدن آن، اطلاعات و نتايج حاصل در نشريات داخلي كشور و ISI منتشر ميشود و اطلاعات آن در دسترس همه قرار ميگيرد.
اعضاي اين تيم تحقيقاتي كريم عباسپور، دكتراي علوم طبيعي، محقق و رئيس گروه خاك، آبهاي زيرزميني و زباله در موسسه فدرال علوم و تكنولوژي مرتبط با آب سوئيس، مليحه كيخايي دكتراي كشاورزي، طراح، هماهنگ كننده و مدير پروژه مهندسان مشاور آب پويش بنا و سعيد اشرف واقفي محقق پسادكتراي دانشگاه آلبرتا كانادا در دانشكده علوم زميني و اقليمي هستند.
عباسپور به نمايندگي از اين گروه در مصاحبهاي با خبرآنلاين، از برخي از اطلاعات جديدشان در اين تحقيق گفتند و از آينده وضعيت منابع آب ايران با توجه به روند كنوني تغييراقليم گفت. مشروح اين گفتگو را ميتوانيد در ادامه بخوانيد:
بر اساس اطلاعات مختلف دماي ميانگين ايران از سال 1977 تاكنون افزايش پيدا كرده است، اين افزايش دما چه ميزان از منابع آب زيرزميني ايران را كاهش داده است؟
با توجه به گستردگي مساحت و تنوع اقليمي نظر دادن در مورد شرايط منابع آب ايران به عنوان يك واحد كلي گمراه كننده است. شرايط آب و هوايي و وضعيت منابع آب در سراسر ايران متنوع است، در هر منطقه از ايران بايد با توجه به شرايط اقليمي و هيدرولوژيكي آن وضعيت منابع آب بررسي شود.
به همين دليل برسي دقيق ميزان كاهش آبهاي زيرزميني نيازمند ثبت و تجميع اطلاعات برداشت از آبهاي زير زميني است و در حال حاضر دسترسي به اين اطلاعات بسيار دشوار است. اما به طور كلي ميتوان گفت كه منابع آب زيرزميني ايران چه به لحاظ كمي و چه به لحاظ كيفي با سرعت بسيار زيادي رو به كاهش است. برداشت از منابع آب زيرزميني افزايش چشمگيري داشته است و اين افزايش برداشت همزمان با كاهش تغذيه آبخوانها به دليل كاهش بارندگي بوده است، در كنار اين امر افزايش دما هم مسئله را بحرانيتر ميكند.
اين شكل كه شيب خطي تغييرات ميانگين درجه حرارت در ايران را از سال 1977 تا 2012 نشان ميدهد، شيب مثبت در بخش عمده كشور نشان دهنده افزايش درجه حرارات به ميزان 1/1 درجه سانتيگراد است.
در رابطه با بارندگي چطور آيا در طول اين سالها ميزان بارندگي در مناطق خشك ايران تغيير كرده است؟ گرمايش جهاني را ميتوانيم عامل چه ميزان از سيلهاي شمال كشور در طول اين سالها بدانيم؟
در تحقيق خود ما ميزان تغييرات بارندگي را براي يك دوره تاريخي بلندمدت بررسي كرديم. شيب تغييرات خطي بارش از سال 1977 تا 2012 را نشان ميدهد. اعداد منفي نشان دهنده كاهش بارندگي است، همانطور كه در شكل مشخص است اكثر بخشهاي كشور بخصوص قسمتهاي غربي داراي كاهش بارندگي در دوره آمار مورد بررسي بودهاند.
ما در صورتي ميتوانيم بگوييم چند درصد از سيلهاي اخير ناشي از سوء مديريت است كه مقايسهاي از شرايط حال و گذشته انجام دهيم. در اين بررسي بايد ميزان بارشهايي كه در سالهاي اخير منجر به سيل شده را با شرايط گذشته مقايسه كنيم. اگر در گذشته اين ميزان بارش باعث وقوع سيلي نشده باشد بنابراين سيلهاي اخير در اثر سوءمديرتها رخ داده است.
با توجه به روند افزايش سريع دما در ايران، در آينده وضعيت منابع آبي ايران چطور است؟ طبق سناريوهايي مختلف تغييراقليم در خوشبينانهترين و بدبينانهترين حالت گرمايش جهاني منجر به كاهش جقدر از منابع آب زيرزميني ما در ايران تا پايان سال 2100 كم ميشود؟
براي پاسخ دادن به سوال تيم ما در تحقيق با استقاده از بيست مدل از سناريوهاي تغيير اقليم ICCP افزايش دما در ايران را پيشببيني كردهايم. در شكل (4) ميانگين بلند مدت دماي حداكثر در دوره آماري (2012-1977) را در ايران نشان ميدهد كه ميانگين حداكثر دما در بخشهاي شمالي كشور 13 درجه سانتيگراد و در بخشهاي جنوبي 32 درجه سانتيگراد است.
در شكل 4 تغييرات دما تا سال 2050 نسبت به دوره گذشته (2012-1977) نشان داده شده است. در شكل نيز نشان داده شده است در اكثر بخشهاي زير دامنههاي البرز تا سال 2050 به طور متوسط دما 2 تا 3 درجه سانتيگراد افزايش پيدا ميكند. به طور كلي با در نظر گرفتن تاثير افزايش دما، بارشهاي نامنظم، تغيير الگوي بارش، كاهش بارش و افزايش جمعيت، منابع آب سطحي و زيرزميني در ايران در شرايط بسيار بحراني قرار ميگيرند.
يك بحثي كه هميشه در ايران ميان مسئولان و كارشناسان وجود دارد اين است كه در وضعيت خشكسالي كنوني ما، تغييراقليم چه سهمي داشته است. نظر شما درباره اين موضوع چيست؟ آيا اگر هيچ سوء مديريتي در زمينه منابع آبي انجام نميشد باز هم به علت تغييراقليم در ايران خشكسالي شديدي وجود دارد؟
شرايط خشكسالي در ايران تحت تاثير هر دو عامل تغيير اقليم و عدم مديريت است؛ همانطور كه در شكل (3) نيز نشان داده شده، از سال 1977 بارندگي كاهش يافته اين در حالي است كه با افزايش دما روبرو بودهايم. آنچه مسلم است افزايش دما همراه با افزايش مصرف آب در بخشهاي مختلف كشاورزي، شرب و صنعت است و كاهش بارندگي تامين اين حجم تقاضاي آب را با مشكل روبرو كرده است.
اگر چه نميتوان گفت كه تغييرات افزايش دما و كاهش بارندگي تنها عامل حوادث سيل و خشكساليهاي اخير است. مشخص كردن تاثير عوامل طبيعي تغييراقليم و سوء مديريت نياز به بررسيهاي بيشتري دارد كه ما هنوز به آن نپرداخته ايم.
به جز خشكسالي آيا ميزان سيل هم در ايران افزايش پيدا ميكند؟
احتمال وقوع سيل نيز در بخشهاي از ايران به طور قابل توجهي افزايش پيدا ميكند. ما احتمال وقوع تعدادي از سيلهاي گذشته را در آينده بررسي كرديم. به عنوان مثال، ما در شكل (6) سيل آبان ماه 1394 (6/8/1394) در استانهاي ايلام و لرستان را كه منجر به كشته شدن 9 نفر شده بود را بررسي كرديم. نتايج نشان ميدهد اين سيل در آينده نيز در اين استانها با احتمال وقوع بالاتري تكرار مي شود. براي سيلهاي ديگر گذشته ديگر همين سرنوشت پيش بيني شده هست.
با مديريت مناسب و به كاربري استراتژيهاي مناسب، تاثير تغيير اقليم بر منابع آب در ايران قابل مديريت است. با شرايط حاضر، ايران با خشكسالي و سيلهاي عمدهاي روبرو است كه اين حوادث خسارتها و اثرات زيادي به دنبال دارد.
حدود 2 سال پيش گزارشي در مجله نيچر منتشر شد كه در آن نوشته شده بود با ادامه روند گرمايش جهاني برخي مناطق خاورميانه غيرقابل زندگي ميشوند كه ايران هم بخشي از آن بود، چقدر امكان دارد اين اتفاق رخ دهد؟
من در اين مورد مطمئن نيستم. من به اين نوع پيشبينيهاي آخرالزماني معتقد نيستم، اما اگر ما كاري انجام ندهيم، مطمئنا زندگي براي مردم در ايران سختتر و مشكلتر خواهد شد.
براي تطبيق پذيري با پيامدهاي تغييراقليم چه اقداماتي بايد در ايران انجام شود، آيا آماده مقابله با افزايش سيل و خشكسالي و ... در ايران هستيم؟
ايران به تنهايي قادر نيست گرمايش زمين و تغييراقليم را كاهش بدهد، اين كار به يك توافق جامع بين همه كشورها، بخصوص كشورهاي صنعتي، با هدف كاهش گازهاي گلخانهاي تا 50 سال آينده نياز دارد. اما ايران ميتواند كارهاي زيادي به منظور تسكين و تطبيقپذيري با پيامدهاي تغيير اقليم با اعمال سياستهاي مديريتي مناسب با در نظر گرفتن آب و جمعيت انجام دهد.
بر اساس مطالعات قبلي ما، تا سال 2030 سرانه منابع آب در ايران كمتر از استاندارد شرايط بحراني 1500 مترمكعب بر سال ميشود. در آينده ايران خشكساليهاي بيشتر و طولانيتر و همچنين سيلهاي بيشتري را با توجه به نتايجي كه در بالا ذكر شد دارد. اقداماتي كه ايران براي كاهش اثرات تغيير اقليم ميتواند انجام بدهد خيلي متفاوت از آنچه ساير كشورها انجام دادهاند نيست. مقالات زيادي در زمينه هاي مدريت آب، مديريت سيل و خشكسالي، و كشاورزي به چاپ رسيده است كه مي تواند براي ايران نيز راه گشا باشد.
حضور ما در توافقنامه پاريس چقدر مي تواند براي جنگ ما عليه تغييراقليم مفيد باشد؟
ايران كشور مهمي است و آنچه ما در سطح بينالملل انجام ميدهيم نيز بسيار اهميت دارد. ما بايد در توافقنامه پاريس همراه با بسياري ديگر از كشورها به عنوان كشور دوستدار محيط زيست بر اساس آموزههاي ديني خودمان حضور داشته باشيم. اين توافق يك تلاش جهاني است در مقابل انتشار گازهاي گلخانهاي كه به دست خود انجام دادهايم.
مسئله بسيار مهم اين است كه بدانيم در جامعه امروز تصميمات بر اساس شرايط پيچيده اقتصادي، سياسي، اجتماعي، و محيط زيست اتخاذ ميشود، ما نميتوانيم فقط مشكلات آب در ايران را در شرايط انزوا و ايزوله انجام دهيم بلكه نياز بر اين است كه همه ابعاد جامعه در اين مسئله درگير شوند.
خبرآنلاين/25شهريور96
اول*عليرضافرجي
تهران-ايرنا- خبرگزاري خبرآنلاين در يادداشتي آورده است: گروهي از محققان ايراني خارج از كشور در حال انجام تحقيقي در رابطه با ميزان منابع آب ايران و تغييراقليم هستند.