به گزارش ايرنا، اين فرشتگان فرهمند خدا ميوه مجد و مكرمت انسان را بر خوشه پروين پگاه مي آويزند تا عائله خدا تناول و عزم معاش ممنوعه شيطان نكنند، عارف عشق آفرين تاريخ معاصر جهان، حضرت امام خميني (ره) اين فرشته خاكي پوش دوران را بسيج نام نهاده است و در دامن پاك اين نهاد نجيب با نجابت، بسيجي با بصيرت و عاشق آشفته دلي بنام 'حاج قاسم سليماني' متولد و تربيت يافت و به برگ و بار نشست تا سيماي با صلابت يك بسيجي شهير ، شاكر و شاهد را به رخ تاريخ بكشاند و با لب سرخ ، زبان آتشين و فرياد سهمگين در گوش جهان تلقين كند كه:
زره بر تن كن اي سردار، دگر باره علم بردار / بسوزان ريشه ظلم و قلم كن دست استكبار.
او لنگر مشهود و سپهر سجود را در آوردگاه سخت سرنوشت به طوباي تفاخر گره زد و تار و پود تلاش را با ريسمان رهايي محكم كرد و بر چوبه راز بيآويخت تا نيازش را به اجابت الهي بسپارد، اين سرباز سرافراز كه مشق محنت و ماندن را در منجليق مشيت يار و در معركه مصائب هشت ساله را فرا گرفته و در كوره كوه بلا و كوي ولا به اوج رسانده بود عقل و عشق و دل و ديده را هبه حسين (ع) كرد و به عطاي عباس (ع) بخشيد و با عصاي آزادگي جريان مقاومت را چنين خطاب كرد:
عراق و سوريه غوغاست ولي دست خدا با ماست / حرم را پاسداري كن سپاه قدس پا بر جاست.
اين نهال انقلابي امروز در بوستان ولي خود سروگون و خورشيد سان به رتبه وصال رسيده و در محضر خدا با ستارگان سهيم شده است و اينك ما فرش نشينان عرش نگر با حنجره زمان و فرياد جهان صدايش مي زنيم و ستايش مي كنيم:
حرم را جلوه غيرت ، تو اي سالار سليماني / تويي عاشق ترين سردار كه از نسل شهيداني
تويي از نسل آن مردان ، بصير و همت و چمران / بروسني ، كاوه و صياد ، بقايي ، باكري ، دوران
آري، بنام ايران سلامت مي كنيم اي سردار سربدار، با چشم خود كلامت را مي شنويم و با گوشمان، نگاهت مي كنيم، لهيب آتشت استخوان عدو را به فغان برده و دود دلاوريت چشم دشمن را به خواب خفت وا داشته است، تدبير تو اراده استكبار را به سخره گرفته و هيبتت هيمنه تكفير و ترور و تجاوز را زمين گير كرده است.
سلام سردار دل ها، مي دانيم كه غيبت ياران و غربت سربداران مدافع حرم و شب زنده داران سجاده نشين بر قلب قدرتمند تو سنگيني مي كند، آن سفر را تسليت و اين ظفر را تهنيت و آن داغ دور را تعزيت و اين باغ سرور را تبريك گفته و گريه شوق را تقديمت مي كنيم و خود را يك عالمه جان بدهكارت هستيم.
سلام بسيجي با بصيرت، زهي صبحي كه او آيد نشيند بر سر بالين/ تو چشم از خواب بگشايي ببيني شاه شاداني.
سلام سردار با صداقت، تو همراز طلائيه ، شلمچه ، فكه ، مجنوني / نماد غيرت ايران ، امير فاطميوني.
تو آب رحمت و رافت را بر آتش عذاب عطا كردي تا هواي جهان اسلام آرام، شب ظلمت خاموش، راه آسمان باز و افق آزادي روشن بماند، اي مالك ملك مهرباني، انديشه تو داغ سرهاي جدا، بدن هاي سوخته، حلقوم هاي پاره، دست هاي بريده، ابدان مثله، گردن هاي بر دار رفته، جان هاي قبض شده ، خون ها ي ريخته شده ، فريادهاي فرو بسته شده و حرمت هاي برباد رفته مسلمين مظلوم را در عراق و سوريه توسط شمشير شيطاني داعش ددمنش التيام بخشيد تا عبرتي باشد براي همه شيطان هاي شياد و شيطانك هاي جلاد.
اي مالك اشتر علي، براستي كه زمان از نگاه گرم تو عقب افتاده است ، ماه مبهوتت گشته و مهر مغلوبت و ما نيز عقربه آسمان خود را به شجره جهاد تو متصل مي كنيم تا ثانيه هاي سماء عروج كنند و جراحت جهان اسلام تسكين يابند.
اي نشانه نجابت و تذكره صداقت: داغ فقدان شهيد همداني و حرمان هجرت عاشقانه حججي را در فتح و نصرت تو و تاراج طومار تلخ داعش و عزاي اربابانش به نظاره و نيران مي نشينيم و خيال خرم خويش را در آسمان شادي به طيران در مي آوريم تا فزون خواهان دنيا اقتدار انقلابي ايران اسلامي را بنگرند.
اي سردار ساده زيست، اينك كه عزم بي امان و رزم پرنشان تو علم عزاي داعش ، القاعده ، جبهه النصره و جيش العدل ، سپاه سحابه و سايه شوم آل سعود و غده سرطاني اسرائيل را بر بام جهان به اهتزاز در آورده، به ميمنت هفته بسيج و به مباركي سقوط و هبوط مظهر فسق و فجور و فضاحت و عذاب و عفريت و آدم كشي در منطقه پرچم پيروزي را بر بلنداي نام نازنينت نصب كرده ، ضمن شكرگزاري اين فتح عظيم به ساحت خداي مهربان كلاف خيال را در كلبه كيمياي تو مي بافيم و آرامش خويش را به آغوش عشقت مي سپاريم تا آدم و عالم بفهمد كه ما تمام وجود خود را به مهرت باخته و بخشيده ايم تو بخند تا ما نيز تقليد كنيم.
پس در اولين روزهاي انهدام شجره خبيثه داعش و استحكام آرامش و زندگي بدون توحش و ترور در 2 كشور مسلمان و همسايه عراق و سوريه من ، تو و همه ايرانيان عزيز نجواكنان چنين سر مي دهيم:
تو همپاي سواراني، دلاورمرد ميداني/ سرود فتح و پيروزي، بخوان قاسم سليما ني.
نگارش: سيد حرمت الله موسوي مقدم ** انتشار دهنده: حسن كهزاديان
6119/7174
ايلام - ايرنا - خداي زمين و آسمان در دل سرد و تاريك زمان و در قلب ديجور خاك ستارگان مشعشعي قرار داده تا هادي گمشدگان باشند، آنان جهت نماي سبز خود را بر فراز آرمان عشق مي چرخانند تا سمند سترگ بشريت در سبيل سياه ستم نخرامد و عزت آينده من ، تو و همه را به رخ فردايمان بكشند.
