چند وقتی است كه زلزله بخشهای مختلفی از سرزمینمان را هرازگاهی به لرزه درمیآورد و متأسفانه داغهایی را بر دل هممیهنانمان مینشاند. این زلزلهها نخستین زلزلههای سرزمین ایران نیست و آخرین آنها هم نخواهد بود؛ همچنانكه زلزلهیی كه سحرگاه پنجم دی ماهِ 1382 آمد نیز آخرین زلزله این سرزمین لقب نگرفت.
امروز سالروز زلزله بم است؛ زمینلرزه ویرانگری كه در كنار آنكه ارگ بم را فروریخت و جان بسیاری از مردمِ بم را ستاند و كودكان فراوانی را یتیم كرد و مادران و پدران بسیاری را به داغِ فرزند ماتمپوش كرد، یكی از صداهای ماندگارِ موسیقی ایران را نیز به آغوش خاك سپرد؛ صدایی كه سوختگی و صفای دل مردمان كویر را روایت میكرد.
امروز سالروز درگذشت ایرج بسطامی است؛ خواننده توانمندی كه تا زمانی كه زیست، چندان برای مردمِ سرزمین خود شناخته شده نبود، اما مرگِ غریبانه و ناگهانیاش او را به همه شناساند و آثارش را بر سر زبانها انداخت. مقصود از این سیاهه نیز، مرور چند تصنیفِ خاطرهانگیزی است كه با صدای ایرج بسطامی ماندگار شده.
** «افشاری مركب» و سه تصنیف «ای مجلسیان»، «نفس باد صبا» و «الا یا ایها الساقی»
ایرج بسطامی حدود شش سال نزد محمدرضا شجریان آواز آموخت و در همان كلاسهای استاد شجریان بود كه استاد پرویز مشكاتیان با بسطامی آشنا شد و صدای او را كشف كرد. پس از مدتی نشست و برخاستِ این پرویز مشكاتیان و ایرج بسطامی، همكاری این دو آغاز میشود، كه آلبوم «افشاری مركب» نخستین ثمره این همكاری خجسته است.
«افشاری مركب» كه نخستین آلبوم منتشر شده ایرج بسطامی نیز بهشمار میآید، در واقع كنسرت گروه «عارف» به آهنگسازی و سرپرستی استاد پرویز مشكاتیان و خوانندگی ایرج بسطامی بود كه در زمستان سال 1368 به شكل آلبومِ صوتی منتشر شد. این آلبوم سه تصنیف دارد به نامهای «ای مجلسیان» با شعری از سعدی (بر من كه صبوحی زدهام خرقه حرام است...»، «نفس باد صبا» (نفس باد صبا مُشكفشان خواهد شد» و «الا یا ایهالاساقی» كه شعر این هر دو از حافظ است. از قضا هر سه این تصنیفها جزو محبوبترین آهنگهایی است كه روانشاد بسطامی خوانده است.
گروه خاطرهانگیز «عارف» كنسرت / آلبومِ «افشاری مركب» را با حضور نوازندگانی چون محمدعلی كیانی نژاد (نی)، بیژن كامكار (دف و رباب)، اردشیر كامكار (كمانچه)، ارسلان كامكار (بربط)، محمد فیروزی (بربط)، كیوان ساكت (تار)، سیامك نعمت ناصر (تار)، بهرام ساعد (تار)، كوروش بابایی (كمانچه) و ارژنگ كامكار (تنبك) اجرا كرده است.
** «مست و خراب»
تصنیف «مست و خراب» را هم استاد پرویز مشكاتیان برای صدای دلسوخته روانشاد ایرج بسطامی ساخت. این تصنیف بر اساس شعری از خواجوی كرمانی اجرا شده و جزو یكی از قطعههای آلبوم «افق مهر» به شمار میرود كه در كنگره بزرگداشت خواجوی كرمانی در كرمان اجرا شده است:
«ای خوشا مست و خراب اندر خرابات آمده
فارغ از سجاده و تسبیح و طامات آمده...».
لحن خواندن بسطامی در این تصنیف نمونهیی مثالزدنی از درك محتوای شعر و تلفیق آن با نحوه اجرا است؛ ایرج بسطامی به خوبی روح خراباتیِ شعر خواجو را درك كرده و آن را در لحن خواندن خود جاری ساخته است. این تصنیف را «عارف» در كنسرتهای خود نیز با همراهی بسطامی اجرا كرده كه اجرای صحنهیی آن نیز سالی پس از مرگ این خوانندهِ متواضع، در قالب آلبوم «كنسرت راست پنجگاه» منتشر شده است.
** «طالع اگر مدد دهد»
آلبوم «مژده بهار» برآمده از یكی دیگر از آهنگسازیهای مشكاتیان برای ایرج بسطامی است. این آلبوم كه هم آوازهای آن و هم قطعههای بیكلامش، همچون قطعه «خزان»، در حدّ اعلای زیبایی اجرایی شده است، دو تصنیف نیز دارد كه شعر هر دو از حافظ است؛ یكی «طالع اگر مدد دهد» و دیگری «گلعذار». تصنیف نخست، اما یكی دیگر از تصنیفهای معروف بسطامی؛ اثری كه در دستگاه شور ساخته شده است:
«طالع اگر مدد دهد، دامنش آورم به كف
گر بكشد، زهی طرب، ور بكشد زهی شرف...».
از زیباترین بخشهای این تصنیف، این بیت است كه ایرج بسطامی آن را در اوجی هنرمندانه خوانده است:
«ابروی دوست كی شود دستكش خیال من
كس نزده است از این كمان تیر مراد بر هدف».
اوجی كه بسطامی در این بیت میخواند، به زیبایی هرچه تمام، دور از دسترس بودنِ ابروی دوست را در خیالِ خواننده تصویر میكند؛ بهویژه آنكه نحوه ادای واژه خیال نیز به خوبی دور و دراز بودن این خیال و آرزوی محال را نشان میدهد.
** «بوی نوروز»
در زمستان سال 1371 آلبومی با صدای ایرج بسطامی منتشر شد كه حاصل همكاری او با گروه «دستان» بود. این آلبوم »كه «بوی نوروز » نام دارد، به آهنگسازی حمید متبسم ساخته شده است. «بوی نوروز» سه تصنیف دارد: یكی تصنیفِ قدیمیِ «عقرب زلف كجت با قمر قرینه...»؛ دیگری، تصنیفی است براساس شعر حافظ و با عنوان «باده شبگیر»؛ و سوم، تصنیف «بوی نوروز» است در مایه سهگاه با شعر شهرهشدهی حضرت سعدی:
«برآمد باد صبح و بوی نوروز
به كام دوستان و بخت پیروز
مبارك بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز...».
این تصنیف هم یكی دیگر از آثار خاطرهانگیز موسیقی ایرانی است كه با صدای ایرج بسطامی ماندگار شده است.
** «خانه بوی گل گرفت»
«یك نفس با ما نشستی، خانه بوی گل گرفت
خانهات آباد كه این ویرانه بوی گل گرفت
از پریشانگوییام دیدی پریشان خاطرم
زلف خود را شانه كردی، شانه بوی گل گرفت...»؛
اینها سرآغاز یكی دیگر از تصنیفهای زیبایی است كه از ایرج بسطامی برایمان مانده؛ اثری به آهنگسازی حسین پرنیا. «خانه بوی گل گرفت» در سال 1372 و در قالب آلبوم «تحریر خیال» اجرا شده بود؛ اما سالها بعد، پس از درگذشت ایرج بسطامی در قالب تازه و با كیفیتی بهتر در آلبومی به نام «خانه بوی گل گرفت» منتشر شد.
** «وطن من»: ای خطه ایران مِهین، ای وطن من
«وطن من» نام آلبومی است به آهنگسازی «سرو آزاد» موسیقی ایران، روانشاد استاد پرویز مشكاتیان. این آلبوم كه در میانه دهه هفتاد منتشر شد، حاصل یكی دیگر از همكاریهای زوج موفق مشكاتیان – بسطامی است. «وطن من» سه تصنیف دارد، دو ساز و آواز و چند چهارمضراب و تكنوازی.
نخستین قطعه این آلبوم، تصنیفی است به نام «وطن من» بر روی شعر استاد ملكالشعرای بهار كه گروه «عارف» آن را اجرا كرده است:
«ای خطّه ایران مِهین، ای وطن من
ای گشته به مِهر تو عجین جان و تن من
دور از تو گُل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ و گل و لاله و سرو و سمن من
ایرج بسطامی دو بیت آغازین این تصنیف را ابتدا با بمی غمآلود میخواند و بعد دوباره آن را در اوجی سوزناك نغمه سرمیدهد. مرحوم استاد مشكاتیان درباره نحوه اجرای زنده یاد بسطامی در این تصنیف گفته است: «زمانی كه ایرج 'وطن من' را خواند، اشك من درآمد؛ از آن زیباتر نمیشد. ایرج حد را ادا كرد؛ به دلیل آنكه وقتی از ایران صحبت میشد، اشك ایرج درمیآمد. او حس میكرد این را كه 'ای خطّه ایران مِیهن، ای وطن من' یعنی چه؛ پس با همان شكوه و عظمت نیز اجرا كرد. البته حس كردن آن شكوه و عظمت، یك مسئله است؛ و توانایی داشتن اجرای آن شكوه و عظمت، مسئله دیگری است.
من افتخار میكنم و یا تنها افتخارم در زندگی این است كه 'وطن من' از سازمان یونسكو سرود ملّی اعلام شد. البته من به سازمان یونسكو كاری ندارم، ولی به ایرج و ملكالشعرا و ایران خیلی كار دارم...».
** «موسم گل» و صدای چپكوك بسطامی
یكی از معدود آثار اركسترالِ روانشاد بسطامی آلبوم «موسم گل» است. این آلبوم را محمدرضا درویشی با همراهی اركستر بزرگ آهنگسازی و تنظیم كرده است. این آلبوم دارای پنج قطعه است كه سه تا از آنها تصنیفهایی است از استادان گذشته كه درویشی آنها را بازسازی كرده است. یكی از این تصنیفها، اثری است به نام «موسم گل» (مایه دشتی)؛ از ساختههای مرحوم استاد موسی معروفی و با شعری از مرحوم استتاد حسن وحید دستگردی. این تصنیف اینطور آغاز میشود:
«موسم گل، دوره حسن، یك دو روز است، در زمانه
ای به دلآرایی عالم فسانه، ای كه ز تو مانده نكویی نشانه...».
بسطامی در این تصنیف آنچنان اوج چپكوكی خوانده كه شاید هیچ یك از خوانندگانِ مرد امروز و دیروز نتوانند در آن گام مانند او مسلط و درست بخوانند.
** «گلپونهها»:
بیتردید مشهورترین اثری كه ایرج بسطامی خوانده است، همان «گلپونهها»ی معروف او است از آلبوم «رقص آشفته»:
«گلپونههای وحشی دشت امیدم
وقت سحر شد
خاموشی شب رفت و فردای دگر شد
من ماندهام تنها، میان سیل غمها
گُلپونهها نامهربانی آتشم زد
گُلپونهها بیهمزبانی آتشم زد...».
این تصنیف را حسین پرنیا بر روی شعری از هما میرافشار ساخته است. زمانی كه زلزله بم آمد، این تصنیف شد زبان حال مردم داغدار از زلزله. در واقع به نوعی میتوان از گمنامی درآمدنِ تراژیك ایرج بسطامیِ گوشهی گمنامی گرفته را با بر سر زبان افتادن تصنیف «گلپونهها» پس از حادثه هولناك زلزله بم در سال 1382 مرتبط دانست. زمانی مردم، همه مردم ایران گُلپونهها را شنیدند و با آن اشك ریختند كه خوانندهاش زیر خروارها خاكِ سرد خفته بود.
** «سكوت» و چند تصنیفِ محبوب
آلبوم «سكوت» را یكی از شاگردانِ توانمند مرحوم استاد پرویز مشكاتیان به نام كوروش متین گردآورده است. این آلبوم در میان ساز و آوازها و قطعههای بیكلامِ خود، چند تصنیف بسیار زیبا نیز دارد. یكی از این تصنیفها اثری است به نام «سكوت گویا»، به آهنگسازی مرحوم استاد محمد میرنقیبی و یا شعری از روانشاد سیمین بهبهانی:
«سكوت اگر نشانه رضا بُوَد
چگونه باور نكنم سكوت گویای تو را
نگاه اگر پیام آشنا بود
چرا تمنا نكنم نگاه گیرای تو را...».
تصنیف دیگر نیز اثری است به نام «مِی جوانی» (گرچه دیگر، می جوانی نمانده در ساغر من...) كه آهنگساز این تصنیف نیز مرحوم استاد میرنقیبی است. آخرین قطعه این آلبوم نیز تصنیف زیبای دیگری است كه آن نیز همزمان با درگذشت مرحوم بسطامی به كرّات از صدا و سیما پخش میشد؛ اثری به نام «غم عشق» به آهنگسازی كوروش متین و با شعری از مولانا:
«به خدا كز غم عشقت نگریزم نگریزم
وگر از من طلبی جان نستیزم نستیزم
قدحی دارم بر كف، به خدا تا تو نیایی
هله تا روز قیامت نه بنوشم نه بریزم...».
** «فسانه» و «بی كاروان كولی»
كیوان ساكت نیز از آهنگسازانی بوده كه بخت همكاری با ایرج بسطامی را داشته است. این دو ابتدا در آلبوم «فسانه» با یكدیگر همكاری كردند و چند سال بعد، پیش از مرگ ناگهانی ایرج بسطامی كنسرتی را برگزار كردند كه پس از مرگ ایرج در قالب آلبوم صوتیِ «بیكاروان كولی» منتشر شد. از قطعههای این آلبومِ دوم، یكی تصنیفِ «بی كاروان كولی» است:
«بگذشت بی كاروان كولی از این بوم و بر
ز پِیَش آتش به كناری زد ز دل خاكستر...».
تصنیف «فسانه» هم كه در آلبومی به همین نام اجرا شده، یكی دیگر از آثار ماندگار بسطامی است كه بر اساس شعر «فسانه» نیمایوشج خوانده شده.
گزارش*3067*1436*گزارش از: امیرحسین دولتشاهی*انتشار: داود پورصحت*
تهران- ایرنا- امروز سالروز درگذشت خواننده توانمندی است كه تا زمانی كه زیست، چندان برای مردمِ سرزمین خود شناخته شده نبود، اما مرگِ غریبانه و ناگهانیاش او را به همه شناساند و آثارش را بر سر زبانها انداخت.