۲۰ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۵۹
کد خبر: 82858633
T T
۰ نفر
عملیات بدر، شهادت مهدی باكری و راز دجله

تهران - ایرنا -عملیات غرور آفرین بدر در اواخراسفند سال 1363 در منطقه هورالهویزه در شرق رود دجله با هدف دستیابی به جاده العماره بصره و تسلط بر شرق دجله همراه با انهدام نیرو با حضور گسترده یگانهای سپاه و بسیج با همكاری ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شد كه طی آن تنی چند از سرداران رشید سپاه از جمله شهید مهدی باكری جان خود را فدای اسلام و ایران كردند.

به گزارش ایرنا ، محسن رضایی فرمانده وقت سپاه در ایام دفاع مقدس با نقل خاطره ای از شهید باكری می گوید:من مهدی را خوب می‌شناختم، وقتی محاصره شد از آنجایی كه می‌دانست كار عملیات به بن‌بست رسیده و تنها راه موفقیت در عملیات بدر حفظ دجله است، او مانده بود چكار كند.
رضایی در ادامه اضافه می كند: می‌خواهم راز دجله را بگویم، درعملیات بدر كه لشكر ٣١ عاشورا نقش جدی داشت تلاش می‌كردیم با مهدی ( شهید باكری ) ارتباط بیسیم برقرار كنیم.
غلبه آتش و فشار تانك های دشمن زیاد شده بود، از شهید احمد كاظمی خواستم كه به مهدی بگوید بازگردد اما او گفته بود جنگ؛ جنگ آتش است و نمی‌توانم برگردم.
اتفاقا اینجا جای خوبی است، اگر می‌توانی خودت هم به اینجا بیا. پس از آن خودم هم تلاش كردم كه با مهدی صحبت كنم اما او از هم صحبت شدن با من فرار می‌كرد.
مهدی بین دوراهی خود و غیرتش مانده بود، غیرتش حكم می‌كرد كه بماند و خودش می‌گفت كه به عقب بیاید. من می‌دانستم كه اگر با او صحبت كنم از طرفی به دلیل آنكه نماینده امام هستم می‌توانم او را بازگردانم.
همچنین بین من و آقا مهدی رابطه دلی خاصی وجود داشت كه او را به عقب می‌آورد. تنها تصویری كه می‌توانم از آن لحظات ارائه بدهم لحظه حضور حضرت ابوالفضل العباس (ع) كنار رود فرات است.
من مهدی را خوب می‌شناختم، وقتی محاصره شد از آنجایی كه می‌دانست كارعملیات به بن‌بست رسیده و تنها راه موفقیت در عملیات بدر حفظ دجله است، او مانده بود چكار كند، چون دیگر دجله قابل حفظ نبود.
رفتار او من را یاد تلاش حضرت ابوالفضل (ع) برای حفظ مشكی كه دیگر قابل حفظ نبود، می‌اندازد. مهدی دچار حالت شرمندگی شده بود و عملا پیش از آنكه گلوله به او بخورد و شهید شود. لذا در آن لحظه گلوله‌ای به پیشانی او می‌خورد و روی زمین می‌افتد. پس از آن قایقی می‌آید كه او را به عقب بیاورد اما آن قایق را دشمن می‌زند و پیكر مهدی به رود دجله می‌افتد. از آنجا به اروند می‌رود و در خلیج فارس به ابدیت می‌پیوندد.
من فكر می‌كنم او یك دعا در آن لحظه كرد و آن این است كه خدایا آبروی مرا حفظ كن. یعنی او در آن لحظه از اینكه پیكرش به عقب بیاید شرم داشت.
*** زندگینامه شهید مهدی باكری
مهدی در سال 1333 در شهرستان میاندوآب در یك خانواده مذهبی به دنیا آمد. وی در دوران كودكی، مادرش را از دست داد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه به پایان رساند و در دوره دبیرستان (همزمان با شهادت برادرش علی باكری به دست دژخیمان ساواك) وارد جریانات سیاسی شد.
پس از اخذ دیپلم با وجود آنكه از شهادت برادرش بسیار متاثر و متالم بود، به دانشگاه راه یافت و در رشته مهندسی مكانیك مشغول تحصیل شد. از ابتدای ورود به دانشگاه تبریز یكی از افراد مبارز این دانشگاه بود. او برادرش حمید را نیز به همراه خود به این شهر آورد.
مهدی باكری در طول فعالیت‌های سیاسی خود (طبق اسناد محرمانه بدست آمده) از طرف سازمان امنیت آذربایجان شرقی (ساواك) تحت كنترل و مراقبت بود. پس از مدتی حمید را برای برقراری ارتباط با سایر مبارزان، به خارج از كشور فرستاد تا در ارسال سلاح گرم برای مبارزان داخل كشور فعال شود.
باكری در دوره سربازی با تبعیت از اعلامیه حضرت امام خمینی (ره) در حالی كه در تهران افسر وظیفه بود از پادگان متواری شد و به صورت مخفیانه زندگی كرد و فعالیت‌های گوناگونی را در جهت پیروزی انقلاب اسلامی نیز انجام داد.
پس از پیروزی انقلاب و به دنبال تشكیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد درآمد و در سازماندهی و استحكام سپاه ارومیه نقش فعالی را ایفا كرد. پس از آن بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به مدت 9 ماه با عنوان شهردار ارومیه نیز خدمات ارزنده‌ای را از خود به یادگار گذاشت.
ازدواج مهدی باكری مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود. مهریه همسرش اسلحه كلت او بود. دو روز بعد از عقد به جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئولیت جهاد سازندگی استان، خدمات ارزنده‌ای برای مردم انجام داد.
*** اعلام خبر شهادت مهدی باكری توسط شهید احمد كاظمی
محسن رضایی می گوید: دیدم احمد حرف زدنش عادی نیست، رفتم توی فكر كه نكند مهدی شهید شده باشد، گمانم به آقای رشید یا آقا رحیم ( صفوی) بود كه فكرم را گفتم، گفتم كه احساس می‌كنم باید برای مهدی اتفاقی افتاده باشد و شما هم می‌دانید. آنها گفتند نه، احتمالا باید زخمی شده باشد و بچه ها دارند مداوایش می‌كنند.
مهدی باكری چون حساسیت منطقه را می‌دانست، رفت آنجا مقاومت كرد. من تلاشی را كه او در بدر كرد، در هیچ یك از فرماندهان جنگ ندیده بودم. شرایط مهدی خیلی عجیب و پیچیده بود.
پشت سرش یك پل 15 كیلومتری بین جزیره شمالی تا آنجا بود، كه با یك بمباران دشمن بعثی از كار افتاد، از محل پل تا آن محل كیسه‌ای هم حدود پنج شش كیلومتر راه بود. خود كیسه‌ای كه اصلا وضع مناسبی نداشت، مهدی خودش با همان پنج شش نفری كه آن جا بودند تا آخرین لحظه مقاومت كرد.
من خسته شده بودم، كمی قبل از اینكه سختی ها بیشتر شود رفتم به آقا رحیم و آقای رشید گفتم: شما مواظب بی‌سیم‌ها باشید تا من 10 دقیقه استراحت كنم برگردم. تاكید هم كردم كه زود بیدارم كنند. ربع ساعت خوابیدم كه آمدند بیدارم كردند. به قیافه‌ها نگاه كردم، دیدم فرق كرده‌اند. گفتم: چی شده؟ نگران مهدی شدم، به خاطر حساس بودن كیسه یی. با احمد كاظمی تماس گرفتم، پرسیدم: موقعیت؟
گفت: دیگر داریم می‌آییم عقب، منتها روی پل ازدحام است، وضع ناجوری پیش آمده، می‌ترسم عراق پل را بزند و هر هفت یا هشت هزار نفرمان بمانیم این طرف اسیر شویم.
آن پل داستان عجیبی برای خودش داشت، در آن عقب‌نشینی توانست سه برابر تناژ استانداردش نیرو و ماشین را تحمل كند و نشكند.
به احمد گفتم مهدی كجاست؟ حالش چطورست؟ گفت مهدی هم هست، پیش من است، مسئله ای ندارد.
دیدم احمد حرف زدنش عادی نیست، رفتم توی فكر كه نكند مهدی شهید شده باشد،
به دوستان گفتم تماس بگیرید بگویید من می‌خواهم با مهدی حرف بزنم.
طول كشید، دیدم رغبتی نشان نمی دهند، خودم رفتم با احمد تماس گرفتم و گفتم احمد چرا حقیقت را به من نمی‌گویی؟ چرا نمی گویی مهدی شهید شده؟
احمد نتوانست خودش را نگه دارد، من هم نتوانستم سر پا بایستم، پاهام همان طور بی‌سیم به دست، شل شدند، زانو زدم، ساعت‌ها گریه كردم.
***پیام امام خمینی بعد از شهادت باكری: كار برای خدا شكست ندارد
شهادت مهدی باكری در آ‌خرین ساعات عملیات بدر، تأثیر فراوانی بر همرزمان و دیگر فرماندهان لشكرها و قرارگاه‌ها گذاشت.
سردار اصغر رسول‌زاده در این باره می‌گوید: كسانی كه عملیات بدر را درك كرده‌اند، از شرایط سخت و طاقت‌فرسا و دشواری كه برای رزمندگان اسلام در جریان این نبرد پیش آمد، خبر دارند، فشار شدید تانك‌ها و هواپیماها و بمباران شدید دشمن، وصف‌ناشدنی است.
در همین شرایط بود كه خبر شهادت سردار بزرگ اسلام شهید مهدی باكری به قرارگاه مركزی فرماندهی رسید؛ موجی از غم و اندوه، سراسر روح فرماندهان قرارگاه را فراگرفت. به ویژه چهره برادر محسن به شدت ملتهب و متأثر شد، خود من تا آن زمان ایشان را اینقدر ناراحت ندیده بودم.
یكی از برادران پیشنهاد كرد برای كاهش اندوه آقامحسن در پی خبر شهادت مهدی باكری، خوب است یكی از بچه‌ها روضه‌ای بخواند تا ایشان قدری گریه كند.
دیدم فكر خوبی است، گفتم یكی از دوستان روضه‌ای بخواند؛ روضه عصر عاشورا، قرارگاه در ضجه و گریه فرو رفت، برادران حاضر در قرارگاه خیلی گریستند.
در همین هنگام آقای محمدعلی انصاری از دفتر حضرت امام خمینی تماس تلفنی گرفتند، وقتی تماس برقرار شد من اخبار را دادم. آقای انصاری در همین حال صدای روضه و گریه در قرارگاه را از تلفن شنیدند. گفتم برادرمان مهدی باكری، فرمانده لشكر عاشورا، نیز چند دقیقه پیش به شهادت رسیدند و چون آقامحسن و بچه های قرار گاه خیلی ناراحت هستند، گفته‌ایم یكی از برادران روضه‌ای بخواند.
ناگاه آقای انصاری گفت كه گوشی را نگه دار حاج ‌احمدآقا صحبت می‌كنند كه گوشی را مرحوم آقای حاج سیداحمد آقا خمینی گرفتند و گفتند: آقای رسول‌زاده آنجا چه خبره؟ گفتم گزارش را برای آقای انصاری دادم و ضمنا مسأله شهادت باكری و حزن و اندوه آقامحسن و روضه قرارگاه را به ایشان منتقل كردم.
بدون خداحافظی گوشی را قطع كردند و شاید كمتر از 10 دقیقه بعد، آقای انصاری زنگ زد و گفت: آقای رسول‌زاده، با حاج‌آقا (منظور حاج‌احمدآقاست) صحبت كنید.
حاج احمد آقا گفتند كه رسول‌زاده، این، پیام امام است، یادداشت كن و سریع به آقامحسن بده.
پیام امام به این شرح بود: «چون گزارش دادند بعضی‌ها ناراحت هستند، می‌خواستم بگویم هیچ جای نگرانی نیست. البته من برای شهدا و شما دعا می‌كنم ولی باید همه ما بدانیم كه ما تابع اراده خداوند هستیم. ما از ائمه كه بالاتر نیستیم. آنها هم در ظاهر، بعضی وقت‌ها موفق نبودند. هم پیامبر(ص)، هم امیرالمؤمنین(ع) هم امام حسن(ع) و امام حسین(ع). ما كه نسبت به اینها ‌چیزی نیستیم. عمده، مشیت خداوند است كه هرچه او بخواهد، همان، خوب است و چون عسل شیرین و باید با آغوش باز، پذیرای آنچه او می‌خواهد باشیم و از هیچ چیز نگران نباشید. محكم باشید و از هم‌اكنون در فكر عملیات بعدی و مطمئن باشید كه پیروزید. امروز هم پیروزید اگر كار برای خدا باشد كه شكست ندارد».
هنوز همان فضای حزن در قرارگاه حاكم بود كه دست‌نوشته‌ام را كه پیام امام بود، به آقامحسن دادم. آنچنان مجذوب پیام شد كه برخاست. چهره‌اش دگرگون شد همه فرماندهان یگان‌ها را با بی‌سیم به گوش كرد و با روحیه‌ای عجیب و وصف‌ناشدنی، پس از این‌كه شهادت باكری را به همه تسلیت و تبریك گفت، متن پیام را با صلابتی عجیب خواند و فضا كاملا در جبهه‌ها تغییر كرد.
بعدها برادر محسن به من گفت كه من از همان موقع كه پیام امام را دریافت كردم، با توجه به تأكید امام بر اینكه از هم‌اكنون به فكر عملیات بعد باشید،‌ طرح عملیات فاو در ذهنم شكل گرفت.
*** منطقه عملیات بدر
منطقه عملیاتی بدر، كوچكتر از منطقه عملیاتی خیبر بود كه سال قبل یعنی سال 62 انجام شد. قرار بود عملیات بدر در غرب هورالهویزه كه از شمال به ترابه و از جنوب به القرنه و فرات و كانال صوییب محدود می‌شد، انجام شود.
قسمتی از این منطقه به عرض 2 و طول 9 كیلومتر خشكی بود و بقیه را آب هور پوشانده بود، هورالهویزه در شرق و هورالحمار هم در غرب این منطقه بود، جاده العماره بصره و رودخانه دجله هم از این محدوده می‌گذشت.
هم چنین، منطقه مذكور توسط رودخانه دجله به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم می شود كه 3،4 خشكی منطقه در شرق رودخانه واقع است. جاده حساس و مهم بغداد بصره نیز در غرب رودخانه واقع است.
وسعت كل منطقه عملیات اعم از خشكی و هور در حدود 1000 كیلومتر مربع بود كه 250 كیلومتر مربع آن خشكی و مابقی آن هور می باشد، دراین منطقه یكی از بزرگ ترین ذخایر نفت عراق موجود می باشد كه دولت عراق مشغول بررسی و نقشه برداری آن شده بود.
*** تقسیم بندی عملیات میان قرارگاه های سپاه و بسیج
زمین عملیات را به دو قسمت تقسیم كرده بودند كه قرارگاه نجف در شمال و قرارگاه كربلا در قسمت جنوبی وارد عمل می‌شد. قرارگاه نوح هم باید در ادامه، كانال صوییب را منفجر می‌كرد تا آب به سمت بصره، رها شود.
قرارگاه‌های ظفر و نجف2 هم ماموریت فریب و احتیاط را داشتند، هدف نهایی عملیات هم قطع جاده العماره بصره بود.
بعد از عملیات خیبر، دشمن علاوه بر سازماندهی سپاه های اول، دوم، سوم و چهارم، اقدام به تشكیل فرماندهی شرق دجله و رده های مواضع پدافندی در سراسر منطقه جنوب كرد و در مسیر آب راه ها و در داخل نیزارها كمین هایی قرار داد تا در صورت هجوم نیروهای ایرانی، نقش هشدار دهنده و تاخیری داشته باشند و از نزدیكی نیروهای شناسایی به خط دشمن نیز ممانعت به عمل آورد و به منظور زیر نظر داشتن هرگونه تحرك و داشتن دید كلی بر هور و اطراف آن دكل های متعددی را نصب كرد.
گذشته از كمین و نصب دكل ها، در آب راه ها موانع قابل ملاحظه ای ایجاد كرد كه گذشتن از آن ها بسیار سخت و بلكه غیر ممكن می نمود. بعد از این موانع، سیل بندی هم مشرف بر آب به عرض 12 متر و ارتفاع 2 متر احداث كرده و بر روی آن سنگرهای متعددی تعبیه، كه از سه جهت، دارای دید كافی بر روی آب بود.
در حالی كه دستیابی به یك جناح از دشمن در شمال بصره و قطع جاده مهم بصره العماره، كه می توانست منطقه مانور مناسبی را برای عملیات های آینده به سمت بصره و یا العماره باز نموده و دروازه جدیدی را برای ورود به مناطق خشكی جدید بگشاید، هم چنان به عنوان یك هدف مهم تلقی می شد؛ عواملی هم چون تجربیات به دست آمده از
عملیات خیبر در خصوص الزامات پشتیبانی و تاكتیكی و عملیات آبی و خاكی، جبران بسیاری از نواقص و كمبودهای مهندسی موجود در عملیات مذكور، در اختیار داشتن جزایر مجنون به عنوان مناطق واسط و سرپل كه امكان تمركز نیروها و انتقال تجهیزات به جلو را تسهیل می نمود، موجب شدند منطقه غرب هورالهویزه مجدداً برای انجام عملیات بزرگ بعدی انتخاب گردد.
*** آغاز عملیات غرور آفرین بدر
عملیات بدر در ساعت 23 روز نوزدهم اسفند ماه سال 63 با رمز یا فاطمه الزهرا(س) شروع و تا اوایل فروردین سال 1364 ادامه داشت، رمز موفقیت عملیات هم در ضربتی بودن و سرعت آن بود، اما از همان ابتدا، مشكلات، یكی پس از دیگری رخ نشان داد.
در بعضی محورها خط به راحتی شكسته شد و حتی برخی رزمندگان از دجله هم عبور كردند اما در بعضی دیگر، رزمندگان با مقاومت سرسختانه عراقی‌ها روبرو شدند. بعضی جاها هم كمبود قایق و امكانات، باعث تاخیر در رسیدن نیروها شد.دجله هم از آن چیزی كه فرماندهان تصور كرده بودند، عریض‌تر و پرآب‌تر بود.
شب اول، نیروهای پراكنده در هور درگیر شدند و هواپیماهای عراقی از آن‌ها پذیرایی كردند. عراق هنوز مطمئن نبود كه عملیات فقط در محور هور است و گمان می‌كرد مانند خیبر، در محور جنوب هم با ایرانی‌ها روبرو خواهد شد، بعد از گذشت زمان و اطمینان عراقی‌ها از تك محور بودن عملیات، آن‌ها همه توانشان را به هور آوردند تا در مقابل رزمندگان ایرانی مقاومت كنند.
عراقی‌ها عقبه رزمندگان ایرانی را با بمب‌های شیمیایی می‌زدند و درمقابل نیروهای عمل كننده هم به شدت ایستادگی می‌كردند. رزمندگان در شرایط سختی گرفته بودند كه حتی عقب‌نشینی هم برایشان سخت بود. هر طرف كه می‌دیدی آب بود و هور، برخی فرماندهان در معركه زخمی ‌شدند اما آنقدر ماندند و جنگیدند تا شهید شدند.
***اهداف عملیات
دستیابی و تسلط بر جاده العماره بصره و راهیابی به مركز اصلی هورهای غرب دجله كه استان های ناصریه، بصره و العماره را احاطه كرده است و تسلط بر شرق دجله همراه با انهدام نیرو از جمله اهداف این عملیات بود.
پاكسازی پاسگاه های ترابه، بلال، ابولیله و نیز روستاهای البیضه، الصخره، پَد خندق و انهدام پل های العزیر، خندق در حد شمالی منطقه عملیات و پاكسازی روستاها و انهدام پل هایی همچون جوبیر در حد جنوبی منطقه در دستور عملیات بود.
*** یگانهای عملیاتی سپاه بسیج با همكاری ارتش
نیروهای عمل كننده در منطقه تحت پوشش سه قرارگاه عملیاتی و با فرماندهی مركزی قرارگاه خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم به شرح زیر تشكیل گردیده بود:
قرارگاه نجف تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:لشكر 25 كربلا.لشكر 14 امام حسین علیه السلام.
لشكر 5 نصر.لشكر 7 ولی عصر (عج).تیپ 15 امام حسن علیه السلام.تیپ 18 الغدیر.
تیپ 21 امام رضا علیه السلام.گردان های ویژه شهید صدر.گروه 22 توپخانه (2 گردان). گروه 40 توپخانه رسالت (1 آتشبار).لشكر 77 پیاده ارتش.
محدوده عملیاتی قرارگاه نجف: از منطقه ترابه تا آب راه نینوا .
قرارگاه كربلا تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاءصلی الله علیه و آله وسلم هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:لشكر 17 علی ابن ابی طالب علیه السلام.لشكر 31 عاشورا.لشكر 8 نجف اشرف.لشكر 27 محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم.
تیپ مستقل 44 قمربنی هاشم علیه السلام.لشكر 21 پیاده ارتش با 9 گردان پیاده، 2 گردان مكانیزه و 3 گردان تانك.لشكر 28 پیاده ارتش.گردان های 327، 350، 347، القارعه، 397، 372، 364 و 343 توپخانه.
محدوده عملیاتی قرارگاه كربلا: از جنوب خط حد قرارگاه نجف تا شمال پَد الهویدی
قرارگاه نوح تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:لشكر 41 ثارا... .تیپ احمد ابن موسی.محدوده عملیاتی قرارگاه نوح: از پد الهویدی تا كانال صوئیب.
هم چنین، دو قرارگاه ظفر 1 و 2 تحت نظر قرارگاه خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم برای قرارگاه های نجف و كربلا منظور شده بود:
الف - قرارگاه ظفر یك؛ از سپاه تیپ ویژه شهدا و از ارتش، تیپ 1 از لشكر 23 نوهد
ب - قرارگاه ظفر 2؛ از سپاه، تیپ مستقل 33 المهدی (عج)و از ارتش، تیپ مستقل 55 هوابرد (4)
*** نتایج عملیات
طی عملیات بدر، علاوه بر تلفات سنگین كه به دشمن وارد شد، بیش از 500 كیلومتر مربع از منطقه هور از جمله روستاهای ترابه، لحوك، نهروان، فجره و نیز جاده خندق به طول 13 كیلومتر، كه فاصله آن با جاده العماره بصره 6 كیلومتر است، به تصرف نیروهای خودی درآمد.
پس از این عملیات، عراق با استفاده از پشتیبانی هوایی و موشكی خود به حملات گسترده به شهرها و مناطق مسكونی و نیز كشتی های حامل نفت ایران مبادرت ورزید.
*** تلفات و خسارات وارده به دشمن بعثی
كشته و زخمی شدن بیش از 10 هزار نفر، به اسارت در آمدن 3200 نفر، انهدام 250 تانك و نفربر،انهدام 40 قبضه انواع توپ. انهدام 200 خودرو زرهی.انهدام 60 قبضه انواع خمپاره انداز. انهدام 15 دستگاه مهندسی. انهدام 4 فروند هواپیمای PC – V . انهدام 2 هواپیمای میگ و سوخو. انهدام 4 فروند بالگرد عراقی . به غنیمت گرفته شدن 50 قبضه انواع خمپاره انداز و 2 دستگاه رازیت ( دستگاه برآورد فاصله توپخانه دشمن و شنود رادیویی).
اجتمام / 1095 **1569
۰ نفر