به گزارش ایرنا، در گذشته كه روابط صمیمانه تر بود و جمعیت خانواده ها بیشتر، بچه ها در كنار پدربزرگ ها و مادربزرگ ها و دیگر اعضای خانواده از آداب و رسوم گذشته درباره چهارشنبه سوری می پرسیدند و آتشی برپا كرده و به شادی و نشاط می پرداختند.
آن روزها برگزاری این جشن نیز همانند دیگر بخش های زندگی ساده بود و خانواده ها سعی می كردند لحظات فرح بخشی در كنار یكدیگر سپری كرده و این شور و نشاط را به آغاز سال نو و روزهای پر طراوت بهار پیوند بزنند.
اما با گذشت سال ها و تغییر نوع زندگی انسان ها كه البته ما ایرانی ها نیز از این قافله تحول و دگرگونی عقب نمانده ایم تفریح و سرگرمی نیز رنگ دیگری به خود گرفته است از جمله در برگزاری آئین چهارشنبه سوری كه گویی از فلسفه و ماهیت دیرینه ای كه گذشتگان به آن اعتقاد داشتند فاصله گرفته و جای خود را به آتش بازی و مواد آتش زا و وسایلی داده كه دلهره بر جانها می اندازد.
این آیین كه از غروب آخرین سه شنبه سال خورشیدی آغاز می شود و نماد و سمبل آن آتش و پریدن از روی آن است، ریشه ای به بلندای تاریخ دارد، چرا كه در گذشته های دور در هر كوی و برزن، عده ای گرد آتش جمع می شدند و این ترانه را زمزمه می كردند كه «سرخی تو از من، زردی من از تو»
اما امروز و با تغییر شرایط ، برگزاری این آیین رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است كه البته چاشنی ترس و وحشت در استفاده از مواد آتش زا باعث شده تامل در ریشه تاریخی و كهن آیین چهارشنبه سوری مغفول واقع شود.
واژه «چهارشنبه سوری» از دو واژه چهارشنبه كه نام یكی از روزهای هفته است و سوری كه به معنی سرخ است ساخته شده است و در شاهنامه فردوسی اشاره هایی درباره بزم چهارشنبه ای در نزدیكی نوروز وجود دارد كه نشان دهنده كهن بودن این جشن است.
مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده است و مردم زمان غروب آفتاب آتش روشن كرده و از روی آن می پریدند و با خواندن این شعر كه «زردی من از تو، سرخی تو از من» است بیماری ها، ناراحتی ها و نگرانی های سال كهنه را به آتش می سپردند تا بتوانند سال نو را با شادی و نشاط آغاز كنند.
این جشن و سرور در درون خود سنت های كهنی داشت به این نحو كه اهالی خانه و خویشاوندان در پایان آتش افروزی هر آنچه از خوراكی هایی كه از ذخیره زمستان باقی مانده بود را روی همان آتش بو داده و با نمك تبرك می كردند و می خوردند. آنان بر این باور بودند كه هر كس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربان تر شده و كینه و رشك از وی دور می شود.
همچنین مردم در گذشته كوزه های سفالی كهنه را برای دور كردن بلاها از بالای پشت بام خانه پرتاب كرده و می شكستند و كوزه نویی جایگزین آن می كردند.
فال گوش یكی دیگر از رسوم چهارشنبه سوری بود كه در آن دختران جوان نیت می كردند، پشت دیواری می ایستادند و به سخن رهگذران گوش فرا داده و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را می گرفتند.
قاشق زنی نیز سنت دیگری در این شب بوده به این نحو كه دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود می كشیدند تا شناخته نشوند و به در خانه دوستان و همسایگان خود می رفتند و صاحبخانه از صدای قاشق هایی كه به كاسه ها می خورد به در خانه آمده و به كاسه های آنان آجیل چهارشنبه سوری، شیرینی، شكلات، نقل و پول می ریختند.
پس از خاموشی آتش و كوزه شكستن و فال گوشی و گره گشایی و قاشق زنی جوانان، نوبت به شال اندازی می رسید جوانان چندین دستمال حریر و ابریشمی را به یكدیگر گره زده، از آن طنابی رنگین به بلندی سه متر می ساختند آن گاه از راه پلكان خانه ها یا از روی دیوار، آن را از روزنه دودكش وارد منزل می كردند و یك سر آن را خود در بالای بام در دست می گرفتند، آن گاه با چند سرفه بلند صاحبخانه را متوجه ورودشان می كردند. صاحبخانه كه منتظر آویختن چنین شال هایی بودند به محض مشاهده طناب رنگین، آنچه كه قبلا آماده كرده بود را در گوشه شال می ریخت و گره ای بر آن زده، با یك تكان ملایم، صاحب شال را آگاه می كرد كه هدیه سوری آماده است، آن گاه شال انداز، شال را بالا می كشید.
گره گشایی برای كسانی كه در زندگیشان گرهی ایجاد شده و یا عقده ای در كارشان روی داده، دفع چشم زخم و بخت گشایی و قلیا سودن برای دفع جادو و دود كردن كندر و اسفند برای دفع چشم زخم و حل مشكلات از دیگر سنت های چهارشنبه سوری است كه اكنون بسیاری از آنها به فراموشی سپرده شده است.
** تحریف آیین چهارشنبه سوری
یافته های پژوهشی نشان می دهد كه تمامی آیین ها و یادمان هایی كه مردم ایران در هنگامه های گوناگون برپا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است، با منش، اخلاق و خرد نیاكان ما در آمیخته بود و در همه آنها، اعتقاد به پروردگار، امید به زندگی، نبرد با اهریمنان، در قالب نمادها، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود.
رفتارهای مغایر با عرف و منش جامعه نظیر آنچه كه امروزه با نام چهارشنبه سوری شاهد آن هستیم، استفاده از مواد منفجره و آتش زا و در حقیقت شادی و تفریحی از نوع خطر و اضطراب در هیچ كدام از این آیین ها دیده نمی شود.
** چهارشنبه سوری در برخی شهرهای ایران
در تهران قدیم، بوتههای خشك را از بیابانهای اطراف جمع میكردند و با شتر به شهر میآوردند و در محلات مختلف میچرخاندند. پس از غروب خورشید، بوتههای خشك و اسباب و اثاثیه كهنه و شكستهای را كه پس از خانهتكانی بیرون گذاشته شده بود جمع میكردند و با آنها آتشی درست میكردند كه همه باید از روی آن میپریدند و میخواندند: «سرخی تو از من، زردی من از تو.» فشفشه و هفت ترقه هم بود اما از بمبها و نارنجكهای دستی كه نوجوانان امروزی میسازند و با انفجار آنها شیشههای ساختمانها به لرزه میافتد، خبری نبود!
** شیراز
در شیراز به دو شب چهارشنبهسوری گفته میشود: یكی چهارشنبه آخر ماه اسفند (چهارشنبه آخر سال) و دیگری چهارشنبه آخر ماه صفر.
با توجه به ارادتی كه شیرازیان به حضرت حافظ دارند، در شب چهارشنبه سوری دور هم جمع شده و از دیوان حافظ فال میگیرند.
شیرازیان چهارشنبه آخر سال را همانند دیگر شهرهای كشور چهارشنبه سوری میگویند و غروب سه شنبه مرسوم است كه هفت كپه و یا سه كپه خار تهیه میكنند. آنها را آتش زده و از آتش میپرند و میگویند: زردی من از تو، سرخی تو از من.
در قدیم برخی از زنان و دختران شیراز به سعدیه (آرامگاه سعدی) رفته و در آب حوض ماهی آبتنی كرده و با جام دعا و چهل كلید آب به سر میكردند. این كار به خاطر سلامتی انجام میشد.
همچنین رسم بود كه دختران دم بخت در این شب برای بخت گشایی به زیارت حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع) میرفتند. شاه چراغ (ع) از امامزادههای واجبالتكریم است، مردم شیراز نیز به شاه چراغ علاقه زیادی دارند و شب زیارتی شاه چراغ شب جمعه است.
فال گوش ایستادن در چهارشنبه سوری نیز نزد زنان شیرازی مرسوم بود و هنوز هم كم و بیش، انجام می شود؛ زنی كه بخواهد فال گوش بایستد چادر سر كرده، نیت میكند، در گوشهای در كوچه میایستد و بر اساس گفته عابران تفال میزند. اگر گفته را مطابق میلش دید، خود را به مراد رسیده میداند.
رسم است كه بعضی از زنان برای برآورده شدن حاجت در زیر منبر مسجد جامع شیراز حلوا درست میكنند. به این منبر، مرتضی علی میگویند.
از جمله مراسم دیگری كه شیرازیان دارند پخت آشی است به نام «آش ابودردا»؛ بعضی معتقدند كه وسایل اولیه این آش باید حتما از راه گدایی تامین شود. این آش را هم به خاطر درمان بیماری و هم به خاطر بخت گشایی میپزند.
در شب چهارشنبه سوری در شیراز رسم بود كه دختران دم بخت ابریشم هفت رنگ به كمر بسته و صبح روز چهارشنبه كودك نابالغی را وادارند كه ابریشم را باز كند به این نیت كه گره از بختشان باز شود.
باز رسم بود در شیراز دخترهای بخت بسته به محل معروفی به نام «خانه سید ابوتراب» كه در داخل شهر در كوچه «شیشهگرها» واقع شده است میرفتند تا زیر درخت كهنسالی كه در آن خانه وجود داشت حلوا بپزند و بین فقرا تقسیم كنند و از صاحب آن خانه یعنی «سید ابوتراب» كه گویا سید بزرگواری بوده و ششصد سال قبل از این میزیسته و صاحب كرامت بوده حاجت بخواهند.
در این شب شیرازیان «بوخوش اسفند» را در آتش میریزند كه خانه را معطر كند. بوی «بوخوش» خاصیت گندزدایی هم دارد و از گذشتههای دور مورد توجه مردم بوده است.
ازجمله خوردنیهایی كه شب چهارشنبه سوری شیرازیها میل میكنند آجیل چهارشنبه سوری است كه به آن آجیل شیرین هم میگویند.
این آجیل مخلوطی است از كشمش، نخودچی، مغز بادام، مغز گردو، انجیر، مویز، توت خشك، كنجد بو داده، شاهدانه، تخمك یا تخمه، گندم برشته، قصب، خارك (نوعی خرمای خشك) و قیسی.
** گیلان
در آخرین سهشنبه سال، در گیلان هم مانند سایر استانها آیینهای خاصی اجرا میشود و در این شب اسپند و كندر و گلاب و شمع حتما باید در خانه باشد.
اسپند و كندر را دود میكنند، گلاب به صورت خود میزنند و شمع را به نیت روشنایی روشن میكنند.
گیلانیها خاكستر آتشافروز شب چهارشنبهسوری را صبح چهارشنبه پای درختها میریزند و معتقدند كه درخت ها بارور میشوند و كسانی كه قصد زیارت اماكن متبركه دارند به نیت سفر از خانه خارج میشوند.
آجیل مخصوص چهارشنبه سوری هم كه همه جای ایران مرسوم است، فلسفه عمیقی دارد. اجزای این آجیل رنگارنگ و زیبا همه از دانههای خوردنی و رستنیهایی است كه بیش از هزاران سال پیش از زمین و طبیعت میگیرد. در واقع مجموعه آجیل چهارشنبه سوری طبقی است آراسته از هدایا و دهشهای خاك كه رابطه انسان و طبیعت را تایید و تاكید میكند.
در بسیاری ایلها و نیز در نقاط كوهستانی ایران از جمله دهكدههای كوهستانی گیلان و مازندران كه به آداب و سنن ایرانیان باستان دلبستگی بیشتری دارند، در استقبال از سال نو، مراسم آتشافروزی را در شب چهارشنبه برگزار میكنند.
دور ریختن وسیلههای كهنه و فرسوده زندگی در اغلب مناطق ایران معمول است و رسم كوزه شكستن یا كوزه پرت كردن به كوچه به نیت دور كردن بلا در همه ایران عمومیت دارد.
در گیلان دختران دمبخت را غروب چهارشنبهسوری با جارو میزنند و از خانه بیرون میاندازند به این امید كه تا سال بعد ازدواج كنند.
** مازندران
رسم چهارشنبه سوری در مازندران با برپایی هفت بوته آتش به نشانه هفت فرشته و امشاسپند اجرا میشود و مردم باور دارند كه آتش تطهیركننده است و بدی و مرگ را میسوزاند.
مردم مازندران سرخی آتش را نشانه سلامت و گرمایش را زندگی بخش میدانند.
مردم در هنگام پریدن از آتش با این عبارتها با آتش سخن میگویند: «زردی من از تو، سرخی تو از من»، «سرخی آتش مال ما، زردی ما مال شما»، «چهارشنبهسوری میكنیم، سینه بلوری میكنیم»، «گل چهارشنبه سوری، درد و بلا رو ببری» و سپس آش «چهل گیاه» میپزند كه دوا و درمان است.
صدای برخورد قاشق و كاسه نیز نشان دهنده شروع مراسم قاشقزنی است و دختر و پسر با پوشیدن چارقد و چادر در كوچهها قاشقزنی میكنند و میگویند: «ای اهل محل، در این منزل شگون امشب است، هدیه بریزید داخل پیمانه و كاسه.»
هنگام غروب دختران دم بخت به كوچهها میروند و پشت پنجره یا دكه كسبه محل، فال گوش میایستند تا ببینند پدری با دخترش چه میگوید، آن سخن را به فال خوب یا بد ازدواج خود تعبیر میكنند.
** استان مركزی
یكی از آیینهای ایرانی كه سالیان بسیار طولانی در قلمرو فرهنگی ایران برگزار شده، آیین چهارشنبهسوری است و گستره برگزاری این جشن، حوزه حضور فرهنگ ایرانی را نشان میدهد.
در بسیاری از روستاهای استان مركزی رسم بر این است كه جوانانی كه نامزد دارند از روی بام خانه دختر، شال خود را پایین میاندازند و دختران در گوشه شال، شیرینی و تخمه میپیچند، این رسم را شالاندازی میگویند.
از دیگر رسمهای چهارشنبه سوری، مراسم قاشق زدن است كه مردم و بعضا كودكان كاسه و قاشق را به هم كوبیده و پشت در نهان میشوند و صاحبخانه نیز تخممرغ آبپز یا تنقلات داخل كاسه میگذارد.
** آشتیان
در آشتیان از توابع استان مركزی، مرسوم است كه كوزهای خالی را از بالای بام در شب چهارشنبه سوری به پایین میاندازند. اهالی این كار را به این نیت انجام میدهند كه قضا و بلای خانه و اهل آن با شكستن كوزه از خانه بیرون برود.
از دیگر رسمهایی شب چهارشنبه سوری در آشتیان، قاشق زنی است كه در این رسم عمدتا دختران، چادری به سر كرده و بر در خانه اهالی محل رفته و با قاشق به كاسه میكوبند. صاحب خانه كه مقصود آنان را خوب میداند، به آنها آجیل و شیرینی میدهد.
فال گوش ایستادن به وسیله دختران دم بخت نیز در غروب چهارشنبه سوری بین اهالی آشتیان مرسوم است.
** آذربایجان شرقی
خرید چهارشنبه آخر سال از جمله سنتهای قدیمی مردم تبریز در این روز محسوب میشود.
كودكان نیز چهارشنبه سوری را به خاطر ترقهها، آتش افروختنها و خریدهایش دوست دارند، چرا كه بخشی از خرید سنتی این روز مخصوص كودكان است و مردم برای بچههای خود اسباببازی میخرند. پسر بچهها به خرید (ماشون) ماشین اسباببازی و تفنگ علاقه زیادی نشان میدهند و اكثر دختر بچهها اسباب بازی چهارشنبه آخر سال را «قولچاخ» یعنی عروسك میخرند.
خانمهای خانهدار هم به خرید «آینا و دراخ» (یعنی آیینه و شانه) و همچنین «سوپورگه» (یعنی جارو) میپردازند و میخواهند سال جدید را با آیینه و جارو و شانه جدید آغاز كنند.
** سخن آخر
برگزاری آیین چهارشنبه سوری صرفنظر از حوادث و خطراتی كه ممكن است به دلیل شیوه های رایج اشتباه در جامعه برای گذراندن لحظاتی شاد به دنبال داشته باشد، یك سنت كهن است كه باید به آن از دریچه ای دیگر نگریسته شود تا باورها و اعتقادات گذشتگان در گذر ایام دستخوش تغییر و دگرگونی نشود.
تلفیق آیین های كهن با وسایل و ابزارهای مدرن می تواند ضمن حفظ آداب و رسوم گذشته، راهی برای رقم زدن لحظاتی شاد و مفرح به ویژه در آغاز استقبال از فصل بهار و جشن طبیعت باشد به شرط آنكه طرحی نو در اندازیم.
گزارش از: مریم جلوداران
فراهنگ**1883**1055
تهران - ایرنا - در لابهلای آئین ها و سنت هایی كه پیشینیان برای ما به یادگار گذاشته اند، جشن چهارشنبه آخر سال معروف به چهارشنبه سوری از دیرباز مورد توجه بوده و نسل های پی در پی ایرانی مراسم شادی در این روز را برای پذیرایی از فصل شكوفه ها و رستاخیز طبیعت ارج نهاده اند.