به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، سلطه طلبی و استعمارگری در طول تاریخ همواره به عنوان اصول پایدار سیاست خارجی ایالات متحده مطرح بوده است؛ رویكردی كه در آغاز هزاره سوم تشدید شد. حمله نظامی آمریكا به دو كشور افغانستان و عراق به ترتیب در سال های 2001 و 2003 فصل تازه ای از تنش ها و بحران ها را در بخش های مختلف آسیا رقم زد؛ بحران هایی كه اهداف واشنگتن و مطالبات زیاده خواهانه سران كاخ سفید را عملیاتی نكرد.
در همین ارتباط رهبر معظم انقلاب روز شنبه بیست وپنجم فروردین ماه در دیدار جمعی از مسئولان نظام، سفرای كشورهای اسلامی و قشرهای مختلف مردم، حمله امریكا و دو كشور غربی به سوریه را جنایت دانستند. ایشان با بیان اینكه آمریكاییها همچون سرنوشت عراق و افغانستان، از این گونه جنایات در سوریه، سودی نخواهند برد، تاكید كردند: رئیس جمهور آمریكا چندی پیش اعلام كرد كه در منطقه غرب آسیا، هفت تریلیون دلار هزینه كرده اند و چیزی عاید آنها نشده است. این سخن، صحیح است و از این پس هم امریكا هر قدر تلاش و هزینه كند، چیزی عاید آن در منطقه نخواهد شد.
نگاهی به تبعات و پیامدهای حضور گسترده نظامیان آمریكا در افغانستان به خوبی گویای شكست سیاست های كاخ سفید در این كشور است. حدود 17 سال از حمله آمریكا به افغانستان با هدف اعلانی نابودی القاعده و بازگرداندن امنیت به این كشور می گذرد، اما نه تنها این اهداف محقق نشده بلكه هر روز خبر انفجار بمب و تكرار حمله های تروریستی از رسانه های این كشور و جهان انعكاس می یابد؛ حملاتی كه مال، جان و روان مردم این كشور را هدف قرار داده و رویای داشتن سرزمین امن را از ذهن آنان پاك كرده است.
در طرف دیگر آمریكایی هایی قرار دارند كه با ادعای برگرداندن صلح و آرامش و از بین بردن گروه های تروریستی در این كشور بهانه حضور یافتند. پدیده تروریسم در افغانستان نه تنها زوال نیافته كه در ماه های گذشته بخشی از عناصر تروریستی داعش راهی شهرهای مختلف افغانستان شده و كلاف مسائل امنیتی را پیچیده تر ساخته اند.
افزون بر این هزینه نزدیك به یك تریلیون دلاری آمریكا به همراه كشته شدن بیش از دو هزار نفر از نظامیان این كشور در افغانستان نتیجه سیاست تهاجمی و مداخله جویانه آمریكا بوده است؛ حمله ای كه به طور یكجانبه و بدون هماهنگی و كسب مجوز از شورای امنیت انجام گرفت و آمریكا را در باتلاقی فرو برد كه رهایی از آن دشوار است.
چنین موضوعی با كمی تفاوت در باره عراق نیز صادق است. آمریكا دو سال پس از حمله به افغانستان، حمله ای را علیه عراق ترتیب داد تا به زعم خود جهان را از شر سلاح های شیمیایی و میكروبی صدام حسین نجات دهد؛ بهانه ای نخ نما كه ساختگی بودن آن از پیش بر همگان آشكار بود. پس از سقوط بغداد مدركی دال بر وجود انبارهای سلاح های كشتار جمعی كه تهدید كننده امنیت جهان باشد به دست نیامد و مشخص شد كه آمریكایی ها برای اجماع سازی جهان با خود از آن بهره گرفته اند.
به هر حال با از بین رفتن دولت مركزی در عراق، بحرانی عمیق این كشور را فراگرفت كه پس از 9 سال به خروج نیروهای غربی از خاك عراق منجر شد؛ بحرانی كه هر روز وارد فاز جدیدی می شود و كشور مستقل و امن به آرزویی برای مردم این كشور جنگ زده تبدیل شده است.
ایالات متحده علاوه بر تحمیل هزینه های چون تلفات گسترده انسانی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و ... بر كشور عراق، خود نیز ناچار به پرداخت هزینه های هنگفتی شد. كشته شدن نزدیك به چهار هزار و 500 سرباز آمریكایی، زخمی شدن بیش از 32 هزار تن دیگر و همچنین صرف هزینه ای بیش از 2 تریلیون دلار تنها بخشی از خسارت های ایالات متحده در عراق بود.
جنگ های متجاوزانه در بخش های مختلف جهان از جمله خاورمیانه هزینه های مالی و روانی قابل ملاحظه ای را بر خانواده ها و اجتماع در آمریكا تحمیل كرده و آنان را از تداوم جنگ های بیرون از خانه خسته و نگران ساخته است.
مردم این كشور در حالی به ترامپ رای دادند كه وی به شدت از جنگ های فرسایشی ایالات متحده و استعمارگری در اقصی نقاط جهان انتقاد می كرد و وعده كاهش هزینه های نظامی را می داد. به همین دلیل است كه با تغییر رویه ترامپ در حوزه سیاست خارجی و حمله موشكی اخیر این كشور به سوریه، وی با موجی از انتقادات داخلی رو به رو شده است.
پژوهشم**9242**3050**
ایرنا پژوهش، كانالی برای انعكاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و پژوهش های خبری ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearch همراه شوید.
تهران- ایرنا- ایالات متحده نزدیك به دو دهه در آسیا و به ویژه غرب این قاره پهناور حضور نظامی داشته و به رغم صرف هزینه های بالا و تلفات انسانی، نه تنها در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده خود ناكام مانده بلكه در باتلاق خود ساخته ای گرفتار آمده است كه رهایی از آن برای سران واشنگتن دشوار به نظر می رسد.