البته برخي تاريخ نويسان، معتقدند كه تهران در آن روزگار پناهگاه دزدان يا مجرمان سياسي نيز بوده است. روستاي تهران به واسطه برخورداري از مغاكها و حفرههاي زيرزميني و مواضع طبيعي فراوان و دشواري نفوذ در آن ها پناهگاه خوبي براي دولتمردان و ديگر اشخاصي بوده كه مورد پيگرد مدعيان قرار داشتهاند.
اما گذر شاه طهماسب از تهران سرنوشت اين روستاي كوچك را تغيير داد و زمينه ساز تولد پايتخت ايران در دوره هاي بعدي شد. شاه طهماسب صفوي براي زيارت حضرت عبدالعظيم و همچنين فاتحهخواني بر مزار سيدحمزه، جدبزرگ صفويان از قزوين به ري ميآمد و گاه به شكار در اطراف تهران ميپرداخت. به تدريج و براساس آنچه در متون تاريخي آمده است، رفت و آمدهاي او به تهران زياد شد و او از اين روستاي كوچك و كماهميت خوشش آمد.
شاه صفوي فرمان داد كه دور اين شهر ديواري بكشند تا از گزند و حمله در امان بماند. اين ديوار همان حصار صفوي است كه با 114 بارو به نشانه سوره هاي قرآن در اطراف قريه تهران كشيده شد و نام حصار صفوي را به خود گرفت. در زير هر برجي، يك سوره از قرآن مجيد را براي تيمن و تبرك دفن كرده بودند.
** حصار طهماسبي در تهران
حصاري كه به فرمان شاه طهماسب صفوي به دور تهران كشيده شد، 6 هزار قدم طول داشت و بعدها همان دومنطقهاي كه خاك آن براي احداث ديوار نخستين شهر برداشت شد به چالهميدان و چاله حصار شهرت يافت.
چاله ميدان تا همين چندسال پيش نام محلهاي در جنوب خيابان مولوي بود و چاله حصار نيز در جنوب غربي خيابان گلوبندك قرار دارد.نخستين برج و باروي دور تهران به فرمان شاه طهماسب صفوي به سال 964قمري ايجاد شد. قول معروفي وجود دارد مبني بر اينكه شاه طهماسب مي خواست پايتخت را كه در قزوين بود به تهران بياورد اما يك تابستان كه در تهران ماند و گرماي آزاردهنده اش را ديد، پشيمان شد.
در هر صورت، تهران و پيشتر ري درست در نقطه اتصال شاهراه شرق به غرب و شمال به جنوب ايران قرار گرفته بودند و اكنون كه ري باستاني از ميان رفته، چه جايي بهتر از تهران مي توانست جايش را بگيرد.در اين سال به دستور شاه در تهران، هم بازاري و مسجدي ساختند و هم بارويي بر گرد شهر كشيدند.
طرح گسترش شهر تهران به تقليد از نقشه شهر پاريس به شكل يك هشت ضلعي نامتساوي الاضلاع انجام شد. حصار كه مستطيل نامنظمي بود، چهار دروازه در چهار طرف اصلي خود داشت. اطراف حصار را از بيرون، با كندن خندقي عميق و عريض، محصورتر كردند. خاك خندق عميق و عريض را براي ساختن برج ها و باروي شهر به كار بردند.به فاصله هر 53 گام، يك برج مدور درون ديوار حصار ساخته شد. ديوار شمالي حصار داراي 31 برج، ديوار جنوبي داراي 40 برج، ديوار شرقي آن داراي 21 برج و ديوار غربي داراي 22 برج بود.در هر يك از اضلاع ديوارهاي چهارگانه تهران، دروازهاي براي عبور و مرور، به بيرون شهر قرار دادند.
دروازه شميران قديم (طهماسبي) اول پامنار و دروازه شميران جديد در جنوب پل چوبي در ميدان ابن سيناي كنوني قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي شمالي شهر و شرقي ترين دروازه شمالي قلمداد ميشد.
دوازه دولت؛ افغانها دروازه اي جديد در شمال شهر و شمال ارگ سلطنتي، در مدخل خيابان باب همايون امروزي به نام دروازه اسدالدوله ساختند. اين دروازه شمالي تا دوره محمدشاه قاجار به همين نام خوانده مي شد اما در دوره ناصرالدين شاه و با گسترش باروي شهر، به دروازه دولت تغيير نام يافت و محل آن نيز به محل تلاقي خيابان انقلاب و سعدي منتقل شد.
دروازه يوسف آباد غربي ترين دروازه تهران در باروي شمالي بود. محل اين دروازه در تلاقي خيابان انقلاب و چهارراه كالج بود.
سه دروازه در باروي جنوبي شهر، از شرق به غرب به ترتيب، شاه عبدالعظيم، غار، خاني آباد؛ دروازه ماشين دودي (راه آهن).
دروازه شاه عبدالعظيم قديم (طهماسبي) درخيابان مولوي و ابتداي بازار حضرتي و دروازه شاه عبدالعظيم جديد (ناصري) در ميدان شوش و ابتداي جاده شهر ري قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي جنوبي شهر بود و شرقيترين دروازه جنوبي قلمداد ميشد. دروازه غار حدفاصل بين خاني آباد و ميدان شوش بود. اين دروازه در ديوار باروي جنوبي شهر و ميان دروازه شاه عبدالعظيم جديد و دروازه خاني آباد قرار داشت.دروازه خاني آباد در حدود ميدان خاني آباد و در حل تلاقي خيابان خاني آباد با خيابان هاي مولوي و شوش بود. اين دروازه در ديوار باروي جنوبي شهر و غربيترين دروازه جنوبي قلمداد ميشد.بعدها براي ماشين دودي كه همان قطار شهري تهران به شهر ري بود، دروازه جديد اضافه شد كه البته خيلي ساده بود و به پاي دروازه هاي معروف ديگر شهر نمي رسيد. ماجرا از اين قرار بود كه امتياز راه اندازي راه آهن تهران به شهرري، به فابيوس بواتال11 بلژيكي داده شد.
دروازه دوشان تپه در حدود انتهاي خيابان مجاهدين اسلام مشرف به ميدان شهداد (ژاله) قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي شرقي شهر و شماليترين دروازه شرقي قلمداد مي شد.
دروازه دولاب قديم (طهماسبي) در ابتداي بازارچه نايب السلطنه در خيابان ري و دروازه دولاب جديد (ناصري) در سه راه شكوفه قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي شرقي شهر در جنوب دروازه دوشان تپه و شمال دروازه خراسان واقع شده بود.دروازه خراسان در حدود ميدان خراسان قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي شرقي شهر و جنوبيترين دروازه شرقي قلمداد مي شد.سه دروازه در باروي غربي شهر، از شمال به جنوب به ترتيب عبارتند از: باغ شاه، قزوين، گمرك.دروازه باغ شاه در حدود ميدان حُر قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي غربي شهر قرار داشت و شماليترين دروازه غربي قلمداد مي شد.
دروازه قزوين قديم (طهماسبي) در ابتداي بازارچه قوام الدوله و طرخاني در شرق ميدان شاپور (ميدان وحدت اسلامي) و دروازه قزوين جديد (ناصري) در ورودي خيابان و ميدان قزوين قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي غربي شهر در جنوب دروازه باغ شاه و شمال دروازه گمرك واقع شده بود.
دروازه گمرك در حدود ميدان گمرك (رازي) قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي غربي شهر بود و جنوبي ترين دروازه غربي قلمداد مي شد.
** ساختار خطي تهران در عصر طهماسب
ساختار اصلي شهر در اين دوران، خطي بود. بهاين ترتيب كه ايجاد كشش بين دو قطب شهر، به ويژه دروازه شاه عبدالعظيم و قزوين، فرم خطي را به وجود آورده بود. از طرفي عناصر اصلي اين ساختار، يعني ارگ و مسجد جامع، به صورت هستهاي در مجاورت محور خط اصلي قرار گرفته بودند.
بازار، ارگ سلطنتي و مسجد جامع كه استخوانبندي اصلي شهر را تشكيل مي دادند، توسط محله هاي اصلي شهر، يعني عودلاجان، سنگلج، چال ميدان و بازار، احاطه شده و درمجموع ساختار شهر را شكل داده بودند.
هسته اصلي، اطراف سر پُولَك بود؛ جايي كه محلههاي عودلاجان و چال ميدان و بازار را به هم مرتبط مي ساخت. البته به اين مساحت، چند نقطه كوچك ديگر مانند محدوده آب پخش كن سنگلج و سيد نصر(ناصر)الدين و مقر خاتم يا حاكم، كه همان ارگ سلطنتي باشد را نيز بايد افزود و بقيه مساحت تهران عاري از ساختمان و بنا بود.در اين اراضي، تهرانيان قديم بيش از300 سال، تمامي نيازهاي غذايي خود اعم از ميوه، غلات، حبوبات، صيفيجات و سرانجام علوفه حيوانات خويش را با كشت و كار به دست مي آوردند.در طول ساليان درازي كه مردم تهران محصولات باغي خود را صادر و كالاي مورد نياز خود را وارد مي كردند، بايد كاروانسراهايي اگرچه كوچك در شهر مي داشتند كه تا حدودي نقش پايانه حمل كالا را در آن زمان برايشان ايفا كنند اما از آنجايي كه هيچ سندي از وجود آنها به جز كاروانسراي احمد گور در دست نيست، آن كاروانسراها به شرط وجود، عماراتي نبودهاند كه تا دوره هاي بعد باقي و استوار بمانند.
** تهران ايستاده در تاريخ
در دوره تسلط افغانها بر تهران كه پس از دوران صفويه بهوقوع پيوست، دروازه شمالي ارگ توسط افغانها بنا شد؛ تهران در برابر حمله افغانها، ايستادگي كرد و به همين خاطر آنها پس از تصرف تهران اين شهر را ويران كردند و باغها و تاكستانهاي آن را از ميان بردند. در زمان نادرشاه تهران دوباره نام و نشاني يافت و در همين شهر بود كه نادرشاه رهبران بزرگ شيعه و سني را گرد هم آورد و پيشنهاد اتحاد اسلامي و رفع اختلافها را به آنها داد. تا پيش از كشف تمدن قيطريه و همچنين كشف آثاري در تپه هاي عباسآباد، گمان ميرفت پيشينه تاريخي نواحي محدوده اين شهر به آثار يافت شده در شهر ري محدود ميشود اما اكتشافات باستان شناسي در تپههاي عباس آباد، بوستان پنجم خيابان پاسداران و دروس، نشان داده آباديهاي ناحيه تاريخي قصران، دورهاي درخشان از استقرار اقوام كهن و خلاقيتهاي فرهنگي را پشت سر گذاردهاند. در فارسنامه ابن بلخي نيز كه مربوط به سالهاي 500 تا 510 هجري قمرياست، از شهر تهران به دليل انارهاي مرغوبش ياد شدهاست.
اگرچه در آثار مكتوب كهن از تهران پيش از اسلام نام برده نشدهاست اما حفاريهاي باستانشناسي 1321 خورشيدي در روستاي دروس شميران نشان ميدهد كه در اين ناحيه، در هزاره دوم پيش از ميلاد، مردمي متمدن زندگي ميكردهاند. تهران در قديم روستايي بزرگ بود كه بين شهر بزرگ و معروف آن زمان، شهر ري و كوهپايه هاي البرز قرار داشت. پس از حمله مغولان به ري و تخريب اين شهر، تهران بيش از پيش رشد يافت و عدهاي از اهالي آواره ري را نيز در خود جاي داد و مساحتش در اين دوران به 106 هكتار رسيده بود.
*منبع: روزنامه قانون؛ 1397،2،26
**گروه اطلاع رساني**9117**2002
تهران، كلانشهري كه اين روزها در ميان دود، ترافيك و ازدحام جمعيت گمشده،حدود 500سال پيش تنها روستاي بزرگ و خوش آب و هوا با بوستان هاي بينظير در اطراف ري بوده كه تفرجگاه شاهان و درباريان محسوب ميشده است.