به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، بروز رویدادهایی همچون اعتصاب های كارگری، تجمعات صنفی، حضور زنان در ورزشگاه ها؛ عطف به ناآرامی هایی كه در دی ماه 96 با درونمایه مطالبه خواهی اقتصادی رخ داد باعث شده است كه برخی اندیشمندان مسائل سیاسی و اجتماعی، شرایط به وجود آمده را نوعی هشدار و زمینه ساز بحران ها و نشان دهنده شكاف ها و چالش های عمیق در جامعه ایران عنوان كنند.
در همین زمینه «فرانسیس فوكویاما» اندیشمند آمریكایی و صاحب نظریه «پایان تاریخ» احتمال وقوع یك انقلاب اجتماعی در ایران را مطرح كرده است وی پیش از این نیز در ششمین «نشست جهانی حكومت» كه به مدت سه روز در اسفند 96(مارس 2018) در دوبی برگزار شد در این خصوص سخن گفته بود.
گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا برای واكاوی این موضوع با «عباس عبدی» تحلیلگر اجتماعی و فعال سیاسی گفت وگو كرده است.
عبدی معتقداست در شرایط كنونی امری به نام انقلاب اجتماعی مستقل از سیاسی نداریم ، هر آنچه هست سیاسی است و بازتاب و آثار سیاسی خواهد داشت و این گونه نیست كه در حوزه اجتماعیات اتفاقی بیافتد و سیاست در آن دخیل نباشد.
مشروح این گفت و گو در ادامه می آید؛
** ایرنا: فوكویاما اخیرا احتمال انقلاب اجتماعی را در ایران مطرح كرده و مدعی شده است كه این انقلاب ایران را به سمت انفجار می برد، با توجه به این، به نظر شما دلیل طرح چنین موضوعی چیست؟
**عبدی: اگر چه نظر آقای فوكویاما با توجه به اهمیتی كه به لحاظ فكری و ایده پردازی دارند، در جهان مهم و اثرگذار است ولی فكر نمی كنم برای ورود ما به چنین موضوعی نیاز باشد به دیدگاه ایشان مراجعه كنیم زیرا این مساله ای است كه برای ما بیشتر مطرح است و ما از جامعه خود كمابیش اطلاعات دقیقی داریم.
اینكه دلیل طرح چنین موضوعی چیست، شاید برخی به دنبال دلایل سیاسی برای این مساله باشند، بویژه وقتی با امارات و امریكا در تقابل هستیم؛ و این دلیل را هم نباید نادیده گرفت، ولی وقتی خود ما به موضوع نگاه می كنیم، می بینیم كه این موضوع غیر واقعی و ساختگی نیست. زیرا این مساله تا حدودی برجسته و آشكار است و به هرحال مسائل، تنش ها و تضادهای حل نشده ای در جامعه ایران وجود دارد كه تداوم آن می تواند بحران ساز باشد.
**ایرنا: به لحاظ جامعه شناختی فرض مطرح شده تا چه اندازه درست است؟ یا به عبارتی چه اندازه این فرض احتمال دارد؟
**عبدی: این یك مساله اصلی در جامعه ما است كه باید به آن بپردازیم و آنچه در باره جامعه ایران می دانیم این است كه نهادهای اصلی در جامعه ما غیر كاركردی شده اند و با ادامه این روند جامعه نمی تواند به بقای خود ادامه دهد. درواقع به درختی می ماند كه به آن آب نمی رسد و به تدریج پژمرده و خشك می شود. تنها راه نجات آن این است كه مواد لازم برای احیای آن تامین شود.
بنابراین ما با یك بحران و بن بست مواجهیم كه شواهد آن را از سال های گذشته بارها در قالب فروپاشی اجتماعی یادآوری كرده ام در این خصوص برخی بر این دیدگاه هستند كه نباید اصطلاح فروپاشی اجتماعی برای این موضوع به كار برده می شد و به جای آن باید از بحران انسجام اجتماعی سخن به میان می آمد این نقد درست است.
هر چند باید این واقعیت را نیز پذیرفت كه نهادهای اصلی جامعه همچون رسانه، خانواده، آموزش و پرورش، دین، دولت و اقتصاد به طور كلی غیر كاركردی شده اند و از میان آن ها تنها خانواده است كه به كندی به حركت خود ادامه می دهد و دیگر نهادها، رسانه، دین و آموزش و پرورش كاركردهای خود را به نوعی از دست داده اند و اقتصاد نیز با وضعیتی بغرنج مواجه است. نهاد دولت نیز كه بخشی از وظیفه خود را كه حفظ نظم اجتماعی است انجام می دهد و معلوم نیست كه با افزایش و گسترش بی نظمی های اجتماعی، آیا این نهاد به ادامه وظیفه خود قادر است یا خیر؟ در واقع این نهاد بسیاری از وظایفی را بر عهده گرفته است كه در حیطه وظیفه آن نیست. و از انجام وظایف اصلی خود غافل شده است.
اگر از این زاویه نگاه كنیم ما به سمت بن بست حركت می كنیم و جامعه هم در مواجهه با این بست سكوت نمی كند و واكنش هایی از خود نشان می دهد و امیدواریم این واكنش ها به گونه ای باشد كه این بن بست شكسته شود و به مسیر بهتری حركت كند.
**ایرنا: بنابر اظهارات فوكویاما، یك جمعیت جوان و تحصیل كرده در ایران وجود دارد، كه با ساختار قدرت محافظه كار و روستایی حاكم در ایران سازگاری ندارد و همین مساله، جامعه را به سمت یك انقلاب اجتماعی می برد، این فرض تا چه اندازه درست است یا به عبارتی چه اندازه با واقعیت جامعه ما مطابقت دارد؟
**عبدی: این وجه ساده قضیه است. ما از مدت های بسیار دور هم این شكاف را داشته ایم و در دوره هایی نیز تشدید شده است ولی مساله به این سادگی نیست كه مساله را به وجود یك جمعیت جوان تحصیل كرده تقلیل دهیم. شاید ساختار محافظه كار باشد كه هست، اگر چه زاویه بسته است ولی لزوما در قالب روستایی بودن قابل توضیح نیست. روستاهای ایران هم در حال شهری شدن هستند. از این رو این تقسیم بندی بخش كوچكی از این واقعیت را مطرح كرده است. این بخش كوچكی از بحران اجتماعی است كه ما با آن درگیریم. سیستم اجتماعی ما متوجه نیست و فكر می كند همه باید مثل آن فكر كنند. مثلا در مورد گذشته، جوان امروزی بیشتر نگاه تاریخی دارد و حتی جنایت هایی را كه در نظام های گذشته صورت گرفته نمی بیند. همچنان كه نسل پیش هم به رفتارهای حكومت های پیش از تجربه خودشان نگاه دیگری داشتند.
نظام سیاسی و اجتماعی باید این موضوع را در نظر بگیرد كه جامعه در حركت بوده و نگاه های جامعه در حال تحول است و نمی توان به جامعه در حال حركت این گونه قبولاند كه در مورد گذشته، همان نگاه قالبی و از بالا به پایین و مورد نظر ساختار را داشته باشد. چنانچه در آینده نیز این نگاه ها به اكنون جامعه ما اعم از ساختار سیاسی تا ساختارهای اجتماعی متفاوت خواهد بود.
باید به این توجه داشته باشیم كه بخش عظیمی از جوانان و جمعیت كشور با وجود آنكه در این سیستم تربیت شده اند، اما در رویارویی با مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به شكلی متفاوت فكر و عمل می كنند، این همان مساله ای است كه با آن مواجهیم و مساله به روستایی بودن ساختار و سیستم خلاصه نمی شود.
**ایرنا: چه فاكتورهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در جامعه وجود دارد كه زمینه طرح چنین فرضیه ای را فراهم كرده است؟
**عبدی: همان طور كه عرض كردم یكی از فاكتورها ناكاركردی نهادهای اصلی است و باید بدانیم كه این مساله، ذاتی آن نهادها نیست بلكه تحت شرایطی این مساله ایجاد شده است. بدترین وضعیت ما مربوط به نهاد رسانه است، در ناكاركردی آموزش و پرورش نیز كمتر اختلاف نظری وجود دارد در نهاد اقتصاد ما هنوز وابسته به نفت هستیم هر روز هم بیشتر شده. شكاف درون ساخت قدرت، كرختی، سستی و فسادی كه به لحاظ اداری در نهادهای اداری دیده می شود، كاركردهای این نهاد را زیر سوال برده است. من نمی دانم اینكه گفته می شود وضعیت ما بهتر شده است بر اساس چه شاخص هایی ارزیابی می شود؟
بخش دیگر، انقطاع نسل جدید با ارزش های انقلابی است در این مورد خیلی نمی خواهم توضیح دهم این انقطاع حتی در افراد كه در متن انقلاب بودند، دیده می شود و فقط مخصوص نیروهای جوان نیست. در نتیجه این انقطاعی كه به وجود آمده، آن ها فشار خاص خود را وارد و مطالبات خود را در سطوح پایین مطرح می كنند. مثلا اگر اول انقلاب زنان تقاضایی برای حضور در ورزشگاه نداشتند، دلیل آن این نبود كه مثلا استبداد وجود داشت و اجازه طرح چنین تقاضایی را نمی داد بلكه آن زمان شاید حتی مردان نیز ورزشگاه نمی رفتند و به نوعی ورزش در حاشیه بود اما بتدریج ورزش از حاشیه به متن آمد و در این خلال حضور مردان در ورزشگاه پررنگ شد. الان حضور و مشاركت زنان در جامعه پررنگ است و نمی توان با استناد به اینكه زنان در گذشته در ورزشگاه ها حضور نداشتند، به خواست امروز آنان احترام نگذاشت. از این نوع خواست ها به ویژه در عرصه اجتماعی و فرهنگی بسیار زیاد است. ولی همه این خواستها در نهایت بازتاب سیاسی خواهد داشت.
**ایرنا: با توجه به ناآرامی های دی ماه و و همچنین اعتصابات كارگری و صنفی در ایران به نظر می رسد كه شكل مطالبات مردم اعم از اصناف و گروه ها و اقشار اجتماعی تغییر یافته است، به نظر شما این امر چه اندازه در طرح فرضیه احتمال وقوع انقلاب اجتماعی تاثیرگذار بوده است؟
**عبدی: واقعیت جامعه ایران این است كه طی 10 سال اخیر بخش زیادی از نیروها از ساخت رسمی حذف شدند، مستقل از این كه مقصر كدامطرف است این یك واقعیت است.
از سوی دیگر اقتدار سیستم در حوزه دفاع از ارزش ها و حوزه رسانه از میان رفته است به علاوه مساله فساد به نوعی به بی اعتمادی و بی اعتباری ساختارها منجر شده است و در نتیجه هر ان ممكن است اتفاقات پیش بینی نشده در سطوح مختلف روی دهد و اگر فكری به حال آن نشود، به صورت دومینو وار حركت می كند. ساختار و نظام باید به این موضوع توجه كند و مسائل را گره گشایی كند تا شاید بتوانیم از این گردنه خطرناك عبور كنیم.
**ایرنا: با فرض درستی چنین ادعایی از سوی فوكویاما به عنوان صاحب نظریه پایان تاریخ، چگونه می توان از وقوع چنین امری در كشور جلوگیری كرد؟ یا به عبارتی چگونه می توان زمینه های اجتماعی -فرهنگی و اقتصادی- سیاسی چنین مساله ای را در كشور برطرف گره گشایی كرد؟
**عبدی: راه حل در ایران وجود دارد و صرفا سیاسی است و ربطی به مسائل خارجی ندارد بلكه مسائل و مشكلات خارجی فقط این مسائل را تشدید می كند. من پیش از دولت آقای روحانی نیز گفته ام كه ما سه مساله اقتصادی، سیاست خارجی و سیاست داخلی داریم. ولی در میان این سه؛ مساله اصلی ما سیاست داخلی است و دو مورد دیگر فقط به تبع این موضوع قابلیت حل پیدا می كنند. ولی دولت فكر می كرد با پرداختن به سیاست خارجی و اقتصاد می تواند سیاست داخلی را به جلو ببرد در حالی كه بنیاد یك جامعه بر سیاست داخلی شكل می گیرد.
اما سوال این است كه برای رهایی از این وضعیت چه باید كرد؟ یك شرط این است كه بپذیریم با یك وضعیت بحرانی مواجهیم و دیگر اینكه ادامه سیاست های گذشته در سطح جامعه ما جوابگو نیست و اگر این دو را پذیرفتیم می توانیم راه حل ارائه دهیم كه چگونه می توانیم با حفظ ارزش های مورد قبول جامعه، پویایی داشته باشیم.
من شرط لازم در این زمینه را پذیرش این ذهنیت از طرف همه نیروهای موثر می دانم. هر چند برخی نیروها به هیچ وجه پذیرش این موضوع را به صرفه و به نفع خود نمی دانند كه البته ضد ملت و كشور هستند و حساب آن ها جدا است ولی آن هایی كه دل در گرو ملت دارند، نیاز است كه این موضوع را قبول كنند تا شاید بتوانیم از بحران های موجود عبور كنیم.
**ایرنا: در ایران اغلب مسائل اجتماعی و اقتصادی با مسائل سیاسی آمیخته می شود به این معنا كه مسائل اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی به مسائل سیاسی استحاله می شود و همین امر باعث غفلت جامعه و مسوولان از آنها می شود، به نظر شما چرا ما در جامعه با چنین وضعیتی روبرو هستیم؟
**عبدی: دقیقا همین طور است، مسائل مختلف در ایران سیاسی تعبیر می شود و اگر اینگونه نبود ساختار سیاسی به آن ها رسیدگی می كرد. فرض كنید یك مساله همانند بیماری اپیدمی در كشور وارد می شود این موضوع اگر سیاسی نباشد برای رفع آن برنامه ریزی می شود. ولی در مورد برخی مسائل دیگر شاید اینگونه نباشد و حتی ممكن است در مواجهه با یك بیماری مثل ایدز بجای حوزه بهداشت؛ سیاست وارد میدان شود. در ایران همه چیز سیاسی است مگر اینكه خلاف آن ثابت شود. در حوزه اقتصاد امروز مهم ترین مساله كه با آن روبرو هستیم سیاسی هستند اعم از موسسات مالی و اعتباری تا قیمت گذاری ارز و حاملهای انرژی و... در حوزه امور اجتماعی و مسائل حقوق زنان و... سیاست حرف اخر را از منظر سیاسی می زند.
نگاه رسمی كه به سیاست داریم در مورد برخی مسائل كارساز نیست و به نظر می رسد برای عبور از این چالش، بهتر است باید و نباید های ایدئولوژیك را در حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و غیره برطرف یا تعدیل كنیم.
**ایرنا: اگر فرض انقلاب اجتماعی را در ایران محتمل بگیریم، چه پیامدهایی بر عمومیت جامعه و مسائل آن می گذارد؟
**عبدی: در شرایط كنونی چیزی به نام انقلاب اجتماعی مستقل از سیاست نداریم و هر آنچه هست سیاسی است و بازتاب و آثار سیاسی خواهد داشت و اینگونه نیست كه در حوزه اجتماعیات اتفاقی بیافتد و سیاست در آن دخیل نباشد، این مفهوم در جایی است كه اجتماعیات از سیاست كامل یا به طور نسبی مستقل باشد.
چرا در ایران ما از انقلاب اجتماعی سخن می گوییم بخاطر اینكه عنصری در سیاست مانع بروز خواسته اجتماعی شده است و اگر این مانع وجود نداشت، روند جامعه به طور عادی پیش می رفت و تغییرات تدریجی در آن صورت می گرفت. پس همه اینها تحت تاثیر مسائل سیاسی است و دیدگاه فوكویاما نیز در نهایت مفهومی سیاسی است و نوعی شكاف را بین ساخت قدرت و گروه ها جدیدی كه در جامعه هستند توضیح می دهد. این نه انقلاب اجتماعی كه سیاسی است و با وضعیتی كه ما در جامعه داریم بسیار خطرناك است و باید تلاش كنیم شرایط را به سمتی ببریم كه علاوه بر پاسخگویی و احترام به مطالبات مردم در حوزه های مختلف، شكاف ایجاد شده را در یك زمان بندی معقول كاهش دهیم؛ در صورت تداوم این ایده می توانیم بر بحران غلبه كنیم.
پژوهش**3050**1601**
در گفت وگوی گروه تحلیل خبرایرنا
عباس عبدی : باید به مطالبات اجتماعی پاسخ دهیم
۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۵۷
کد خبر:
82931735
تهران-ایرنا- وجود تضادها و عدم پاسخگویی به برخی مطالبات مردم به ویژه در حوزه مسائل اجتماعی- اقتصادی، باعث شده تا برخی مدعی شوند كه ایران در مسیر یك انقلاب اجتماعی حركت می كند؛ فرضیه ای كه برخی كارشناسان آن را غیر واقعی و متاثر از تقلیل مسائل جامعه به سیاست تعبیر می كنند.