اين دومينباري است كه ايشان دسترسي به 190 هزار سو را گوشزد كرد. اولينبار در ميانه مذاكرات هستهاي بود؛ 16تيرماه 93، زماني كه مذاكرات در پيچ موضوع متوقف و هر بار براي مدتي دوباره تمديد ميشد. اگرچه به نظر ميرسيد طرح اوليه اين عدد در ميانه مذاكرات كار را سختتر كرد، اما مذاكرهكنندگان ميگفتند فضاي كار برايشان شفافتر شده است.
مقام معظم رهبري آن زمان گفته بودند: «مسئولان ما ميگويند ما به 190 هزار سو احتياج داريم. ممكن است اين نياز مال امسال و دو سال ديگر و پنج سال ديگر نباشد، اما اين نياز قطعي كشور است، خب، بايد نياز كشور تأمين شود». توافق هستهاي ايران و 1+5 بر مبناي دستيابي به 190 هزار سو و در دوره زماني 10ساله، يك سال بعد از فرمان اوليه مقام معظم رهبري به دست آمد. بر مبناي اين توافق تحريمهاي هستهاي ايران از سوي آمريكا، سازمان ملل و اروپا لغو ميشد و متن توافق در قطعنامهاي به شماره 2231 در شوراي امنيت، به تصويب رسيد و تمام قطعنامههاي پيشين مصوب عليه ايران در اين شورا لغو شد؛ اما در مقابل اين امتيازها، ايران محدوديتهايي را در برنامه هستهاي خود پذيرفت: محدوديت در تعداد سانتريفيوژها، محدوديت در سطح غنيسازي و محدوديت در ميزان اورانيوم غنيشده.
**محدوديتهاي بعد از برجام
به موجب توافق ايران و 1+5 ، تعداد سانتريفيوژهاي نصبشده در نطنز از 16 هزار سانتريفيوژ به پنجهزارو 60 عدد كاهش يافت. همان زمان فقط 9هزارو 154 سانتريفيوژ غنيسازي انجام ميدادند. يكي از نمايندگان مجلس همان زمان بعد از بازديدي از نطنز و فردو توضيح داد كه «از تعداد 16 هزار سانتريفيوژ مستقر در نطنز 1044 سانتريفيوژ IR2M هستند كه قدرت جداسازي آنها 5.3 سو است يعني پنج برابر سانتريفيوژهاي «آيآر-1»؛ همچنين يك زنجيره آبشار كامل از سانتريفيوژهاي پيشرفته «آيآر 4» كه معادل 164 دستگاه سانتريفيوژ ميشود و قدرت جداسازي هركدام از آنها پنج سو است نيز در نطنز مستقر هستند».
**سو (SWU) يعني چه؟
«بيبيسي» در مطلبي نوشته اصطلاح «سو» يا (SWU) مخفف Separative Work Unit است. ترجمه اين اصطلاح (واحد كار جداسازي) كمك چنداني به درك مفهوم آن نميكند و براي همين هم در منابع فارسي از همان «سو» استفاده ميشود. واحد «سو» كيلوگرم است و معمولا حجم توليد اورانيم غنيشده (تا يك درصد خلوص معين) را در طول يك سال نشان ميدهد؛ براي مثال منظور از ظرفيت حدود «شش هزار سو» آن است كه صنعت هستهاي يك كشور بتواند در يك سال، حدود هزار كيلو اورانيم غنيشده با درصد خلوص چهار درصد توليد كند.
توان دستگاههاي نسل اول سانتريفيوژ يا «آيآر-1» در گزارشهاي مختلف حدود يك سو برآورد شده است. به اين معنا كه براي رسيدن به معادل 10 هزار سو توان غنيسازي اورانيوم، حدود 10 هزار دستگاه «آيآر-1» لازم است.
بعد از توافق مذاكرهكنندگان هستهاي در توضيحات رسانهاي اعلام كردند كه در برنامه هستهاي به سمت ارتقاي نسل سانتريفيوژها رفته و تلاش ميكنند تا از نسل آيآر- 1 به سمت آيآر 4 و 6 حركت كنند. برنامه هستهاي ايران در زمان مذاكرات هستهاي اگرچه به تعداد عددي از تعداد بالاي سانتريفيوژ (16هزار) برخوردار بود، اما اغلب آنها در نسل اول بودند كه ميزان غنيسازي آنها پايينتر از نسلهاي چهار و شش است، ازهمينرو، توافق هستهاي با محوريت توسعه و گسترش برنامه هستهاي با نگاه صنعتي و تحقيقمحور به دست آمد.
توافق تلاش داشت تا برنامه هستهاي را در بازه زماني 7، 10 و 25 ساله تا رسيدن به بند غروب برجام، براي توليد 190هزار سو توان غنيسازي اورانيوم، ادامه دهد. با عهدشكني آمريكا و خروج ايالات متحده از برجام در ماهي كه گذشت، ايران دست به اقداماتي زد كه به نظر ميرسد تذكر دوباره مقام معظم رهبري مبني بر فراهمكردن آمادگيهاي لازم براي رسيدن به 190 هزار سو در همين راستا است. رهبري در اين فرمان «البته فعلا در چارچوب برجام» را متذكر شدهاند.
به اين ترتيب مشخص است كه هنوز جمهوري اسلامي ايران قصد دارد همچنان به توافق پايبند بماند و اين توافق را با شركاي باقيمانده (4+1) ادامه دهد. بد نيست با نگاهي به آمار و ارقام مطرحشده از سوي مقامات سازمان انرژي اتمي ببينيم فرمان هستهاي رهبري براي دستيابي به 190 هزار سو به چند دستگاه سانتريفيوژ و چه ميزان اورانيوم نياز دارد؟ به زباني ديگر دستيابي به 190هزار سو در چه بازه زماني با چه امكاناتي شدني است؟
**خلاف برجام نيست
رئيس سازمان انرژي اتمي اولين كسي است كه فرمان هستهاي رهبري خطاب به او تلقي ميشود. او يك روز بعد از اين فرمان در نشستي خبري حاضر شد و توضيحاتي داد كه تأكيد ميكند ورود به فرايند توليد 190 هزار سو، خلاف برجام نيست. «ما خلاف برجام كاري انجام نميدهيم. ما نيامدهايم بگوييم از الان ميخواهيم سانتريفيوژ جديد مونتاز كنيم، گفتيم زيرساختها و الزامات لازم را براي روزي كه قرار باشد سانتريفيوژهاي بيشتري توليد كنيم، داشته باشيم، چراكه به امكانات زيادي براي توليد نياز داريم و كسي هم نگفته است براي توليد منعي وجود دارد».
علياكبر صالحي در برنامه تلويزيوني كه از سالن كوچكي در سايت هستهاي نطنز بهطور زنده پخش ميشد، توضيحات بيشتري در اين مورد داد. او درباره تأمين 190 هزار سو گفت: «ما در فاصله زماني كوتاهي ميتوانيم به اين ميزان سو برسيم. اگر سانتريفيوژهاي نسل 6 را نصب كنيم و حدود 60 هزار ماشين اينجا قرار گيرد، ميتوانيم در 10 ماه به 180 هزار سو برسيم. اما اين براي زماني است كه ما بخواهيم سانتريفيوژ پيشرفته توليد كنيم. در حال حاضر در حدي كه برجام اجازه ميدهد براي تحقيق و توسعه كار ميكنيم».
**سالانه 300 تن اورانيوم نياز داريم
اما داشتن و نصب 60 هزار سانتريفيوژ پيشرفته نيز همه ماجرا نيست. صالحي توضيح ميدهد كه «براي توليد 190 هزار سو سالانه به 300 تن اورانيوم نياز داريم. ولي ما بهشدت در بخش استخراج و اكتشاف اورانيوم مشغول كار هستيم و در چند سال آينده اميدواريم از حيث توليد مواد اوليه بتوانيم در حد 300 تن اورانيوم توليد كنيم. ما توانستيم بعد از برجام 400 تن كيك زرد خريداري كنيم كه به 550 تن قبليمان اضافه شد». برمبناي توضيحات صالحي برنامه هستهاي اكنون بر مبناي سانتريفيوژهاي آيآر 2ام و آيآر 4 و آيآر 6 و آيآر 8 پيش ميرود.
سخنگوي سازمان انرژي اتمي نيز در مصاحبهاي در مورد ميزان ذخاير اورانيوم كشور، توضيح داده كه «ذخاير اورانيوم ما بر اساس UF6، 300 كيلوست البته اورانيوم ما 200 كيلوست اما برخي استثناها هم داريم يعني اگر سوختي كه توليد ميكنيم مورد تابش قرار گيرد، ميتوانيم آنها را مستثنا كنيم و همين الان مقاديري از اين سوختها را داريم».
**سوخت مورد نياز نيروگاه
دستيابي به 190 هزار سو به 300 تن اورانيوم نياز دارد، اين عدد، در واقعيت به چه معناست؟ رئيس سازمان انرژي اتمي در مصاحبهاي توضيح داده كه «ما براي تأمين سوخت موردنياز نيروگاههاي هستهاي خود سالانه به 30 تن مواد سوختي نياز داريم كه اين معادل 280 تن اورانيوم است.
بنابراين براي 190 هزار سو به 300 تن اورانيوم نياز داريم كه آن را بايد به 30 تن تبديل كنيم و اين براي يك نيروگاه است درحاليكه ما تا 10 سال آينده دو نيروگاه ديگر نيز ميسازيم كه براي تأمين سوخت آنها به سوخت مطمئن نياز داريم و بايد پيشبيني تأمين اين ميزان را در كشور داشته باشيم. ما براي سه نيروگاه به حدود 600 هزار سو نياز داريم و بايد تمام زيرساختهاي لازم به اين منظور ساخته شود. ما اكنون زيرساخت يك ميليون سو را در نطنز آماده كردهايم.
كل نطنز براي 48 هزار ماشين گنجايش دارد كه بستگي به نسل اين ماشينها دارد. اگر از نسل پنجم ماشينها استفاده كنيم، به 250 هزار سو نياز داريم و اگر از نسل هشت استفاده كنيم يك ميليون سو خواهيم داشت. يكي از زيرساختهاي موردنياز به اين منظور تأسيسات برق مطمئن در نطنز است و الان ما زيرساخت لازم براي يك ميليون سو را آماده كردهايم. همچنين واحد اختلاط را ايجاد كرديم و همچنين واحد پسماندداري ساخته شد. اگر ميخواستيم غيرطبيعي ساخت مركز مونتاژ سانتريفيوژ را دنبال كنيم، در 10 سال آينده اين اتفاق ميافتاد».
**10 سال زمان لازم داريم
190 هزار سو در دورهاي 10ساله قابل دستيابي است؛ اين را رئيس سازمان انرژي اتمي ميگويد. 10 سال ديگر (2028) يعني زماني كه سه سال از پايان تعهدات ايران در چارچوب برجام ميگذرد. او درعينحال تأكيد ميكند كه بحث سوخت، با هدف تجاريسازي پي گرفته ميشود؛ «ما به هر قيمتي سوخت را توليد نميكنيم بلكه در مقايسه با سوختي كه كشورهاي ديگر توليد ميكنند، اگر ارزانتر نشود گرانتر نميشود».
درحاليكه كل درآمد نفتي ايران 70 ميليارد دلار است، در 30 سال گذشته هزينه كل سازمان انرژي اتمي با احتساب تغييراتي كه از ريال به دلار وجود داشته است، حدود ششونيم ميليارد دلار بوده كه يكونيم ميليارد آن بابت نيروگاه بوشهر هزينه شده است. اين نيروگاه همين الان پنج ميليارد دلار ارزش دارد. اينها را هم علياكبر صالحي ميگويد، نجفزادهاي كه اين روزها بار ديگر سيبل حمله دلواپسان شده است بدون آنكه بدانند تمام مراحل توافق هستهاي با هماهنگي مقامات ارشد كشور و مذاكرهكنندگان به سرانجام رسيده است. اگر قرار باشد مرحله ديگري پيشرو باشد، اين هماهنگي ادامه خواهد يافت.
*منبع: روزنامه شرق؛ 1397،3،19
**گروه اطلاع رساني**2059**9131
مقام معظم رهبري هفتهاي كه گذشت فرماني هستهاي دادند. ايشان مسئولان سازمان انرژي هستهاي را موظف كردند: «بهسرعت آمادگيهاي لازم را براي رسيدن به 190 هزار سو (البته فعلا در چارچوب برجام) فراهم آورند و مقدمات اجراي مسائلي را كه رئيسجمهور دستور دادهاند از همين فردا آغاز كنند».