نام سرپاس مختار در تاريخ معاصر ايران به عنوان شكنجه گر بي رحم و بي احساس مطرح است ولي در همين حال تاريخ هنر موسيقي ايران او را ويولنيستي چيره دست و پر احساس مي شناسد تا استثنايي براي يك گزاره منطقي رقم بخورد .
امروز ، چهارم تير ماه چهل و پنجمين سالمرگ ' ركن الدين مختاري ' آهنگساز و ويولن نواز چيره دستي است كه هرگز نتوانست خاطرات جنايات فجيحش را با نواي روحبخش سازش محو كند.
مختاري ضمن فعاليت تاثير گذار در حوزه موسيقي ، در مقام رئيس شهرباني تهران در دوره رضاخان ميرپنج ، شكنجه و كشتار بسياري از آزاديخواهان را در پرونده خود دارد.
بانگاهي به تاريخ موسيقي و نقش مختاري به عنوان يكي از چهره هاي نام آشنا و بزرگان اين هنر ، انسان دچار شگفتي و سردرگمي مي شود و اين پرسش همواره در ذهنش نقش مي بندند كه چگونه ممكن است هنر و هنرمند كه عاطفي ترين و انساني ترين و جه زندگي بشر است و رابطه تنگاتگي با لطافت طبع و روح حساس دارد ، بتواند قصي القلب و شقي باشد؟
چگونه مي توان باور كرد كه ويولنيستي چيره دست چنان كه در تاريخ نقل است ، بتواند افراد بيشماري را به قتل برساند و فرمان شكنجه و قتل دهها نفر انسان بي گناه را صادر كند؟
آيا كسي كه نغمه هاي روحبخش بسياري ساخته و آثار دلنوازش زينت بخش كتب موسيقي و همواره مورد تاييد بزرگان و استادان اين هنر والا بوده ، همان سرپاس مختار رئيس شهرباني و عامل اعدام و شكنجه شمار بيشماري از آزاديخواهان است؟
** مردي با دو شخصيت متصاد
در تاريخ نقل است كه اعتماد و اعتقاد رضاشاه به مختاري موجب شده بود تا او چنان فريفته و در چنبره ظلم و ستم قرار گيرد كه شق انساني هنرمندي خود را به فراموشي سپرد.
اين گونه نقل شد كه هرگاه رضاشاه دچار بي خوابي مي شد ، فرمان مي داد تا سرپاس مختار با ويولن به ديدارش برود . رضاشاه كه در بين آوازهاي ايراني به ماهور بيشتر علاقه داشت ، در همان حالت كه در بسترش دراز كشيده بود ، دستور نواختن اين آواز را به سرپاس مختار مي داد و او نيز همان گونه كه با ' اوامر ملوكانه ' مخالفان شاه مستبد را شكنجه مي كرد ، برايش در دستگاه ماهور ، ويولن مي نواخت تا شاه به خواب برود.
نام سرپاس مختار در تاريخ موسيقي ايران در كنار و همرديف نام مردان بزرگ موسيقي نظير كلنل وزيري ، روح الله خالقي ، رضا محجوبي ، مرتضي محجوبي ، مرتضي ني داوود و ديگران قرار دارد.
اگر چه كسي در دنياي هنر تمايلي ندارد تا نام شكنجه گري مانند سرپاس مختار در كنار نامش قرار بگيرد ، اما واقعيت و تاريخ قابل انكار نيست كه اين فرمانبر شاه مستبد ويولنيست چيره دستي بود كه به اعتقاد هنرمندان بزرگ ، نظيرش در كشور انگشت شمار هستند.
ركن الدين مختاري (سرپاس مختار) درسال 1270 شمسي در تهران متولدشد . پدرش كريم ملقب به مختارالسلطنه در دربار قاجار بود و در خانه بزرگي موسوم به پارك مختارالسلطنه در
خيابان ارامنه تهران سكني داشت.
ركن الديد از خردسالي به ويولن علاقه مند بود . نواختن اين ساز را نزد تقي دانشور فرا گرفت و بعدها به عنوان آهنگساز و نوازنده ويولن در موسيقي ايراني مطرح شد و در حال حاضر نيز ساخته هايش جزو آثار زيبا و به يادماندني محسوب مي شود.
وي براي گذراندن تحصيل به مدرسه تربيت سپرده شد و در اين مدرسه با عبدالله دوامي كه بعدها جزو بهترين خوانندگان و رديفدانان موسيقي ايراني شد ، همكلاس بود.
زنده ياد روح الله خالقي دركتاب ' سرگذشت موسيقي ايران ' در بخش ' ويولن همسايه ' در مورد آشناييش با نوازندگي سرپاس مختار مي نويسد : شبهاي تابستان در آجر فرش جلوي اتاق پنجدري روي قاليچه مي نشستيم. يك فانوس قشنگ هم در كنارحوض مستطيل كه نماي آن ازسنگ بود ، قرار داشت و نيمي از حياط را روشن مي كرد و عطر گل هاي اطلسي و شاه پسند مشام جان را تازه مي كرد.
' پيرزن اصفهاني خوش صحبتي در خانه ما بود كه قصه مي گفت . بعد از شام روي تخت بزرگي كه چندين تختخواب رويش جا مي گرفت دراز مي كشيديم و پيرزن قصه را آغاز مي كرد. در همين اثنا ، صداي ويولن از خانه همسايه به گوش مي رسيد . من هم طوري به اين صدا مانوس بودم كه سكوت مي كردم و گوش مي دادم و با نغمه آن ساز به خواب مي رفتم.
نوازنده ويولن يك صاحب منصب نظميه بود . مادرم براي من كه تا آن موقع هنوز شكل ويولن را نديده بودم گفته بود كه اين ساز شبيه كمانچه است و براي نواختن ، آن را زير چانه قرار داده و با كماني كه آن را آرشه (كمانه) مي نامند ، نواخته مي شود.
در كودكي مكرر با نواي ويولن او به خواب رفته بودم و هميشه آرزو مي كردم كه من هم بتوانم روزي اين ساز را بنوازم . از مادرم اجازه خواستم تا براي فراگيري ويولن نزد همان همسايه بروم . او تبسمي كرد و گفت حالا خيلي زود است . از اين گذشته آقاي همسايه كه معلم ساز نيست و شنيدن صداي ويولنش هم براي هر كسي ميسر نيست . از حسن تصادف است كه ما در جوار او هستيم و آهنگ سازش را گاهي مي شنويم . در اين خصوص بهتر است با كسي صحبت نكني زيرا وضع اداري او اين اجازه را نمي دهد كه به نام ساز زن كه در اذهان مردم شغل آبرومندي نيست شهرت پيداكند . ممكن است بفهمد و تابستان ها درهاي اتاقش را ببندد و صداي سازش به گوش مانرسد.
اين خاطره در ذهنم ماند تا بعد از اينكه به تحصيل موسيقي پرداختم متوجه شدم كه همسايه قديمي ما يكي از هنرمندان سرشناس عهد خود بوده كه ساخته شدن پيش درآمد و اضافه شدن اين فرم به موسيقي سنتي ايراني از نو آوري هايي است كه در آن دوران توسط او صورت گرفت ، اما به درستي معلوم نيست كه اين ابداع توسط درويش خان صورت گرفته يا مختاري در ساختنش همت گماشته است '.
در هر صورت تسلط مختاري بر رديف ، دستگاه و گوشه هاي موسيقي ايراني كاملا مشهود و مثال زدني است . به كار گيري تنوع ريتم گاه در آثارش چنان است كه پيش از او سابقه نداشت ؛ مانند
پيش درآمد ماهور كه براي نخستين بار در وزن هاي مختلف ساخت و شايد به همين دليل است كه داريوش صفوت او را در احساس ضرب بي همتامي داند.
در ميان آثار مختاري تصنيف هايي هم به چشم مي خورد كه اشعار بيشتر آنها را ملك الشعراي بهار سروده است.
مختاري درسال 1352 در 82 سالگي به درودحيات گفت و نتوانست به وعدهاي كه چند ماه پيش از مرگش داده بود عمل كند ، زيرا قرار بود آنچه را كه از موسيقي مي داند بر روي نوار ضبط و به رايگان در اختيار سازمان راديو و تلويزيون آن زمان قراردهد.
در هر صورت برخي از آثار مختاري در كتب آموزشي توسط مدرسان آموزش داده شده و در كنسرت هاي موسيقي اجرا مي شود.
حكايت سرپاس مختار ، حكايت شگفت انگيز و غير قابل پيش بيني بودن ساحت وجودي انسان است ، مصداق اين شعر احمد شاملو كه : ' سلاخي زار مي گريست ، به قناري كوچكي دلباخته بود. '
7330/1654
ساري - ايرنا - شايد اين گزاره منطقي را شنيده باشيد كه مي گويند ' جمع نقضين را نشايد ' يعني دو چيز متضاد با هم جمع نمي شوند ، ولي مثل هر گزاره منطقي ديگر استثناهايي بايد براي آن قايل شد بويژه زماني كه نام شكنجه گر هنرمندي مانند ' سرپاس مختار ' مطرح باشد.