نگاهی به تاریخچه تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد كه همواره صنعت نفت در نوك پیكان حملات اقتصادی قرار داشته و هر زمان كه دولتهای دیگر تلاش كردهاند ایران را از نظر سیاسی محدود كنند، نفت را نشانه رفتهاند.
این بار اما آمریكا بهتنهایی و بدون حمایت سایر كشورها در تلاش است ایران را با كلیدواژه «نفت» تحت فشار قرار دهد.
به عقیده اكثر كارشناسان به صفر رساندن صادرات نفت ایران، هدفی غیرقابل دسترس برای آمریكاست و در بدترین حالت، تنها میتواند فروش نفت ایران را با مشكل مواجه كند. از سوی دیگر، خریداران نفت ایران مانند چین اعلام كردهاند حاضر به اجرای تصمیمات دونالد ترامپ درخصوص محدود كردن خرید نفت از ایران نیستند.
با توجه به اهمیت این موضوع، میزگرد امكانسنجی صفر شدن صدور نفت و اهرمهای ایران با نگاه به قراردادهای جدید نفتی در ایرناپلاس، با حضور سیدمهدی حسینی معاون اسبق بینالملل وزیر نفت و مذاكرهكننده ارشد ایران در لاهه و طراح الگوی جدید قراردادهای نفتی و اسدالله قرهخانی، نماینده مجلس شورای اسلامی و سخنگوی كمیسیون انرژی برگزار شد كه بخش اول آن را میخوانید.
ادامه این نشست نیز در روزهای آینده منتشر خواهد شد.
** صفر كردن صدور نفت ایران مانند قطع قاچاق مواد مخدر
ایرناپلاس: رئیسجمهوری آمریكا، همزمان با خروج از برجام و تعیین زمان برای بازگشت تحریمهای یكجانبه علیه ایران، گفته بود كه هدف نهایی از این تحریمها به صفر رساندن صادرات نفت ایران است. آیا این هدف و قطع كامل صادرات نفت ایران قابل تحقق است؟
قرهخانی: پیش از آنكه وارد این بحث شوم برای روشنتر شدن موضوع، مثالی میزنم، تمام نظام 40 سال اراده كرده كه هیچ نوع مواد مخدری وارد كشور نشود، در این مسیر سازمانهای عریض و طویلی ایجاد شده و جوانانی را از دست دادیم اما نه تنها موفق نبودیم بلكه سال به سال تعداد كشفیات بیشتر شده و انواع و اقسام آن نیز متنوع شده است و حتی كار به جایی رسیده كه شخص معتاد را دیگر مجرم نمیدانیم. فراتر از این، همه اراده را به كار گرفتیم تا مواد مخدر وارد زندان نشود اما آیا واقعا مواد مخدر در زندان نیست؟ ماجرای صفر كردن صدور نفت ایران هم همین حكایت است.
حال به موضوع اصلی یعنی به صفر رساندن صادرات نفت ایران بازگردیم. آمریكا از بیان این موضوع چند هدف را دنبال میكرده اول اینكه با ایجاد جنگ روانی در داخل ایران، نگرانی را در بین افراد جامعه دامن زند. همگان می دانند پایه و اساس اقتصاد ایران بر روی نفت است، حتی عمده صادرات غیر نفتی ایران كه مربوط به مواد پتروشیمی است نیز باز هم به نفت وابسته است.
از همین رو، رئیس جمهوری آمریكا امیدوار بود با طرح موضوع بازگشت تحریمهای نفتی علیه ایران و در گام بعدی به صفر رساندن درآمدهای ایران از این بخش، مردم تا حدی مرعوب این تصمیم شوند و فشار را به حكومت زیاد كنند. در حال حاضر نیز شاید برخی از ناهنجاریهایی كه میبینیم ناشی از این تصمیم باشد كه عدهای با توجه به نگرانیها نسبت به آینده وارد بازار شدهاند و شرایط به این صورت درآمده است.
هدف دوم از بیان توقف كامل صادرات نفت ایران، دادن پیام به كشورهایی است كه از ایران نفت میخرند، در واقع با این كار به این كشورها اعلام میكند با وجود ارتباط دوستانه این كشورها با ایران و حتی سابقه همكاریهای اقتصادی موجود، حتی نیز استثنایی قائل نیست و به دنبال این است كه محموله به محموله نفت ایران را تعقیب كند تا به هیچ عنوان از ایران نفتی خریداری نشود.
از سوی دیگر برای آنكه به جامعه جهانی این پیغام را بدهد كه با خروج نفت ایران از بازار مشكلی در تامین انرژی بوجود نمیآید، از عربستان و برخی كشورها خواست تولید نفت خود را افزایش دهند تا این نگرانی رفع شده و مقوله تحریمها تنها مشكل ایران و خریداران نفت این كشور باشد.
**جبران هزینه تحریم نفت با افزایش قیمت جهانی
با نگاهی به گذشته مشخص میشود، همواره زمانی كه بحث تحریم ایران مطرح شده، صنعت نفت در نوك این پیكان قرار داشته است. در دوره قبلی تحریمها آمریكا بنزین ایران را تحریم كرد به گونهای كه اولین تصمیم مجلس سنا در آن تحریمها توقف فروش بنزین به ایران بود اما آیا در عمل به ایران بنزین نمیرسید؟ ایران میتوانست بنزین بخرد و برای جبران كمبود بوجود آمده نیز در زمان محدودیت از پتروشیمیها برای تامین بنزین استفاده شد.
همچنین شرایط دنیا نیز اینگونه نیست كه تماما تحت اختیار ترامپ باشد و كسی جرات نداشته باشد بر خلاف تصمیمات وی عمل كند.
از سوی دیگر، همچنان كه ترامپ تمام سیاستهایش بر اساس منافع اقتصادی است، كشورهای دیگر نیز منافع اقتصادی خود را برای اجرای سیاست ها و تصمیمات خود در نظر میگیرند. حتی اروپاییها نیز كه بیشترین همراهی را با آمریكا دارند، فروپاشی اقتصادی كشورشان را نمیپذیرند و اگر چنانچه خرید نفت از ایران انتفاعی را برای شركتهایشان به همراه داشته باشد حتما وارد این تجارت میشوند و مادامی كه بحث انتفاع اقتصادی برای فرد، شركت، حزب و كشور وجود داشته باشد به سمت راهكارهایی میروند تا به منافع اقتصادی خود برسند. نكته مهم در این بین آن است كه ما چگونه از این فرصتی كه ایجاد میشود استفاده كنیم.
به عقیده من اگرچه تحریمها میتواند مشكلات، مضائق و هزینههایی را برای كشور ایجاد كند و شركتهایی از بازار نفت ایرا ن عقبنشینی كنند و باعث كاهش درآمدها شود، اما با توجه به احتمال بالا رفتن قیمت نفت، هزینههای ناشی از تحریمها از محل بالا رفتن قیمتها جبران خواهد شد و محتمل است درآمد نفتی ایران كاهش نداشته باشد.
**آمریكا به هدفش نمیرسد
ایرناپلاس: با همه تلاشهایی كه در سالهای گذشته برای فاصله گرفتن از درآمدهای نفتی در بودجه انجام دادیم اما همچنان متكی به نفتیم. به عقیده شما میزان فروش و صادرات نفت ایران در صورت بازگشت تحریمها، با توجه به مجموعه عواملی كه مطرح شد چه میزان است؟
قرهخانی: اگر جامعه جهانی و مصرفكنندگان نفت، التهابی در بازار جهانی نفت مشاهده كنند، اسباب افزایش قیمت نفت فراهم میشود و از این رو حتی اگر حجم فروش نفت ایران كاهش پیدا كند، این افزایش قیمت، بخشی از هزینهها را جبران خواهد كرد.
رئیسجمهور آمریكا هم میداند چنین چیزی انجام شدنی نیست. تا پیش از این 12 شرط برای ایران برای انجام مذاكرات گذاشته بود كه به معنای این بود كه ایران نباشد و چند روز پیش اعلام كرده حاضر است بدون هیچ پیششرطی با ایران مذاكره كند. در كل میتوان گفت نگاه رئیسجمهوری آمریكا صفر و صدی است و حد وسطی برای هیچ امری قائل نیست.
با این حال باید درست و منطقی تصمیمگیری كنیم تا كارخودمان به پیش رود زیرا آمریكا دشمن است و دشمن هر كاری را انجام میدهد.
ایرناپلاس: ما به دنبال عدد و رقم هستیم. پیشبینی میكنید صادرات نفت ایران به چه رقمی برسد؟
قرهخانی: در حال حاضر نمیتوانیم رقم دقیقی برای تولید و صادرات نفت در شرایط تحریم اعلام كنیم. نه تنها من بلكه وزیر نفت نیز نمیتواند پیشبینی دقیقی داشته باشد زیرا خریداران نفت ایران خودشان مرعوب آمریكا هستند بنابراین باید راهكاری پیدا كنند تا بتوانند از دام تحریمهای آمریكا خارج شده و خرید نفت از ایران را ادامه دهند.
از سوی دیگر تمامی مولفهها در دست ما نیست. به طور مثال پالایشگاهی در هند 500 هزار بشكه نفت از ایران خریداری میكرد و اكنون آمریكا به دنبال آن است كه این خرید را به صفر برساند و این در حالی است كه هند نمیتواند از ایران نفت نخرد. چین نیز همین شرایط را دارد بنابراین باید راهكاری را پیدا كنند تا خرید نفت از ایران تداوم داشته باشد و از آنجا كه در بحث فروش نفت هر دو طرف خریدار و فروشنده حضور دارند، نمیتوانیم عدد دقیقی را ارائه كنیم اما میتوانیم بگوییم آمریكا به هدف خود نخواهد رسید.
**تقاضای جهانی نفت ظرفیت توقف صادرات ایران را ندارد
حسینی: اجازه دهید از بعد دیگری وارد بحث شوم. موضوع توقف صادرات نفت ایران، تنها مربوط به آمریكا و ایران نیست بلكه بحث بازار جهانی نفت است. بحث اصلی ما باید بر سر موضوع عرضه و تقاضا در بازار و دو فاكتوری كه بازار را متعادل میكند باشد تا ببینیم چه مسیری را طی میكنند.
آنچه مسلم است با توجه به دلایل مختلف دنیا در رابطه با مصرف انرژی با رشد مصرف روبرو است. رشد مصرف انرژی در سال گذشته میلادی، 2.2 درصد بوده است كه این رقم از رشد متوسط 10 سال گذشته كه 1.7 درصد بوده بسیار بیشتر است.
یكی از فاكتورهایی كه در رشد تقاضا موثر است، رشد اقتصاد جهانی است. متناسب با رشد اقتصادی كشورها، مصرف انرژی نیز بالا میرود. آمارها نشان میدهد یك سوم از مجموع این رشد مربوط به چین است كه یكی از اصلیترین مشتریهای نفت ایران به شمار میآید و به تنهایی 500 هزار بشكه در روز رشد مصرف را به ثبت رسانده و این در حالی است كه این رشد در آمریكا، 190 هزار بشكه بوده است.
آنچه باعث شده در دهههای گذشته تا امروز در مناطقی مانند خاورمیانه با برخوردهای نظامی، دخالتهای جنگی و ... روبهرو شویم، نگرانی است كه دنیا نسبت به عرضه به موقع و كافی انرژی دارد. تا آنجا كه حمله اول آمریكا به عراق كه به دنبال حمله نظامی عراق به كویت و تصرف چاههای نفت این كشور انجام شد، به جنگ نفت شهرت دارد.
مهمترین دلیل نیز آن است كه با وجود توسعه انرژیهای دیگر در دنیا، همچنان نفت سهم بالایی در سبد انرژی دنیا دارد و مجموع نفت و گاز، سهمی بالای 50 درصد در سبد انرژی جهان را تشكیل میدهد.
**نسبت رشد مصرف انرژی با رشد اقتصاد جهانی
به موضوع رشد اقتصادی و تاثیر آن بر مصرف انرژی دنیا بازگردیم. رشد اقتصادی دنیا بین 3.5 تا 4 درصد در سال پیشبینی میشود. در این بین، مصرف انرژی نسبت یك به دو با رشد اقتصادی دارد، به این معنا كه رشد اقتصادی هر عددی كه باشد، میزان رشد مصرف انرژی نصف آن میزان در واحد میلیون بشكه خواهد بود.
فاكتور دوم رشد جمعیت است. جمعیت دنیا رشد یابنده است. بر اساس آخرین گزارش سازمان ملل در خصوص رشد جمعیت، رشد جمعیت دنیا تا سال 2050 به گونهای است كه جمعیت دنیا دو برابر سال 1950 خواهد بود كه نیاز به انرژی خواهند دارند.
فاكتور بعدی كه در رشد مصرف انرژی تاثیرگذار است موضوع بهبود استاندارد زندگی در دنیاست. تا یك دهه پیش اكثریت جامعه كشور پر جمعیتی مانند چین دوچرخه سوار میشدند، امروز اما ترافیك پكن غیر قابل تحمل شده و همه از ماشین استفاده میكنند. از سوی دیگر دنیا تلاش میكند تا فاصلهای كه بین استاندارد زندگی یك آفریقایی و یك آمریكایی وجود دارد را كم كرده و استاندارد زندگی همه را بالا بیاورد و این استاندارد زندگی با افزایش مصرف متناسب است.
در كنار این موارد فاكتورهای كاهشدهنده مصرف انرژی نیز وجود دارد. اولین این موارد، فاكتورها، ملاحظات زیستمحیطی است. امروزه كنواسیونهای متعددی در این زمینه در دنیا امضا شده كه كشورها را ملزم میكند انتشار گازهای گلخانهای را كاهش دهند كه به معنای كاهش مصرف سوختهای فسیلی است.
این نگرانی كه دنیا از این بابت دارد میزان تقاضای سوختهای فسیلی را كاهش خواهد داد.
فاكتور بعدی رشد تكنولوژی است. رشد تكنولوژی باعث میشود، راندمان مصرف بالا رفته و مصرف را كاهش دهد.
**سهم 30 درصدی نفت در سبد انرژی دنیا
با این حال با وجود اینكه انرژیهای تجدیدپذیر، بالاترین ركورد رشد را در سال 2017 به خود اختصاص دادهاند و 17 درصد رشد را نشان میدهند تا جایی كه 69 میلیون تن معادل نفت انرژی تجدید پذیر در دنیا تولید شده است (سهم انرژی باد در این زمینه بسیار بالا بوده و نیمی از انرژی تجدید پذیر تولید شده در جهان را به خود اختصاص میدهد، پس از آن 21 درصد انرژی خورشیدی بوده و سایر انرژی ها در رتبه بعدی قرار دارند) اما همچنان سهم انرژیهای تجدیدپذیر نسبت به نفت و گاز بسیار كم است و با نگاهی به سبد انرژی دنیا سهم این دسته از انرژیها به 10 درصد نیز نمیرسد.
از همین رو دنیا در سالهای آینده باید به فكر تامین كافی و به موقع نفت در بازار باشد. نفت به تنهایی 30 درصد سبد انرژی دنیا را دارد و ایران نیز به عنوان یكی از تولیدكنندگان اصلی نفت و از بزرگترین دارندههای ذخایر نفت نقش مهمی خواهد داشت.
** رقابت عربستان و ونزوئلا در كاهش تولید نفت
نگرانیها آنجا بیشتر می شود كه با وجود آنكه رشد تقاضا برای نفت در جهان در سال گذشته میلادی 1.7 میلیون بشكه در روز بوده اما رشد تولید تنها 600 هزار بشكه را نشان می دهد. آمریكا بیشترین سهم را در رشد تولید با 690 هزار بشكه داشته و پس از آن لیبی 440 هزار بشكه نفت به تولید جهان افزوده است اما در مقابل ونزوئلا با 440 هزار بشكه و عربستان سعودی با 450 هزار بشكه كاهش ركوردار این بخش هستند. حتی عربستان نتوانسته سهمیه تعیین شده در سال 2017 خود را تولید كند.
**لزوم سرمایهگذاری 6 تریلیون دلاری در نفت و گاز جهان
ایرناپلاس: آیا در شرایط فعلی نفت كافی در جهان وجود دارد كه بتواند پاسخگوی نیاز مصرفكنندگان باشد؟
حسینی: در مورد عرضه نفت دو فاكتور مطرح است. فاكتور اول قابلیت است كه آیا اساسا نفت به میزان كافی در دنیا وجود دارد. در این مورد كارشناسان دو نظریه متفاوت دارند. یك دسته مهندسین مخازن هستند كه معتقدند میادین نفتی از نیمه عمر خود گذشته و كهنه شدهاند و به سمت افول در میادین نفتی میرویم كه این امر بازار نفت را نگران میكند. از سوی دیگر اقتصاددانان با توجه به آمارها میگویند تا سالیان سال نفت خواهیم داشت. نظر آنها از آن جهت قابل اتكاست كه در سال 1960 ذخایر نفت دنیا 300 میلیارد بشكه نفت بود و پیشبینی میشد ظرف 40 سال این نفت تمام شود، اما سال 2000 میلادی وقتی به ذخایر نگاه میشود متوجه میشویم 300 میلیارد بشكه به هزار میلیارد بشكه رسیده كه به معنای آن است كه علاوه بر تامین نیاز جهانی در 40 سال، ذخایر با توجه به اكتشافات و راندمانهای جدید 3 برابر شده است. همچنین در سال 2012 ، این رقم هزار میلیارد بشكه به 1600 میلیارد بشكه رسید، از همین رو من در این مورد طرفدار اقتصاددانها هستم.
اما این نفت زیر زمین است و تا زمانی كه به روی زمین بیاید یك فاصله میلیاردها دلار سرمایهگذاری وجود دارد. پیشبینی كه آژانس بینالمللی انرژی انجام داده اعلام میكند كه در یك دهه، 16 تریلیون دلار در بخش انرژی باید سرمایهگذاری شود تا خیال دنیا از بابت تأمین انرژی راحت باشد. البته از این 16 تریلیون دلار، 10 تریلیون دلار آن مربوط به برق و مباحث الكترونیكی است و حدود 6 تریلیون دلار آن باید در بخشهای نفت و گاز سرمایهگذاری شود.
**شیل اویلها در درازمدت قابل اطمینان نیستند
ایرناپلاس: با وجود این نیاز در دنیا، اما تحریمهای آمریكا علیه ایران به معنای آن است كه این سرمایهگذاری در یكی از بزرگترین كشورهای دارنده ذخایر نفت و گاز متوقف شود. این امر چه معنایی میتواند داشته باشد؟
حسینی: اگر صاحبان بزرگ منابع نفتی مانند عربستان، ایران، كویت، عراق و در مجموع خاورمیانه و سایر تولیدكنندگان نفت سرمایهگذاریها را به موقع و به اندازه انجام ندهند و تحریم ایران به معنای آن است كه این سرمایهگذاری انجام نشود، شرایط بازار نفت بحرانی خواهد شد. در واقع به زبان ساده میتوان گفت، تحریم نفت ایران جنگ با دنیاست زیرا باعث نگرانیهای دنیا در عرضه نفت میشوند.
اگرچه در حال حاضر آمریكا سرمایهگذاری سنگینی را بر روی نفتهای غیرمتعارف انجام داده و 4 تا 5 میلیون بشكه به تولید خود اضافه كرده است؛ اما نفتهای غیرمتعارف برای درازمدت قابل اعتماد نیستند زیرا یك چاه نفت یا گاز شیل، عمری 3 تا 4 ماهه دارند و دوباره باید حفاری انجام شود، این در حالی است كه یك چاه نفت معمولی در ایران تا 50 سال عمر می كند.
همچنین به طور مثال به ازای هر چاهی كه در پارس جنوبی حفاری شده و تولید انجام میشود، اگر قرار باشد شیل گاز تولید شود باید 100 چاه حفاری كرد. بنابراین دنیا در طولانیمدت نمیتواند اتكا خود را بر نفت و گاز غیرمتعارف بگذارد. از همین رو میتوان گفت كه در مجموع بالاترین ذخایر قابل اعتماد و درازمدت نفت و گاز را كشورهای خاورمیانه دارند اما باید سرمایهگذاری به موقع و كافی صورت گیرد در غیر این صورت، دنیا دچار بحران و گرفتاری میشود.
گزارش از حوری قاسمی
**اداره كل اخبار چند رسانهای**ایرناپلاس**
برگزاری میزگرد امكانسنجی صفر شدن صدور نفت ایران - 1
تحریم نفت ایران جنگ با اقتصاد دنیاست
۱۶ مرداد ۱۳۹۷، ۱۴:۳۳
کد خبر:
82994189
تهران- ایرناپلاس- ترامپ اعلام كرده هدف از بازگشت تحریمها به صنعت نفت ایران، به صفر رساندن صادرات نفت این كشور است، اما كارشناسان نفتی میگویند تحریم نفت ایران از سوی آمریكا، اعلام جنگ با دنیاست.