۱۷ مرداد ۱۳۹۷، ۱۴:۳۹
کد خبر: 82995277
T T
۰ نفر

قلمم را مي ستايم- مهناز بيرانوند*

۱۷ مرداد ۱۳۹۷، ۱۴:۳۹
کد خبر: 82995277
قلمم را مي ستايم- مهناز بيرانوند*

تهران- ايرنا- تقويم رو كه ورق مي زنيم، هر روز نام خاصي دارد يك روز به اسم شهيد، كارگر، معلم، دانش آموز، جانباز، دختر، زن، پدر و.... هزاران روز در تقويم ما ايراني ها هست، اما روزي هم در 17 مرداد با نام روز خبرنگار ثبت شده است كه هزاران درددل در پس آن وجود دارد.

شايد اگر شهيد محمود صارمي در روز 17 مرداد سال 1377 به شهادت نمي رسيد و شايد اگر آخرين پيامش؛ با عنوان «مزار شريف سقوط كرد. هفدهم مرداد ۱۳۷۷، اينجا محل كنسولگري ايران در مزار شريف است، من محمود صارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران هستم، گروه طالبان چند ساعت پيش وارد مزار شريف شدند. خبر فوري، فوري. مزار شريف به دست طالبان سقوط كرد، عده‌اي از افراد طالبان در محوطه كنسولگري ديده مي‌شوند به من بگوييد كه چه وظيفه‌اي ...» را نداشتيم؛ روزي به نام روز خبرنگار هم در تقويم ثبت نمي شد.
به پاس تلاش و زحماتي كه معلمان، پزشكان، پرستاران، دانش آموزان، مادران و پدران و همه آنهايي كه در ايران نامي از آنها در تقويم برده مي شود، خبرنگاران علاوه بر پوشش آيين پاسداشت آنان، دردهاي ناگفته اين قشر را بر روي كاغذهاي سفيد دفترشان مي آورند، اما براي روز خبرنگار، هم بايد خودمان قلم بزنيم.
قلمم هميشه براي نوشتن درددل هاي مردم آماده است، دردهايي و ناگفته هايي بر روي كاغذ مي آيد كه شايد فقط برخي مواقع و آن هم در روز مناسبتي اش، شنيده مي شود و خبرنگاران همان روز بزرگداشت، صفحه هاي سفيد را از مشكلات و مسائل آنان سياه مي كنند.
خبرنگار براي مردم مي نويسد اما كسي براي او نمي نويسد؛ شايد اگر شهيد محمود صارمي شهيد نمي شد كسي نيز بهانه اي نمي يافت از او بنويسد. خبرنگار چرا از خود نمي نويسد چون او براي مردم مي نويسد و مشكل شهروندان را مهمتر از مسائل خود مي داند.
دلش مي خواهد در وصف مشقت، سختي ها و برنامه هاي خبري همراه با استرس و اضطراب بنويسد اما مي داند اين كار از خود گفتن و تعريف كردن است كه هيچ كس نمي پسندد، اما مي نويسد چون كسي نيست كه برايش بنويسد، مي نويسد چون قلمش براي همه، حتي خودش هم هست.
هر لحظه كه شروع به نوشتن مطلبي مي كند، ناگفته هايي از زندگي مردم به يادش مي آيد، دلش آرامش مي خواهد اما مي داند كه بايد از غم، غصه، ناراحتي، مشقت ها، سختي ها، بيماري ها، گرفتاري ها و هزاران درد در جامعه بنويسد، دردهايي كه براي هيچ كس خوشايند نيست و شايد بيشترين تاثير منفي را روي روحيه خود خبرنگار داشته باشد اما مي نويسد چون مردم از او انتظار دارند، مي نويسد چون اقتضاي شغلش است و بايد درد مردم را بگويد.
چه زيباست روزهايي كه از شادي مردم، موفقيت ها، پيشرفت ها و پيروزي ها مي نويسد، او مي نگارد چون كارش است، اما نمي داند اگر براي خودش بنويسد، حمل بر خودستايي مي دانند يا نه. اما آيا چاره اي ديگر دارد، آيا مي تواند ننويسد، اگر اين گونه باشد كه ديگر كسي به خاطر نمي آورد كه 17 مرداد به نام روز خبرنگار است، پس مي نويسد تا همه بدانند كه خبرنگاري هم شغلي سخت، پرمشقت اما در عين حال شيرين است. همين كه درد مردم را مي نويسد تلخ است و اينكه از شادي مردم مي نويسد، شيرين است.
تلخي و شيريني زندگي خبرنگار با روزگار خوش و ناخوش مردم بستگي دارد، اما بايد بنويسد تا مردم از گرفتاري ها و شادي و نشاط همديگر مطلع باشند. اينكه زندگي خبرنگاران هم همراه با اين تلخي ها و شيريني هاست را دوباره خودشان بايد بنويسند، بنگارند كه خبرنگاري چه سختي هايي دارد، چه روزها و شب ها كه به خاطر حضور در برنامه ها و جلسات خبري مجبورند حتي تا پاسي از شب بيرون باشند.
اينها فقط گوشه اي از مشكلات و مصائب خبر و خبرنگاري است، چه سختي هايي كه به واسطه همين شغل، گريبان خبرنگار را مي گيرد اما روز بعد از آن بايد در اجتماع حضور داشته باشد تا قلمش باز هم به روي كاغذ بيايد و از همه چيز بنويسد، از مسائل مسئولان گرفته تا مشكلات مردم.
حال كه روز خبرنگار در پيش است، چند سطري هم در وصف خودمان مي نويس. خبرنگاري با زندگي ما آميخته شده و همه چيز زندگي مان را تحت تاثير قرار داده است، با شغلم براي همه مي نويسم و همه را از مشكلات، مسائل، موفقيت ها و هزاران دستاورد آگاه مي كنم. حال نوبت خودمان است كه بنويسيم كه ما چه مشكلاتي داريم اما فقط سختي نيست همراه با جذابيت هم هست. پس بنگاريم كه خبرنگار چه مي كشد و چه مي نويسد.
دلم مي خواهد چند پاراگراف از مشكلات بنويسم، بگويم كه روزگار چگونه بر سر خبرنگار سپري مي شود، بنويسم كه حتي چه روزهايي كه تا پاسي از شب مشغول خبر رساني و اطلاع رساني بوده ايم، بنويسيم كه گاهي اوقات يادمان مي رود كه زندگي هم داريم، بنويسيم كه گاهي به خاطر فعاليت شبانه روزي هزاران درد و بيماري سراغ مان مي آيد، بنويسم كه به خاطر شغل مان كه سخت و زيان آور است، هزاران مشكل گريبان خبرنگار را مي گيرد، اما مي خواهم حداقل يك روز به دور از هرگونه مشكل باشم، ناگفته ها فراوانند پس فقط به همه خبرنگاران مي گويم، روزتان خجسته باد.

*خبرنگار اجتماعي ايرنا