در اين يادداشت به قلم معصومه جعفري آمده است: «خبر فوري؛ خبرنگاران دنيا اعتصاب كردند و ديگر خبري منتشر نخواهد شد. هفدهم مردادماه 1397 ، اين آخرين خبري است كه امروز به دنيا مخابره مي شود... »
تصور كنيد دنيايي را كه همه خبرنگاران قلم هايشان را غلاف كرده باشند، در اين صورت ارتباطات واژه اي بدون معنا و مفهوم مي شود و آگاهي از عقايد، زمان ها و مكان ها و ملل ديگر، رؤياي دست نيافتني خواهد شد؛ دولتمردان به هر شكلي بخواهند عمل مي كنند و با ناآگاهي جامعه، مفهوم نظارت و مطالبه گري مردمي هم از بين خواهد رفت و ضرباتي به جامعه وارد مي شود كه هيچ چيزي نمي تواند آن را جبران كند و اين چنين تاريخ جامعه با رفتن هر نسل در لايه هاي روزگار مدفون خواهد شد.
جامعه با تفكر متحجرانه و تاريخ مجهولي روبرو مي شود كه روز به روز رو به سوي انحطاط مي رود و ديگر چيزي به اسم آگاهي افكار عمومي معنا ندارد.
جامعه سوار بر موج شايعات و دروغ پراكني ها، فضايي براي اعتماد باقي نمي گذارد و پيامد آن جنگ ها و خشونت هايي است كه عده اي با سوء استفاده از اين ناآگاهي جامعه، برده داري نويني را شكل خواهند داد.
در اين جامعه كوركورانه، هر گروهي محدوده پيرامون خود را برتر، پذيرفته تر و شايسته تر مي انگارد.
خبرنگاري و روزنامه نگاري حرفه پرخطري است كه با جان و آبرو و امنيت خبرنگار گره خورده است و هر ساله آماري نزديك به 100 نفر از اين جامعه رسانه اي، به دلايل مختلف در بمب گذاري ها، آتش سوزي ها، قتل و كشتارها، خشونت ها و كينه ها در سراسر جهان جان خود را از دست داده اند.
«مزارشريف سقوط كرد. هفدهم مردادماه 1377 ، اينجا محل كنسولگري ايران در مزار شريف است، من محمود صارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوي اسلامي ايران هستم، گروه طالبان چند ساعت پيش وارد مزار شريف شدند. خبر فوري، فوري. مزار شريف به دست طالبان سقوط كرد، عده اي از افراد طالبان در محوطه كنسولگري ديده مي شوند، به من بگوييد كه چه وظيفه اي... »
اين نمونه آخرين پيام يك خبرنگار است؛ شهيد محمود صارمي كه پس از مخابره پيام فوق به دست نيروهاي طالبان شهيد شد و به احترام خون پاكش، هفدهم مرداد «روز خبرنگار » نام گرفت. خبرنگار كارگر معدني است كه در لاي ههاي پنهان مسائل مختلف جامعه، به دنبال استخراج طلاي حقيقت از بطن جامعه گاهي مضروب مي شود و گاهي بي آبرو تا شايد بتواند معبر دانايي را با قلمش گسترش دهد و به عنوان سرباز اصلي خط مقدم جبهه بيداري و حق جويي، دست به انتشار چيزي بزند كه برخي نمي خواهند منتشر شود.
اگرچه گاهي اين حرفه پلكان ترقي و شهرت مسئول و نامسئول و هنرمند و بي هنر هم مي شود و اين آفتي است همچون ساير آفات كه جامعه رسانه اي از آن مصون نيست و اينجاست كه اهميت و نقش مؤثر روزنامه نگاران و اصحاب رسانه در صلاح و فساد جامعه مشخص مي شود.
برخلاف آنچه تلقي مي شود خبرنگاري آفريده دنياي غرب و دستاورد امروز بشر نيست. در قرآن كريم هم به رسالت خبرنگار در هدايت و كمال جامعه اشاره شده است. آنجا كه يك خبرنگار باعث نجات يك امت از خورشيدپرستي به خداپرستي مي گردد. در داستان حضرت سليمان و ملكه سبا، هدهد مي گويد؛ سليمان، من خبري آورد هام و اشراف خبري بر مسئله اي دارم كه تو پيامبر خدا هم نمي داني و بعد داستان ملكه سبا را مي گويد.
به دنبال اين خبر هدهد، سليمان نبي هم نامه مي نويسد و ملكه سبا و امتش مسلمان مي شوند. آنچه در جمع بندي همه آيات و رواياتي كه به بحث خبر و خبررساني پرداخته اين است كه نجات امت ها و آگاه سازي جامعه رسالت خبرنگار و رسانه است و اين نشان از جايگاه رفيعي دارد كه خبرنگار مي تواند به عنوان چشم و گوش جامعه، حق و باطل را همان گونه كه هست به مردم نشان دهد يا آنكه همچون بسياري از رسانه هاي خبرساز، جامعه را در غباري از به هم آميختگي حق و باطل به سوي گمراهي بكشاند.
خبرنگاران متعهد خار چشم مسئولان رفاه زده و اميد آحاد جامعه اند و اگر جامعه خبري از شرافت خبرنگاري فاصله بگيرد، تضييع حقوق مردم سرعت و وسعت مي يابد.
تأمين امنيت و آزادي قلم، قدرشناسي از خبرنگار و كمك به وي براي متعهدبودن به امر خبرنگاري است كه احترام به آگاهي جامعه و كمك به بالابردن ضريب سلامت عمومي جامعه است؛ پس خبرنگاران را قدر بدانيم تا جامعه سالم تر و مقبول تري داشته باشيم.
7375/ 2027
روزنامه سبحان چاپ شيراز در شماره 4661 يادداشتي با عنوان 'دنياي بي خبرنگار، عالم اموات است' منتشر كرده است.