۴ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۲۱
کد خبر: 83012284
T T
۰ نفر

جریان اخوانی در تركیه، تثبیت یا افول

۴ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۲۱
کد خبر: 83012284
جریان اخوانی در تركیه، تثبیت یا افول

تهران - ایرنا- شاید كمتر كسی علاقه و وابستگی 'رجب طیب اردوغان' رئیس جمهور تركیه را به جریان یا 'اندیشه اخوانی' نداند. جریانی كه به ویژه در سال های میانی قرن 20 در عمده كشورهای غرب آسیا از عراق و سوریه و اردن گرفته تا كشورهای آفریقایی مانند مصر، تونس و الجزایر رواج داشت.

اردوغان كه خود بخشی از تحصیلاتش را در مدارس امام خطیب كه نوعی مدرسه دینی و مروج برخی تفكرات اخوان المسلمین بوده و در تركیه فعالیت داشته، به انجام رسانده، فارغ از گرایشات سیاسی در نظام بین الملل به نظر می رسد از طرفداران اندیشه اخوان المسلمین باشد. جریانی كه امروزه دستخوش تغییرات زیادی شده و به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران در چمبره تشكیكات برخی پیروان آن، گرفتار افراط و تفریط هایی نیز شده است.
جنبش اخوان المسلمین در كشورهای مختلف كه ریشه در تفكرات سید قطب، محمد غزالی، سید جمال الدین اسد آبادی و محمد عبدو دارد، در سال 1307 شمسی ( 1928 میلادی) تحت رهبری حسن البنا در شهر اسماعیلیه مصر شكل گرفت.
گفته شده كه اخوان المسلمین بزرگترین گروه سیاسی سُنی در جهان به شمار می رود كه دامنه پیروان آن از غرب آسیا تا شرق این پهنه خشكی و نیز بسیاری از كشورهای آفریقایی از مصر به عنوان زادگاه آن تا تونس و لیبی و الجزایر گسترده است.
اخوانی ها در ابتدا با این تفكر كه جوامع اسلامی به علت وجود حكومت های استبدادی دچار انحطاط شده و به همین علت گرفتار استعمار بیگانگان گردیده اند، در حوزه های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و نظامی به فعالیت پرداختند.
پس از آن تفكرات و اندیشه اخوانی ها در بسیاری از مدارس دینی تدریس شد تا جایی كه حتی گفته ها، نوشته ها، بیانیه ها و تمام مكتوبات حسن البنا كه بعدها در كتابی تحت عنوان ' مجموعه الرساله ' گردآوری شد، زیربنای آموزه های این مدارس دینی گردید.
در این راستا مدارس امام خطیب در تركیه نیز كه بعدها از سوی ' فتح اله گولن ' روحانی ترك ساكن آمریكا اداره و گفته شده كه وی رهبری كودتای 15 جولای 2016 در این كشور را نیز بر عهده داشت، در كنار تدریس احادیث و كتاب های مربوط به اهل سنت به آموزش دیدگاه های اخوانی نیز اهتمام داشتند. و در این مسیر طیب اردوغان كه به گفته خودش از یك خانواده مهاجر گرجی است و بعدها در استان ریزه در حاشیه دریای سیاه در شمال تركیه سكنی گزیده، در همین مدارس دینی تحصیلات ابتدایی خود را به انجام رسانده است.
نكته حائز اهمیت در نفوذ اندیشه اخوانی ها در تركیه این است كه تا قبل از انقلاب مصر در بهمن ماه سال 1389 ( فوریه 2011 میلادی ) این موضوع هرگز به صورت آشكار در تركیه تبلیغ و حمایت نشد تا زمانی كه انقلاب مصر در سال 1389 شكل گرفت و به نظر می رسد این انقلاب نقش مهمی در رفتار سیاسی و نیز برملا شدن تفكرات سیاسی اخوان المسلمین در تركیه داشت.

** انقلاب مصر و حمایت تركیه
زمانی كه ' محمد البدیع ' رهبر اخوان المسلمین مصر حكومت ' حسنی مبارك ' را فاقد مشروعیت عنوان كرد و ارتش نیز در برابر این سخنان سكوت كرد، و پس از طی مراحلی سرانجام ' محمد مرسی ' به ریاست جمهوری این كشور رسید، تركیه از معدود كشورهایی بود كه در تمام مدت انقلاب مردم مصر و حتی پس از آن به حمایت بی وقفه خود از این جریان پرداخت.
طیب اردوغان در همان روزهای نخست پس از پیروزی انقلاب مردم مصر، آن را به رسمیت شناخت و با حمایت از مهندس محمد مرسی عملا خود را در كنار انقلابیون اخوانی مصر قرار داد و بدین ترتیب علاقه دیرینه و وابستگی اندیشه خود را به جمعیت اخوان المسلمین به نمایش گذاشت.
به فاصله چند ماه پس از ریاست جمهوری مرسی، موج جدیدی از اعتراضات علیه وی تحت نام ' جنبش تمرد ' شكل گرفت. این جنبش كه ماهیتی ضد اخوانی داشت و به همت 'محمد البرادعی' ایجاد شده بود، در چند روز مانده به نخستین سالگرد تحلیف مرسی شكل جدی تری به خود گرفت و خواستار كناره گیری محمد مرسی به اتهام تلاش برای گسترش اختیارات خود و اخوان‌المسلمین شد.
با تشدید اوضاع و استعفای هفت تن از وزرای كابینه مرسی، ارتش نیز به حمایت از معترضان شتافت و بدین ترتیب با یك برنامه مدون كودتای خاموشی را علیه مرسی و دولت اخوانی ها در مصر صورت دادند.
محمد مرسی در ۱۲ تیر ماه ۱۳۹۲ (سوم ژوئیه ۲۰۱۳) با بیانیه عبدالفتاح السیسی كه در آن زمان فرمانده ارتش مصر بود و حمایت البرادعی، شیخ الازهر و پاپ مسیحیان قبطی مصر از قدرت بركنار شد.
به فاصله كمتر از یك روز طیب اردوغان نخست وزیر وقت تركیه از بركناری مرسی ابراز تاسف كرده و ضمن انتقاد از آن در سخنانی علیه بركنار كنندگان مرسی گفت: «كسانی كه در پای صندوق نتوانستند رای بیاورند، با كودتا به دنبال كسب قدرت هستند. تركیه با این بی اخلاقی كه در مصر رخ داده مخالف است... همانگونه كه كودتاهای نظامی در تركیه نتوانست محبوبیتی را برای دولت ها به همراه بیاورد، این سرنوشت در انتظار كودتا كنندگان مصر نیز هست.»
بدون تردید نمی توان این سخنان اردوغان را صرفا یك اعتراض سیاسی دانست چرا كه به نظر می رسد اردوغان در پس این سخنان بیشتر آرزوی بر باد رفته ای را از اشاعه یك تفكر و ایدئولوژی در بخش هایی از یك منطقه بزرگ بر زبان جاری كرد.
بیان این نكته نیز شاید بی ارتباط با موضوع نباشد كه برخی از صاحبان نظران در حوزه اندیشه سیاسی معتقدند كه، شاید یكی از دلایل حمله تركیه به سوریه نیز رویكرد طرفداران اخوان المسلمین در این كشور از اسلام تبشیری به تفكرات تكفیری كه از ناحیه سعودی ها ترویج می شد، بود.
به عبارت دیگر شاخه سوری اخوانی ها در سوریه پس از شكست سنگین اخوانی های مصر دچار التقاط شده و با پناه بردن به دامان وهابیت دانسته یا نادانسته در دام تكفیر آنها گرفتار شدند و این موضوع به مذاق طرفداران اخوان المسلمین تركیه از جمله طیب اردوغان خوش نیامد و شاید به همین علت تركیه برای جبران این انحراف به سوریه یورش برد.
اثبات صحت و سقم و یا رد و تكذیب این فرضیه از حوصله این بحث خارج است و بیان آن صرفا ارایه یك نظریه از برخی دیدگاه ها در حوزه اندیشه سیاسی بود.
در كنار این موضوع نزدیك شدن طیب اردوغان به مقامات قطری كه به نوعی وابسته به تفكرات اخوانی نیز هستند، قابل توجیه است.

** از اندیشه اخوانی تا برپایی نو عثمانی
مدتی است كه در برخی نوشته ها و تحلیل ها به این موضوع زیاد اشاره می شود كه ' اردوغان به دنبال احیای امپراتوری عثمانی است و بسیاری از رفتارهایی كه انجام می دهد و نمادهایی كه وی به دنبال ایجاد آن می باشد در راستای تحقق یك رویا به نام حكومت عثمانی است'.
به عبارت دیگر طیب اردوغان در رویای خودش تركیه ای را به تصویر می كشد كه به عنوان یك پل ارتباطی میان اندیشه اخوانی با دنیای غرب، رهبری بزرگترین جنبش سیاسی - اعتقادی حال حاضر جهان را بر عهده خواهد داشت.
در این دایره رویایی قطری ها نیز در كنار ترك ها خواهند بود تا با عهده گرفتن تغذیه مالی اخوانی ها آبشخور لازم دیگری برای ترویج اندیشه اخوان المسلمین در جهان فراهم شود. شاید به همین علت بود كه با آغاز تحولات سوریه، در بهار سال 1390 نمایندگان اخوان به ویژه اخوانی های مصر، لیبی و تونس به آنكارا سفر كردند و پس از برگزاری جلسات متعدد تصمیم گرفتند تا 'كنگره بزرگ جمعیت اخوان المسلمین ' را پس از كنار رفتن حكومت ' بشار اسد ' در سوریه كه پیش بینی می كردند خیلی زود اتفاق بیفتد، برپا كنند.
آنها بر این اعتقاد بودند كه با كنار رفتن اسد عملا بزرگترین مانع بر سر راه اتصال اخوانی ها از شمال آفریقا تا خاورمیانه برداشته خواهد شد و با قدرت یابی اخوانی های سوریه عملا ' امپراتوری ' نو عثمانی ' با تفكرات و اندیشه اخوانی تشكیل خواهد شد.
به عبارت دیگر شمال آفریقا تا سرزمین های شام همگی به كنترل اخوانی ها در خواهد آمد و تركیه نیز رهبری این جریان یكپارچه در سرزمین های اسلامی را بر عهده خواهد گرفت.
اما غافل از اینكه اخوانی های سوریه خیلی زود اندیشه خود را به پول وهابیت واگذار كرده و با در پیش گرفتن رفتارهای تكفیری عملا از حلقه اخوان المسلمین در بخش مركزی سرزمین شام خارج شدند.
و اینك به نظر می رسد كه جنبش اخوانی ها با قبول شكست در مصر، سوریه، تونس و بسیاری از كشورهای دیگر و نیز فاصله گرفتن از مرام بنیان گذار و مبلغان آن، به پایان خود نزدیك شده است چرا كه، از این جنبش چیزی بیشتر از سردرگمی پیروان دو آتیشه و آن هم فقط در حد یك جریان سلفی معترض باقی نمانده و از همین رو برای آینده سیاسی طیب اردوغان، دستكم به عنوان یكی از طرفداران پروپا قرص این اندیشه، باید نگران تر از گذشته بود.
از: علیرضا جباری