هنگامي كه در سال 2280 پيش از ميلاد، ارتش متحد ايلام، شهرهاي كهن سال سومر باستان را، در جنوب عراق امروزي، يكي پس از ديگري فتح ميكرد و مردمانشان را از دم تيغ بيدريغ ميگذراند، حتي به ذهن شاه پرنخوت ايلام هم نميرسيد كه 1640 سال بعد، سرزمينش مورد تهاجم قدرتمندترين قوم حاكم در تاريخ خاورميانه باستان، يعني آشوريها، قرار بگيرد.
آشوربانيپال، شاه قدرتمند آشور، لشكر جرّار خود را به سرزمين ايلام آورد و خاك اين منطقه را به توبره كشيد. او دستور داد تا در كتيبهاي به مناسبت اين پيروزي، از قول او بنويسند: «تمام شهر شوشان، شهر ماداكتو و شهرهاي ديگر را با خاك يكسان و در مدت يك ماه و يك روز، كشور ايلام را با همه پهناي آن، جارو كردم. من اين كشور را از چارپايان و گوسفندان و نيز از نغمه هاي موسيقي، بي بهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم كه آن را به تصرف خود درآورند.»
هجوم وحشيانه آشوريها به حيات چهار هزارساله يكي از بزرگ ترين تمدنهاي فلات ايران و جهان باستان، خاتمه داد؛ نام ايلام، به ناگاه در تاريخ گُم شد و جز اشاراتي چند در فتحنامههاي آشوري و بابلي و نيز متن تورات يهوديان، اثري از اقتدار و شكوه آن برجا نماند. قرنها سپري شد تا دوباره اهميت ايلام، در ايجاد تمدن ايراني و نيز، خدماتي كه فرهنگ آن به جامعه بشري كرد، شناخته شود. حتي «ويل دورانت»، نويسنده كتاب مشهور «تاريخ تمدن»، ترجيح دادهاست كه صحبت از ايلام را در دل مطالب مربوط به سومر بگنجاند؛ شايد از نظر او، ايلام آن اندازه پرتأثير و پرشكوه نبوده است كه شايسته توجه بيشتر باشد.
**اطلاعاتي محدود از يك تمدن بزرگ
اطلاعات ما درباره تمدن ايلام، چندان درخور توجه نيست و بيشتر به مطالبي باز ميگردد كه دشمنان ايلاميها، در كتيبهها و لوحههاي گلي بايگانيهايشان، نوشتهاند. طبق باور برخي محققان، مرزهاي ايلام محدودهاي در جنوب غربي ايران امروزي را در بر ميگرفت؛ جايي كه امروزه استان ايلام و بخشهايي از استان خوزستان قرار دارد. اما اسناد و منابع دوران باستان، از جمله منبع بسيار مهم راهبردي «جغرافياي سارگن اكدي» كه دامنه فتوحات «سارگن بزرگ» شاه معروف «اكد»(منطقهاي در عراق امروزي) را معرفي ميكند، پرده از رازي كهن بر ميدارد و آن اينكه در منظر رقباي ايلاميها، وسعت اين سرزمين بيش از آن چيزي بوده است كه امروزه برخي از ما ميانديشيم.
طبق روايت منابع كهن، كشور ايلام تمامي فلات ايران را در بر ميگرفت و از ميانرودان تا دشتكوير و دشتلوت و از درياي كاسپين تا خليج فارس گسترده بود. واقعيت اين است كه اگر فرهنگ را مبناي گستره يك تمدن فرض كنيم، تمدن ايلام، تمام فلات ايران را در بر ميگرفت. نفوذ فرهنگي ايلاميها، مرزهاي سياسي را درنورديده و تا افغانستان و آسياي ميانه امروزي، گسترده شده بود. به ويژه خط ايلاميها و اسناد تجاري آن ها را ميتوان در بقاياي تمدنهاي به جا مانده در شرق فلات ايران، مانند «شهر سوخته» يافت.
در گزارشهاي اقوام ميانرودان، كنفدراسيون ايلاميها از چندين پادشاهي تشكيل ميشد؛ پادشاهي «اوان»(احتمالاً در ناحيه زاگرس)، «سيماشكي»(احتمالا از كرمان تا نواحي شمال ايران) و «انشان»(استان امروزي فارس كه به طور طبيعي از ناحيه بوشهر به خليج فارس دسترسي دارد). اما براي مردمان ساكن فلات ايران، ايلام به معناي سرزمين «انشان» بود؛ جايي كه بعدها خاندان هخامنشي در آن به قدرت رسيد و نقطه آغازي براي اوج گرفتن قدرت آن ها شد.
**معماري و هنر خيره كننده
افزون بر روايت تاريخ ايلامي ها، در منابعي كه به آن ها اشاره شد، آثار معماري تمدن ايلام نيز، نشان دهنده تعالي و ترقي اين فرهنگ و تمدن است. يكي از مهم ترينِ اين آثار به جا مانده از تمدن ايلام، زيگورات چغازنبيل است كه تا 80 سال پيش، بسياري آن را تپهاي بلند ميدانستند! بنايي كه 3265 سال پيش، توسط «اونتاش ناپيريشا»، پادشاه قدرتمند ايلام، بنا شد. مركز حكومتي ايلام، در بخشي از تاريخ آن، شهر شوش بود؛ شهري كهن كه آن را يكي از قديميترين شهرهاي جهان ميدانند و تا امروز، به حيات خود ادامه دادهاست. درباره چگونگي پيدايش تمدن ايلامي، اطلاعات دقيقي در دست نيست.
حكومت ايلاميها هم مانند ديگر حكومتهاي باستاني بينالنهرين، فراز و فرودهاي زيادي داشت و همانطور كه اشاره كرديم، در نهايت با حمله بنيانكن آشوريها، به تاريخ پيوست. زيگورات چغازنبيل در مركز شهري به نام «دور- اونتاش»، به معناي «قلعه اونتاش»، قرار داشت. «اونتاش پاپيريشا» يا «اونتاش گال»، پادشاه مقتدر ايلام، كه ظاهراً دوران حكومت او بيش از 40 سال طول كشيد، فرمان ساخت شهر «دور-اونتاش» و «زيگورات» بزرگ آن را صادر كرد. شاه ايلامي، زميني 100 هكتاري را در 40 كيلومتري شوش، پايتخت اصلي ايلام، انتخاب كرد و فرمان داد همزمان با احداث زيگورات در وسط شهر، سه حصار تو در تو بنا كنند. در داخل زيگورات، مجسمه خدايان ايلامي، «اينشوشيناك» و «ناپيريشا»، نگهداري ميشد. زمين اطراف زيگورات آجر فرش بود.
در روزهاي جشن، پادشاه ايلام و همسرش به «دور-اونتاش» ميآمدند و در مراسم قرباني و جشن شركت ميكردند. ديوار حصارها و همچنين «زيگورات» را از آجر پخته ساختند. روي تعدادي از اين آجرها، نوشتههايي به خط ميخي ايلامي و اكدي(بابلي) حك شده بود كه اطلاعات مهمي را درباره چگونگي ساخت بنا و نيز برخي حوادث تاريخي معاصر آن، در اختيار پژوهشگران ميدهد.يكي از جالبترين بخشهاي شهر باستاني «دور-اونتاش» كه نشان دهنده شكوه تمدن ايلامي است، سيستم آبرساني كمنظير آن است. با وجود فاصله اندك شهر تا رود «دز»، به دليل ارتفاع شهر نسبت به اين رود، ايلاميها با احداث كانالي به طول 45 كيلومتر، آب شهر را از رودخانه كرخه تأمين كردهبودند. با اين حال، آب رود كرخه به دليل گِلآلود بودن، نميتوانست مستقيماً مورد استفاده مردم شهر قرار بگيرد.
به همين دليل، پيش از ورود آب به شهر، تصفيهخانهاي در كنار حصار بيروني تعبيه شدهبود كه ضمن كاستن از سرعت جريان آب، گل و لاي آن را تهنشين ميكرد و آب زلال را در اختيار مردم قرار ميداد. تصفيهخانه شهر «دور-اونتاش»، قديميترين تصفيهخانه آب شهري در سراسر دنياست. افزون بر اينها، نقش برجستههاي «خونگ اژدر» در نزديكي ايذه و حجاريهاي زيبا و منحصر به فرد «كول فره» در همين منطقه، يادگار پابرجاي تمدن ايلامي محسوب ميشود. تصاوير منقوش بر نقشبرجستههاي «كول فره»، مراسم آييني ايلام قديم را نمايش ميدهد.
فرمانروايي به نام «هاني»، مشغول ذبح بزغالهاي است و وزير و اطرافيانش، او را در اين كار ياري ميدهند. در اين حجاري كه حدود شش متر از زمين فاصله دارد، «هاني»، در كتيبهاي 24 سطري، خود را حكمران مستقل منطقه معرفي مي كند و مينويسد:« من هاني پسر تاهي هي، حاكم آياپير هستم. من مجسمهام را در اين جا بر پا داشتهام، پس از آنكه ربالنوع سراپا مسلح تيروتور، خداي منطقه سيل هيته، حمايتش را بر من ارزاني كرده بود.» شايد «هاني» يكي از حاكمان فرودست در سرزمين ايلام بوده است. دوره مياني تاريخ ايلام، اوج هنرنمايي ايلاميها در عرصه هنر و معماري است.
**فراز و فرود دولت هاي ايلامي
كهنترين منبع موجود كه در آن سخن از حكومت ايلاميها به ميان آمده،مربوط به گزارش لشكركشي «سارگن» و پسرش، «ريموش» است. هدف اين لشكركشي، تلاش اكديها براي به دست آوردن ثروت افسانهاي ايلاميها بود كه بخشي از آن از جايي به نام «مرخشي» تأمين ميشد؛ مكاني كه برخي آن را با بلوچستان امروزي تطبيق ميدهند. اكديها توانستند يك پيروزي قاطع در «شيخروم»، جايي در حاشيه خليج فارس به دست بياورند و مدتي بعد، در دوران حكومت «نرامسين» شاه اكد، حاكم وي در شوش اشغال شده، با «خيتا» شاه ايلام قراردادي منعقد كرد كه سازماندهنده روابط دوطرف بود. اما ايلاميها توانستند دوباره قدرت قبلي خود را احيا كنند و اين بار، سرزمين اكد و سومر بود كه مورد تاخت و تاز آن ها قرار ميگرفت.
در دوران دودمان «شوتروك»، ايلاميها توانستند از زير بار حقارتي كه به واسطه غلبه اكديها بر آن ها مستولي شده بود، بيرون بيايند. «شوتروك ناهونته»، مشهورترين شاه اين دودمان، بارها عليه بينالنهرين لشكركشي كرد. او به بابل تاخت و پس از غارت آنجا، لوح معروف «حمورابي» را به ايلام آورد. اين لوح تا زمان كشف آن در شوش، توسط گروه «ژاك دمورگان» در سال 1901 ميلادي، همچنان در سرزمين كهن ايلام باقي ماند. در اين دوره تاريخي، ايلاميها در اوج سروري و قدرت قرار داشتند. جانشينان «شوتروك ناهونته» و از جمله، «ليلهاك اينشوشيناك»، سياست او را در حملات پيدرپي به ميانرودان ادامه دادند. از «ليلهاك» تعدادي كتيبه درباره لشكركشيهايش وجود دارد كه اطلاعات محدود اما ارزشمندي را در اختيار علاقهمندان قرار ميدهد.
منبع: روزنامه خراسان، 1397.6.15
گروه اطلاع رساني**2002**
اطلاعات ما درباره تمدن ايلام، چندان درخور توجه نيست و بيشتر به مطالبي باز ميگردد كه دشمنان ايلاميها، در كتيبهها و لوحههاي گلي بايگانيهايشان، نوشتهاند. طبق باور برخي محققان، مرزهاي ايلام محدودهاي در جنوب غربي ايران امروزي را در بر ميگرفت.