۱۷ شهریور ۱۳۹۷، ۱۶:۴۸
کد خبر: 83026765
T T
۰ نفر

باز نشر/

بازخواني روزگار سپري شده كسب و كار 'لالو' ها!

۱۷ شهریور ۱۳۹۷، ۱۶:۴۸
کد خبر: 83026765
بازخواني روزگار سپري شده كسب و كار 'لالو' ها!

ايلام - ايرنا - 'بايد با درخت ها يكي شوي، زبانشان را بفهمي و به روح جنگل احترام بگذاري تا تو را به شيره جانشان مهمان كنند.'

به گزارش خبرنگار ايرنا، 'زخمي كه ما 'لالو' ها (به بهره برداراني كه صمغ يا شيره درختان ون (پسته كوهي ) را برداشت مي كنند) به تنه درخت مي زنيم تا سقزمان را برداشت كنيم، نيشتري است كه به رشد و باروري اش كمك مي كند نه زخمي كه جانش را خراش دهد.'
سپيده دم 'كبيركوه' با هوهوي بادي كه در سرشاخه هاي درختان ون و بلوط مي پيچد سرشار از عطر گل هاي خودروي كوهستان و رطوبت مه رقيق است كه با كورسوي درخشش آخرين ستاره ها دامن پس مي كشد از جنگل انبوه دامنه 'كور' و انگار پريزادي غيب مي شود.
سرما در پناه آتشي كوچك با قل قل كتري سياه شده از دود هيزم و عطر دلچسب چاي از خاطر مي رود و چهار لالو با حلبي از گل رس و دشنه هايي با نوك برگشته هر يك به سمتي مي روند.
همراه 'عليمردان كرمي' كه مردي 50 ساله و با تجربه ترين لالو گروه است همگام مي شوم تا كارشان را از نزديك ببينم.
امروز قرار است نيشتر بزنند و 'كوچله' يا 'كوجيره' بچينند كه به زبان ساده به معني زخم زدن به تنه اصلي درخت ون و نصب كاسه گلي مانند كوچك و ساخته شده از گل رس است كه زير زخمه نصب مي شود.
به نخستين درخت كه مي رسيم، بسم الله مي گويد و به تنه درخت دست مي كشد... پينه هاي كهنه كف دستش انگار با تنه و پوسته زمخت درخت يكي مي شود.
با وارسي تنه از بالا به پايين بيش از 20 زخمه به تنه درخت مي زند و نوك دشنه اش آرام پوسته را خراش مي دهد.
پس از هر زخمه از ظرف گل تازه رس مشتي بر مي دارد و به شكل سفالينه اي كوچك براي گردآوري شيره يا سقز درست زير محل شكاف به تنه درخت مي چسباند.
همان گونه كه دستانش در كار كوچله و زخمه است مي گويد:'لالوي خوب مي داند كه به هر درخت نبايد بيش از 25 زخمه بزند! تا نه جانش را بگيرد و نه از شيره جانش بيش از آنچه نياز درخت است بكشد!'
'عليمردان' كار هر لالو و نحوه برداشت سقز را اين گونه تعريف مي كند: 'ابتدا درختان مناسب با قطر حداقل 30 سانتيمتر را انتخاب كرده و با تيشه زخم‌ هايي به اندازه پنج سانتي متر و عمق يك سانتي متر به حالت زيگزاگي و با فاصله 20 سانتي متر از يكديگر را روي تنه درخت ايجاد مي‌كنند.'
به گفته وي، تعداد زخم هاي ايجاد شده روي يك درخت نبايد بيشتر از 25 زخمه باشد چون در اين صورت به مرور زمان به درخت آسيب هاي زيادي وارد آمده و باعث خشك شدن تدريجي آن مي‌شود.
اگرچه به گفته وي اغلب مشاهده مي‌شود كه گاه تا 70 زخمه نيز بر يك درخت زده شده ‌است كه به نوعي زمينه مرگ درخت را فراهم مي كند.
عليمردان مي گويد: همچنين زخم ‌ها بايد بر تنه اصلي درخت زده شود و از زخمه زدن بر شاخه ‌هاي فرعي درخت بايست خودداري شود.
وي مي گويد: پس از ايجاد زخم ها با خاك رس كاسه‌هاي گلي كوچكي درست كرده و در زير زخم هاي ايجاد شده بر روي درخت نصب مي‏كنند كه رس به علت خاصيت چسبندگي فراوان مناسب ترين خاك براي درست كردن كاسه‌هاي گلي است.
وي تاكيد مي كند: ورز دادن گل براي تهيه كاسه نيز بسيار مهم است، چون اگر گل تهيه شده خوب ورز داده نشده باشد، كاسه درست شده پس از خشك شدن در مقابل آفتاب ترك خورده و از درخت جدا مي‌شود.
اين لالو ادامه مي دهد: بعد از اين مرحله مي‌بايست چند هفته صبر كرد تا شيره درختان به درون كاسه ‌ها تراوش كرده و كاسه ‌ها پر از شيره شود و پس از پر شدن كاسه‌ ها از شيره، كه بسته به شرايط آب و هوايي منطقه ممكن است سه الي پنج هفته طول بكشد، اقدام به جمع آوري كوچله ها يا همان كاسه ها مي‌ كنند.
به گفته اين لالو، جمع آوري كاسه‌ها در صبح زود و از موقع طلوع آفتاب آغاز شده و تا هنگامي كه هوا هنوز خنك است ادامه مي‌يابد چون با گرم شدن هوا شيره سقز (كه در اين مرحله به شيره بنيشته تال گفته مي‌شود) رقيق و چسبنده شده و جمع آوري آن ضايعات زيادي به همراه خواهد داشت.
او احترام لالوها به حوزه فعاليت شان و خودداري از برداشت سقز از درختاني كه به وسيله ديگر لالوها انتخاب شده را از اصول اخلاقي اين كار دانسته و آن را نوعي دزدي قلمداد مي كند.
اين بهره بردار با تاكيد بر توجه كامل به محيط زيست و درختان مي گويد: بهتر است بعد از جمع آوري محل زخم ها با گل پوشانده شود تا با اين كار درخت از ابتلا به آفات در امان بوده و درمان زخم هاي آن با شتاب بيشتري انجام پذيرد.
لالوي با تجربه ايلامي تاكيد مي كند: همچنين بر روي زخمي كه ايجاد شده تا چند سال بعد از آن كه زخم به طور كامل ترميم شود، نبايد زخم جديدي ايجاد كرد.
زندگي لالوها و نوع پيوند آنان با درختان و طبيعت در چند هفته اي كه به زمان برداشت سقز از كوچله ها مانده است برايم نوعي رازآلودي و جذابيت با خود به همراه دارد و با كمي پرس و جو در مي يابم در سال هاي گذشته با راه اندازي تعاوني هاي بهره برداري از منابع جنگلي تلاش شده به اين افراد هويت جديد و چارچوب فعاليتي نظام مند داده شود.
در اين ميان البته آماري رسمي از تعداد و ميزان محصولشان پيدا نمي كنم اما آنچه بر آن اتفاق نظر وجود دارد سود اندك اين افراد در قبال فعاليت شان است كه آن هم تنها به علت نبود صنايع تبديلي مرتبط و صدور خام سقز به عنوان ماده نخستين و مفيد در بسياري از صنايع به خارج از كشور اتفاق مي افتد.
بر پايه آنچه از راه جست و جو در منابع نوشتاري و گفت و گو با كارشناسان منابع طبيعي و گياهان دارويي ايلام به دست مي آورم برداشت اين محصول در طول قرن هاي گذشته نيز رواج داشته است.
در اطلس گياهان دارويي ايران در باره سقز آمده است: نام علمي آن Pistacia atlantica است كه يكي از واريته‌هاي مهم آن Pistacia atlantica var.kurdica يا همان 'ون' است و ارتفاع درختش تا 7 يا 9 متر نيز رسيده ‌است.
در برخي از مناطق كوهستاني زاگرس مانند ايلام به ميوه اين درخت 'ونوشك' يا 'پسته كوهي' و در كردستان ايران به ميوه آن 'قزوان' يا 'ونه تق' مي گويند كه از آن براي خوشبو كردن دوغ و روغن حيواني و همچنين درست كردن ترشي استفاده مي‌كنند.
شيره اين درخت يا سقز كه در گويش كردي منطقه به آن (بنِشت) نيز گفته مي‌شود، صمغي به رنگ سبز خيلي روشن، غليظ و بسيار چسبنده ‌است كه استفاده دارويي فراوان داشته و به عنوان يك ملين قوي در درمان يبوست و درمان ناراحتي‌هاي گوارشي استفاده مي‌شود.
25 درصد از شيره سقز حاوي روغن پر ارزش و صنعتي تربانتين است كه كاربردهاي فراواني در صنايع مختلف دارد.
افزون بر اين، از شيره سقز در تهيه آدامس، عطر، خوشبوكننده‌ ها، انواع پارچه، حشره كش‌ها و در صنعت داروسازي در تهيه نرم كننده‌ها و ضد عفوني كننده‌ها استفاده مي‏شود.
علاوه بر اين در صنعت پلاستيك سازي، تهيه واكس كفش و چرم و صنعت چاپ مورد استفاده قرار مي‌گيرد و به علت نبود صنايع تبديلي مناسب، بيشتر سقز توليدي در استان ايلام و ايران به خارج از كشور صادر شده و به عنوان مواد پايه بسياري از صنايع ياد شده به كار برده مي‌شود.
در تحقيقات ميداني از فعالان بازار عطاري ها و محصول هاي گياهي و دامي متوجه مي شوم به طور متوسط از هر درخت 500 الي 1000 گرم سقز بدست مي‌آيد كه در شرايط مناسب و سال هاي پرباران اين مقدار بيشتر هم مي‌شود.
در بازار نيز بنا به گفته لالوها، قيمت هر كيلوگرم سقز خام توليد شده بين 35000 تا 40000 هزار تومان متغير است.
در جست و جو در بازار به دنبال سقز به مغازه عطاري قديمي كه در آن 'ابراهيم صيدياري' يكي از لالوهاي با تجريه ايلامي با توجه به تجربه اش اكنون به درمان سنتي با گياهان دارويي مي پردازد، مراجعه كردم.
وي در خصوص خواص درماني سقز مي گويد: صمغ و شيره درخت ون كه در گويش كردي ايلامي 'جاجگ' نام دارد، مقوي معده بوده و به هضم غذا كمك مي كند و اين روزها با آن سقزهاي تجارتي نيز مي سازند.
وي مي گويد: مصرف خوراكي و جويدني سقز پيش آب آور و محرك اشتهاست و با محلول الكلي آن در صنعت نوعي ورني فسادناپذير ساخته مي شود.
به گفته وي، علاوه بر اين ضماد آن كه با پيه ذوب مي شود براي رفع كجي و تركيدن ناخن و درمان شقاق مزمن كاربرد دارد به وي‍ژه اگر كمي شنگرف به آن اضافه شود.
وي معتقد است: صمغ درخت ون در مخلوط با روغن زيتون براي بر طرف كردن ورم ها و ترك پوست و خارش آن سودمند است و گاهي از آن در ترشي كه به چاتلانغوش معروف است استفاده مي كنند.
وي در خصوص ميوه درخت ون نيز مي گويد: ميوه اين درخت هم قابل مصرف است و نوع نارس اين ميوه كه به صورت خام و بدون نياز به شكستن پوسته (قبل از سخت شدن پوسته) خورده مي‌شود.
وي مي گوي: ميوه اين درخت كه به گويش ايلامي 'ونوشك' يا 'بنه ‌چه' ناميده مي‌شود، ريز و مُدَوَر «گِرد» و كُرَوي مانند و به رنگ سبز تيره ‌است، و به نام بركُو نيز معروف است.
وي مي افزايد: البته نوع ديگري نيز هست كه كمي ريزتر است و به نام 'كِهُن' معروف است كه مغز ميوه بنه به پسته شبيه ولي بسيار كوچك‌تر است و به علت سخت بودن پوست دانه آن در شرايط عادي نمي‌توان با كاشت آن نهال توليد كرد بلكه دانه آن پس از چند سال ماندن در محيط و سايش پوسته يا ترك خوردن در يخبندان در بهار جوانه مي‌زند.
ميوه درخت ون يا پسته كوهي ترش مزه و به رنگ سبز تيره ‌است.
به گفته وي در هرمزگان و حواليِ بندرعباس آنرا 'كَسودَنگ' Kasoudang و در بوشهر 'كُلخُونگ' Kolkhong و در كشورِ تركيه آن را 'مِلَنجيك' Melengic مي‌نامند كه به صورتِ تجاري بسته بندي شده، به فروش مي‌رسد و به كشورهاي ديگر صادر مي شود.
وي مي گويد: در مناطقي از ايران مغز ميوه بنه رسيده را پس از آسياب يا له كردن در آب جوش ريخته و غذايي به نام آب‌ بنه با آن درست مي‌كنند.
بنه از حبوبات بسيار گرم محسوب مي‌شود و به علت روغني بودن، اين دانه چربي و البته انرژي بسياري در خود دارد.
بعد از چهار هفته دوباره با جمع چهار نفره لالو ها همراه مي شوم تا محصولشان را اين بار برداشت كنند.
برداشت در سپيده دم اتفاق مي افتد كه هوا سردتر است و سقز حالتي روان اما نچسب دارد.
آنان به هر درخت سر مي زنند و كاسه ها را گرد مي آورند و پس از جمع آوري كاسه ‌ها در حالي كه شيره به علت خنكي هوا سفت شده‌ است و حالتي مانند خمير نان دارد، اقدام به جدا سازي شيره از كاسه‌ها مي‌كنند.
به اين ترتيب كه انگشت اشاره را با روغن محلي چرب كرده و آن را در شيره فرو برده و با يك حركت تند شيره را از كاسه گلي جدا كنند.
چون شيره خام بسيار رقيق بوده و حمل آن مشكلاتي به همراه دارد، اغلب پس از جمع آوري، شيره‌ ها را در ظرف ‌هاي حلب مي‌ريزند و پس از اضافه كردن مقدار مشخصي آب آن را مي‌جوشانند كه با اين كار شيره، غليظ شده و ناخالصي ‌هايي مانند سنگريزه، گرد و خاك، برگ و... كه در هنگام جمع آوري شيره به آن چسبيده‌ است، جدا مي‌شود.
پس از پايان يافتن عمل جوشاندن، شيره‌ ها را درون كيسه ‌هايي كه از پارچه مخصوص درست شده ‌است مي‌ريزند و در آب سرد مي‌گذارند تا به طور كامل سفت شود و حمل و نقل آن براحتي بيشتري انجام پذيرد.
بخشي از اين محصول براي مصارف خانگي برداشته مي شود و بخش فراواني از آن در سال هاي گذشته به كارخانه اي تازه راه اندازي شده در كردستان كه آدامس محلي با نام ون را به شيوه آدامس هاي تجاري توليد مي كند، فرستاده مي شود.
حاصل تلاش چند ماهه لالو هاي ايلامي برداشت چند صد كيلو گرم شيره خام سقز است كه در ظرف هايي پلاستيكي و 20 ليتري گردآوري مي شود تا اين بار نيز جنگل از ثمره جان خويش آنان را بي نصيب نگذارد.
در بازگشت از كبيركوه برق رضايت در چشمان قانعشان موج مي زند و خدا را شكر مي گويند اگر چه به خوبي مي دانند روزگار شمار زيادي از لالو هاي به خاطر پيري و سختي كار و گرد و خاك هاي موسوم به غبار عربي در سال هاي گذشته بي رونق و به سختي مي گذرد و بسياري را خانه نشين كرده است.
هر چند لالو 'عليمردان' در اين خصوص مي گويد حكايت لالو ها و درخت ها حكايت راز مشتركي است و مي دانيم روح جنگل به خاطر سودجويي كساني كه به تنه درختان نه نيشتر بلكه زخم زده اند آزرده است و محصولمان ديگر بركت ندارد.
حكايت شغل عجيب آنان و پيوندشان با درختان حكايت پيوستگي آدمي و طبيعت است و مصداق كامل اين كه از هر دست بدهي از همان دست هم پس مي گيري.
اين روزها كمتر كسي از هوهوي نسيمي كه در شاخه هاي گشن درختان كهنسال كوهپايه هاي زاگرس مي پيچد، صدا آوازهاي لالو ها را مي شنود و كمتر درختي است كه دوباره از نيشتر استادانه آنان جان بگيرد.
اگرچه مي شود با نيم نگاهي به درختان كهنسال كبيركوه نشان زخم تبر و تيشه افرادي را ديد كه بدون تجربه لالو ها و پيوند رمز آلوده شان با درختان تنها براي سود اندكي يك باره به طبيعت زخم مي زنند و روح جنگل را مي كشند.
7178/565/564