روزنامه قانون در يادداشتي به قلم هادي محمودي كارشناس اقتصادي، آورده است: گردشگري سلامت، شامل زير مجموعههاي متنوعي است اما به سه دسته كلي تقسيم شده كه جهت آشنايي بيشتر به شرح ذيل به آن اشاره ميشود: گردشگري تندرستي (Wellness Tourism)؛ مسافرت به دهكدههاي سلامت و مناطق داراي چشمههاي آب گرم و آب معدني براي رهايي از تنشهاي زندگي روزمره و تجديد قوا بدون مداخله و نظارت پزشكي و در مواردي راكه گردشگر بيماري جسمي مشخصي نداشته باشد گردشگري تندرستي گويند. گردشگري درماني (Curative Tourism)؛ مسافرت به منظور استفاده از منابع درماني طبيعي (آبهاي معدني، نمك، لجن و...) براي درمان بعضي بيماريها يا گذران دوران نقاهت تحت نظارت و مداخله پزشكي را گردشگري درماني گويند. گردشگري پزشكي (Medical Tourism)؛ مسافرت به منظور درمان بيماريهاي جسمي يا انجام نوعي از عملهاي جراحي تحت نظارت پزشكي در بيمارستانها و مراكز درماني را گردشگري پزشكي گويند.
پتانسيلها و توانمنديهاي ايران در زمينه گردشگري سلامت بسيار بالاست و اين موضوع مبحث بزرگي است كه در جاي خود، بايد به آن پرداخته شود اما آنچه بايد در اينجا به آن اشاره كرد، گردشگري پزشكي است .گردشگري پزشكي، يكي از پراهميتترين و درآمدزاترين نوع گردشگري سلامت است.
جمهوري اسلامي ايران بنا بر دلايل مختلف استعداد و ظرفيت تبديل شدن به مقصد پيشرو، در حوزه گردشگري پزشكي به ويژه در سطح منطقه خاورميانه و حتي در سطح جهاني را داراست، چراكه پايين بودن هزينههاي تمام شده خدمات پزشكي، داشتن پزشكان حاذق و برخورداري از بيمارستانهاي مجهز به تجهيزات پيشرفته از مزاياي اين صنعت در ايران است. كارشناسان بر اين باورند كه توريسم پزشكي به طور طبيعي سه برابر توريسم گردشگري درآمد دارد كه از اين درآمد تنها يك سوم مربوط به بخش درمان است و دو سوم مابقي نصيب ساير بخشها همچون هتل، حمل و نقل ، اسكان و غيره ميشود .
موقعيت ويژه جغرافيايي ايران در خاورميانه و مجاورت با كشورهايي كه داراي ضعف اساسي در زمينه زيرساخت و كيفيت خدمات پزشكي هستند ، به صورت بالقوه بازاري مناسبي را جهت گردشگري پزشكي براي كشور ايجاد كرده است و علاوه بر اين ايران داراي توانمنديهاي بالايي در حوزه درمان ناباروري، درمان سلولهاي بنيادي، دياليز، جراحي قلب، جراحيهاي زيبايي و چشم پزشكي است كه ايران را بهعنوان كشور پيشرو در حوزه توسعه علم سلامت در منطقه معرفي كرده است. با وجود محاسن متعدد ذكر شده، متاسفانه دركشور ما به دليل نبود تبليغات مناسب، ضعف در بازاريابي، حضور بيضابطه دلالان و عدم برنامهريزي كلان و كامل بين سازماني، اين بخش دچار چالشهاي فراواني شده و سهم اندكي از درآمدهاي ارزي اين بازار بالقوه ، نصيب ايران شده است.
البته در كشور واحدهايي نيز وجود دارند كه با اخذ گواهينامههاي بينالمللي و استقرار سيستمهاي كيفيت سلامت و همچنين ساخت هتل در داخل مجتمع بيمارستاني سعي دارند به استانداردهاي جهاني اين حوزه نزديك شده و بتوانند سهم كشور را در جذب بيمار بينالمللي افزايش دهند .همان طور كه اشاره شد قيمت، يكي از اصليترين فاكتورهاي موفقيت در توريسم پزشكي است؛ بنابراين با عنايت به اينكه هزينههاي پزشكي در ايران در قياس با ديگر كشورها پايينتر است، دستاندركاران اين حوزه بايد از اين مزيت رقابتي براي بازاريابي و جذب حداكثري بيماران بينالمللي استفاده كنند .
اما آنچه ضروري به نظر ميآيد اين است كه دفاتري در كشورهاي هدف گردشكري ايجاد شده تا نسبت به بازاريابي، جذب و پايش سلامت اوليه بيماران اقدام كنند و سپس با ارائه مشاوره پزشكي و حتي برقراري مشاوره آنلاين با مركز درماني مورد نظر در ايران اقدام به دريافت نظريه دوم پزشكي به صورت رايگان براي بيمار كنند و با اطمينانبخشي به بيمار بينالمللي تمام خدمات لازم را از قبيل تعين وقت ملاقات، اقامت، ترانسفر، ترجمه و غيره را براي آنها هماهنگ كنند. وجود اين قبيل دفاتر در كشورهاي هدف در كنار اصلاحات لازم در نظام سلامت مطابق با استانداردهاي بينالمللي ميتواند به جذب حداكثري بيماران بينالمللي و رونق گردشگري پزشكي در كشور كمك شاياني كند. اميد است دولت محترم با رايزني با دستاندركاران اين حوزه ضمن اعطاي مشوقهاي خاص و هدفمند به بخش خصوصي، زمينه لازم جهت تاسيس و راهاندازي اين نوع دفاتر در خارج از كشور را فراهم كند تا بتوانيم شاهد افزايش درآمد ارزي كشور از حوزه گردشگري سلامت باشيم .
*منبع: روزنامه قانون،1397،6،21
**گروه اطلاع رساني**1893**9131
تهران- ايرنا- گردشگري سلامت به معناي، مسافرت براي كسب سلامتي است. اين مسافرت ميتواند با انگيزه حفظ ، بهبود و حصول مجدد سلامت جسمي يا ذهني فرد صورت پذيرد.