۲۷ شهریور ۱۳۹۷، ۱۴:۳۷
کد خبر: 83037354
T T
۰ نفر

شهريار ملك سخن؛ عصاره ادبيات مهد كهن

۲۷ شهریور ۱۳۹۷، ۱۴:۳۷
کد خبر: 83037354
شهريار ملك سخن؛ عصاره ادبيات مهد كهن

اروميه- ايرنا- سيد محمدحسين بهجت تبريزي (1283 - 1367) متخلص به شهريار را بايد عصاره ادبيات اين مهد كهن ناميد؛ شاعري كه براي نبوغ و خلاقيتش همتايي وجود ندارد و شاهكار 'حيدربابايه سلام/ سلام به حيدرباباي' وي يكي از نشانه هاي نبوغش است.

به گزارش ايرنا شهريار در سرودن انواع گونه‌هاي شعر فارسي مانند قصيده، مثنوي، غزل، قطعه، رباعي و شعر نيمايي تبحر و در غزل هاي از دل برآمده اش، زباني ساده و دلنشين داشت.
شهريار سرچشمه و مظهر شعر را وراي عالم خاكي مي دانست و آنچه براي وي در درجه اول اهميت قرار داشت، روح و جان شعر بود.
وي معتقد بود كه تنها كلمات و وزن و قافيه و حتي مفاهيم، مخاطب را تحت تاثير قرار نمي دهد بلكه عامل اصلي نفوذ شعر در خواننده يا شنونده همان جان است.
اين شاعر زيبايي ساز با تصويرهاي زنده شعرش آنچه را كه ما توان ديدنش را هم نداريم را جاودانه كرد و بسياري از شعرهايش با بهره گيري از تصاوير زيبا و ابداعي، تابلوهاي بي نظيري را مي سازد كه شهريار با قلم خيال و عاطفه حسي آنها را نقاشي كرده است.
شهريار در ابداع تابلوهاي رنگين و توصيف دقيق شاعرانه مهارت وافري دارد كه نمونه هايي از آن را در افسانه شب، هذيان دل و تخت جمشيد مي توان سراغ گرفت.
شهريار در استخدام استادانه زبان، اصطلاح ها و تعبيرات عاميانه و زبان محاوره نيز هنر كامل را بكار مي برد و اوج آن را مي توان در منظومه ˈحيدر بابايه سلامˈ مشاهده كرد.
همچنين در ابداع و آفرينش آثار عاطفي بسيار عميق نيز دستي هنرمندانه بكار مي برد و قطعه هاي ˈاي واي مادرمˈ، ˈبه ياد پدرˈ و غزل هاي بسيارش در كنار حيدر بابا نمونه هاي عالي اين آفرينش است.
استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه پيام نور اروميه معتقد است كه فهم عميق شهريار در حوزه ادبيات از نقاط بارز شعر شهريار است.
محمدرضا بختياري افزود: نبوغ و خلاقيت شعرهاي شهريار در هيچ شاعر و سبك شعري وجود ندارد و شاهكار 'حيدربابايه سلام' يكي از آثار نبوغ اين استاد است.
اين شاعر و محقق برجسته كشور ادامه داد: شعرهاي حيدربابايه سلام، سهنديه، نامه هاي منظوم به شاعران، 2 مرغ بهشتي، اي واي مادرم و هذيان دل از جمله شعرهاي معناگراست كه قدرت قوه تصويرپردازي و جذابيت شعر شهريار را آشكار كرد.
وي گفت: بدون ترديد زبان، احساس و خردورزي سه زوايه و بعد ملموس اشعار شهريار را تشكيل مي دهد و شهريار در مثنوي چون مولانا و در غزل چون حافظ توانست به خوبي قدم بردارد.
اين محقق افزود: وفاداري او به سنت غزل سرايي، شيفتگي به قرآن و بيان احساسات عاشقانه از خصوصيات منحصر به فرد استاد شهريار است.
اين شاعر ادامه داد: شاعران و نويسندگان خارجي اعتراف مي كنند با وجود اينكه شاعران غربي زيادي پيرامون موضوع كودكي، شعر سروده اند ولي هيچ كدام نتوانسته اند به پاي شهريار برسند.
بختياري بيان كرد: شهريار از زبان تركي آذري براي انتقال باورها، ادبيات شفاهي، آداب و رسوم و باورهاي فرهنگي آذربايجان استفاده كرد و احساسات خود را از اين طريق به سراسر جهان رساند.
سعيد سليمانپور، شاعر طنزپرداز اروميه اي بصيرت ادبي در كنار نبوغ اجتماعي را مهمترين عاملي دانست كه شهريار را به عنوان يك شاعر مردمي و محبوب در بين اقشار مختلف مردم مطرح كرد.
وي با بيان اينكه شهريار شاعري بي بديل است، گفت: هوشنگ ابتهاج از شعراي معاصر نيز دليل اينكه شهريار، شهريار شد را محبوبيت و مردمي بودن وي عنوان كرد.
دارنده نشان بين المللي فرهنگي شهريار هم با بيان اينكه منظومه حيدربابا حاصل نبوغ ذاتي استاد شهريار است و همتايي براي آن وجود ندارد، گفت: شاعران متعدد ترك زبان در كشورهاي مختلف جهان از اين منظومه تاثير گرفته اند.
مصطفي قلي زاده عليار در خصوص رمز ماندگاري منظومه حيدربابا افزود: محور قرار گرفتن محبت انساني در كنار ارتباط نزديك اشعار اين مجموعه با تجربه هاي دوران كودكي، استفاده بهينه از ضرب المثل ها، آداب و رسوم، عزا، عروسي، سوگواري ماه محرم، طرز زندگي مردم روستايي و ديگر نمادها از عوامل ماندگاري منظومه حيدرباباست.
وي اضافه كرد: 76 بند منظومه حيدربابا را مي توان تابلويي از زندگي روستايي، مادربزرگ ها و پدر بزرگ ها، ناكامي هاي روزگار، حسرت هاي گذشته، نكوهش تمدن غربي و فقر و تنگدستي عنوان كرد.
وي بيان كرد: معتبرترين نسخه صوتي حيدرباباي شهريار توليدي اروميه است؛ اين صدا كه امروز در بيشتر گوشي ها يا دستگاه هاي ديگر پخش مي شود، براي نخستين بار در سال 1349 هجري شمسي در سومين سفر استاد شهريار به اروميه تهيه شد و فرزند استاد شهريار شاهد اين ادعاست.
اين محقق و شاعر اروميه اي افزود: لهجه، لحن، صوت و شيوه خوانش اصلي حيدربابا با صداي خود استاد شهريار در اين نسخه موجود است.
قلي زاده با بيان اينكه اشعار تركي شهريار با لهجه مادري وي سروده شده است، گفت: برخي افراد در ايران، جمهوري آذربايجان و تركيه اشعار تركي شهريار را از لهجه اصلي خارج كرده و سعي مي كنند با دستور زبان بنويسند در حالي كه شعر شاعر بايد با لهجه اصلي خود شاعر نوشته و خوانده شود.
وي اضافه كرد: خارج كردن منظومه حيدربابا از لهجه اصلي خود خيانت كردن در حق خالق اثر است.
به گزارش ايرنا رهبر معظم انقلاب شهريار را يكي از بزرگترين شعراي همه دوران هاي تاريخ ايران معرفي كرده است.
استاد مهرداد اوستا (زاده: 20 بهمن 1308 بروجرد - درگذشت: 17 ارديبهشت 1370 تهران) نيز گفته بود تاكنون كمتر شاعري به روزگار خويش به نام و آوازه اي همچون شهريار دست يافته است؛ شهريار با اينكه از آوازه و نامي استثنايي بهره مند بوده، باز هم يكي از ناشناخته ترين شاعران معاصر پارسي است.
سيد محمدحسين بهجت تبريزي متخلص به شهريار در سال 1285 در يكي از روستاهاي تبريز به دنيا آمد و ذوق شاعري سيد محمدحسين از اوان كودكي نمايان شد؛ وي در 13 سالگي شعرهايش را با تخلص 'بهجت' در مجله 'ادب' به چاپ رساند.
شهريار بعدها با تفال به ديوان حافظ شيرازي، تخلص 'شهريار' را برگزيد و در نهايت نامش با همين تخلص در تاريخ ادبيات ايران ثبت و ماندگار شد.
شهريار در بهمن ماه 1299 به تهران آمد و در دارالفنون تحصيل كرد و وارد دانشكده پزشكي شد؛ اولين دفتر شعر او در سال 1308 با مقدمه ملك الشعراي بهار، سعيد نفيسي و پژمان بختياري منتشر شد.
شهريار از معدود شاعراني است كه در 2 زبان فارسي و تركي آذربايجاني سروده هاي درخشاني دارد؛ سرودن اين منظومه از مهمترين عوامل شهرت و محبوبيت شهريار در ميان ترك زبان هاي ايران به شمار مي رود.
سيد محمدحسين بهجت تبريزي (شهريار) روز 27 شهريورماه 1367 به علت بيماري در بيمارستان مهر تهران دارفاني را وداع گفت.
شهريار آخرين سروده خود را اينگونه سرود:
ياران چرا به خانه ما سر نمي زنند/ آخر چه شد كه حلقه بدين در نمي زنند
دايم پرنده اند به هر بام و بر دلي/ ديگر به بام خانه ما سر نمي زنند
پنداشتند همچو درختي تكيده ام / سنگي از آن سو به شاخه بي بر نمي زنند
چرخد نظام كار به دوران به سيم و زر/ دستي به كار مضطر بي زر نمي زنند
يارب چه شد گروه طبيبان شهر ما / سر بر من فتاده به بستر نمي زنند
ياران چرا كه لاله عذاران روزگار/ تير نگه به قلب مكدر نمي زنند
دستي برم به زلف سمن سا كه عاشقان/ چنگي چو من به زلف معنبر نمي زنند
بر مدعي بگو كه ستيزد ز روبرو/ مردان ز پشت حربه و خنجر نمي زنند
با من مجنگ جان برادر كه عاقلان / اندوده پيش مهر منور نمي زنند
من رندم و قلندر و مفلس در اين ديار/ دزدان راه ره به قلندر نمي زنند
جور و ستم گرفته سراسر جهان ما / يا رب چه شد كه حد به ستمگر نمي زنند
مردم دريغ مرده پرستند شهريار/ كاندر حيات سر به هنر ور نمي زنند
8135/3072
۰ نفر