حاكمیتِ جو ناامیدی و ترس از آیندهای نامعلوم، این روزها جامعه ایرانی را بهشدت با چالش مواجهه كرده است. بدون شك جامعه با یاس و ترس قدرت تصمیمگیری درست نخواهد داشت و این مسیر، حركت در توسعه و عبور از بحرانها را با چالشهای دشواری روبهرو میكند. اما سؤال اینجاست كه چگونه این فضای ناامیدی بهوجود آمده و در میان مردمان رخنه كرده است و دیگر این كه راه عبور از این وضعیت بحرانی از كدام مسیر میگذرد؟ این محور گفتوگوی ایرناپلاس با عباس كاظمی، جامعهشناس و پژوهشگر مطالعات فرهنگی است.
** وقتی آینده مثبتی پیش رو نداریم، از ناامیدی حرف میزنیم
ایرناپلاس: با توجه به شرایط فعلی حاكم بر جامعه و بروز مشكلات اقتصادی، به نظر میرسد جامعه بیش از آنكه تمایل به آیندهای پر امید داشته باشد، در میان افكار ناامید محاصره شده است. به عبارت درستتر، ناامیدی بیشتر از امیدواری خریدار دارد. آیا شما با این برداشت از وضعیت كنونی جامعه موافقید؟
كاظمی: قطعاً چنین جوی در جامعه ما حاكم است، ولی اجازه میخواهم بحث را اینگونه آغاز كنم كه خود من نیز مجموعهای از احساس ناامیدی و امید هستم. اگرچه بهعنوان فردی امیدوار شناخته میشوم، اما وقتی جامعه را ناامید میدانیم، این بدان معنا نیست كه حسی از امید در درون جامعه وجود ندارد. اما بازنمایی كه از جامعه میشود بیشتر یأسآلود و ناامید است و یك جریان مسلط بیشتر ما را به اینسو میبرد.
ایرناپلاس: از نظر شما بهعنوان یك جامعهشناس، امید چگونه تعریف میشود؟ امید چه دارد كه ناامیدی از آن بیبهره است؟ ما چه جامعهای را امیدوار و چه جامعهای را ناامید میگوییم؟
كاظمی: امید در درجه اول یك مفهوم روانشناختی و در درجه بعد یك مفهوم اجتماعی است. در جنبه روانشناختی به فرد تقلیل پیدا میكند و به پیشبینی فرد از آینده شخصی خودش محدود میشود، اما ازلحاظ اجتماعی اینگونه است كه به نگاه جامعه به آینده خود برمیگردد؛ اینكه جامعه چه آیندهای را برای خود متصور است. اگر امید را به آینده گره بزنیم، میتوان این سؤال را اینگونه پاسخ داد كه وقتی از آینده مثبت صحبت میكنیم، از امید صحبت میكنیم. وقتی آینده مثبتی را پیش رو نداریم، پس از ناامیدی حرف میزنیم. به نظر میرسد در شرایط فعلی، مردم آینده خود را از دست دادهاند و آینده روشنی را برای خود متصور نیستند. باید دید چه عواملی سبب شده یك تصویر تیره و تار از آینده برای جامعه بهوجود آید؟ در این هنگام میگوییم جامعه ناامید است.
** امید موتور محركه جامعه برای توسعه است
ایرناپلاس: این ناامیدی چه اثراتی بر جامعه خواهد داشت؟ بسیاری از ناامیدی بهعنوان یك سونامی در جامعه یاد میكنند. آیا شما با این تعبیر موافقید؟
كاظمی: امید موتور محركه جامعه برای توسعه است و ناامیدی یعنی فرار مغزها و سرمایهها، انفعال، گرایش به سمت مواد مخدر، الكلیسم و سایر آسیبهای اجتماعی. كسانی كه میتوانند، میروند و آنهایی كه میمانند، منفعل میشوند. دنبال كردن منافع شخصی در برابر منافع جامعه نیز ازجمله اثرات ناامیدی است. در مجموع میتوان گفت امید اجتماعی است كه جامعه را سرپا نگه میدارد و آن را ممكن میكند.
**ناامیدی بلندمدت جامعه خطرناك است
ایرناپلاس: روند ناامیدی جامعه چگونه اتفاق میافتد؟ آیا ناامیدی اجتماعی یك رخداد ناگهانی است یا در طول زمان رخ میدهد؟
كاظمی: هر دو ممكن است. مردم در كوتاهمدت ناامید میشوند و در كوتاهمدت امیدوار میشوند. در برهههای مختلف؛ برای مثال زمان انتخابات، زمانی مشاركت مردم كم و حداقلی و دورانی مشاركت بالاست. این نشان میدهد كه یك مسیر خطی برای امیدواری یا ناامیدی نمیتوان تفسیر كرد و این روند دارای فراز و نشیب است.
ولی در كل، وقتی مردم یك دوره 40،50 و یا 100 ساله را داوری و نگاه میكنند كه آیا اوضاعشان بهتر شده یا بدتر و تغییرات مثبت بوده یا نه، با همین نگاه، آینده خود را ترسیم میكنند كه چشماندازش مثبت است یا نه. پس هر دو بُعد را میتوان دید. اما آنچه در جامعه كنونی ما اتفاق افتاده، به نظر میرسد ما داریم به جنبه بلندمدت آن نزدیك میشویم. یعنی اگر در دورههای پیشین مردم در كوتاهمدت، امیدوار و سپس ناامید میشدند و دوباره امید خود را به آینده به دست میآوردند، امروز دیگر مردم دارند به این نتیجه میرسد كه بهطور كلی امیدی به بهبود شرایط نداشته باشند و این خیلی خطرناك است.
ایرناپلاس: خطرات ناامیدی بلندمدت چیست؟
كاظمی: یكی از مهمترین خطرات ناامیدی بلندمدت، ناممكن شدن جامعه است. به این معنا كه در جامعه فرسایش سرمایههای اجتماعی رخ میدهد. اعتماد اجتماعی افول میكند و امكان همزیستی دشوار میشود. فرار مغز و سرمایهها، تخریب منافع جمعی و دنبال كردن منافع فردی و... از اثرات ناامیدی بلندمدت است.
ماجرای توهین و فحاشی به سلبریتیها، هنرمندان و سیاسیون در فضای مجازی نیز به عقیده من، همه در اثر بازتولید وضعیت نابرابریهای اجتماعی و در حال گسترش است. چون مردم وضعیت خود را با یك سلبریتی مقایسه میكنند و حتی وقتی این نابرابری قابل توجیه باشد و یك سرمایهدار با تلاش و كوشش و از راه حق و صحیح ثروتی را به دست آورده باشد مردم آن را ناحق و نابرابر میدانند. بنابراین به یكدیگر میتازند.
** رسانهها و روشنفكران از مردم ناامیدترند
ایرناپلاس: اصلاً چه دلیلی دارد كه افراد در شرایط فعلی امیدوار باشند؟ چرا باید در شرایطی كه وضعیت اقتصادی نابسامان، ارزش پول ملی و توان خرید مردم و اعتماد اجتماعی كاهش یافته است، امیدوار بود؟
كاظمی: اگر بپرسیم چرا مردم امیدوار نیستند، یعنی به مردم حق میدهیم كه از وضعیت جامعه ناامید باشند. باید پرسید چرا باید مردم امیدوار باشند؟ وقتی ماجرا را عمیقتر تحلیل میكنیم كه چطور شد این وضعیت ناامید كننده در جامعه ایجاد شد و نوك انتقاد را به سمت ساختار دولت، روشنفكران و رسانهها ببریم، میبینیم كه همه اینها در بازنمایی فضای یأسآلود مقصرند. میدانیم كه شرایط اقتصادی خوب نیست، میدانیم كه اوضاع اجتماعی نامساعد است، اما به نظر من تصویری كه از وضعیت موجود در جامعه ارائه میشود، بهمراتب بدبینانهتر از چیزی است كه در عالم واقع وجود دارد.
نزاعی كه بین گروههای سیاسی در جامعه وجود دارد و همدیگر را تخریب و متهم به دزدی، اختلاس و بیاخلاقی میكنند، در درجه نخست، مردم را بهطور كل از حاكمان ناامید میكند. پس در درجه اول خود حاكمان مقصرند، برای اینكه به جو ناامیدی دامن زدهاند. دوم رسانهها و روشنفكران هستند.
درواقع این دو گروه فضای یأسآلود را بازتولید كردهاند. به نظر من رسانهها و روشنفكران ناامیدتر از بقیه هستند و آنها هستند كه ناامیدی را به مردم تزریق میكنند. درواقع مردم به گروههای مرجع و رسانههایشان نگاه میكنند. شب و روز اخبار منفی چه در رسانههای خارج كشور و چه رسانههای داخلی و حتی در شبكههای اجتماعی بهواسطه روشنفكران به گوش مردم میرسد.
تلویزیون ملی ما انعكاسدهنده اخبار منفی چه در جهان و چه در داخل كشور است و با این حال انتظار داریم مردم امیدوار باشند. من جدا از آن كه درك میكنم كه برخی واقعیتها نیز در جامعه وجود دارد، اما بخش عمدهای از ناامیدی را به بازنماییهای رسانهای به معنای كلی معطوف میدانم. بهطور كلی، از حاكمان گرفته تا رسانهها و روشنفكران را مسئول این شیوه بازنمایی فضای ناامیدی در كشور میدانم.
**به خاطر مردم به آینده امیدوارم
حالا در پاسخ به اینكه چرا میگویم مردم باید همچنان امیدوار باشند، باید گفت جامعه ما یك جامعه دولتی است و بار سنگینی روی دوش دولت گذاشته شده است. دولت در عین حال كه مداخلات زیادی در جامعه دارد، مسئول تزریق امیدواری و نجات جامعه نیز هست. همه اینها به نظر من خطاست.
من بهعنوان یك پژوهشگر بهطور كلی به دولت امیدی نداشته، ندارم و نخواهم داشت. اگر میگویم امیدوارم، به خاطر خود مردم است.
آنتونیو گرامشی، فیلسوف ایتالیایی زمانی كه در زندان بود، سخنان جالبی دارد. وی درباره حس دوگانهاش میگوید: «من ناامیدم به خاطر اندیشه و فكر و امیدوارم به خاطر اراده.»
من نیز امیدوارم چون این اراده در جامعه وجود دارد كه میشود تغییراتی در آن ایجاد كرد. شاید بهتر باشد این جمله را اینگونه بگوییم كه ما ناامیدیم به خاطر حاكمیت، اما امیدواریم بهخاطر مردم. اگر به ساختارهای سیاسی نگاه كنیم، از اینكه انتظار داشته باشم ساختارهای سیاسی بتواند نجاتبخش جامعه باشد و اصلاح صورت دهند، شدیداً ناامیدم. هیچ امیدی به اصلاح ساختارهای سیاسی ندارم، ولی وقتی به مردم نگاه میكنم، به اینكه در مردم این پتانسیل وجود دارد كه جامعه را درست بسازند و درست ترمیم كنند و جلو ببرند، امیدوارم. جامعه باید نگاهها را به سمت خودش برگرداند نه به سمت دولت. باید به این نگاه كند كه چگونه از درون جامعه میشود اصلاحات اجتماعی را انجام داد.
ادامه دارد...
گفتوگو از حسین جمشیدیان
*اداره كل اخبار چندرسانهای**ایرناپلاس**
بخش نخست/ یك جامعهشناس در گفتوگو با ایرناپلاس:
سیاسیون، رسانهها یا روشنفكران، عامل ناامیدی جامعه كیست
۱ مهر ۱۳۹۷، ۱۲:۴۹
کد خبر:
83041104
تهران- ایرناپلاس- یك جامعهشناس معتقد است درگیری بین گروههای سیاسی و متهم كردن یكدیگر به فساد و بیاخلاقی، تصویری تاریك از آینده را برای جامعه به تصویر میكشد و مردم را از حاكمان ناامید میكند.در این میان، رسانهها و روشنفكران هم به غلط، به بازتولید ناامیدی در جامعه میپردازند.