۵ مهر ۱۳۹۷، ۷:۳۶
کد خبر: 83045819
T T
۰ نفر
روایتی از خالق كتاب ماندگار «پایی كه جاماند»

گچساران - ایرنا - سید ناصر حسینی پور آزاده و جانباز قطع عضو دوران دفاع مقدس علیرغم سختی های دوران اسارت آنچه بر او گذشته بود را در قالب نوشته به سختی جمع آوری و پس از رهایی از بند اسارت در كتاب معروف «پایی كه جا ماند» به گروهبان بعثی كه او را كتك می زد تقدیم كرد.

به گزارش ایرنا،سید ناصر در سن 14 سالگی به جبهه های جنگ رفت و در 16 سالگی در پد خندق و جزیره مجنون پای راستش قطع و به اسارت دشمن در آمد،ناصر این اثر ماندگار در حوزه ادبیات پایداری و دفاع مقدس را به زحمت و با كاغذهایی كه در عصایش پنهان می كرد خلق كرد.

** موضوع كتاب
این آزاده سرافراز می گوید: كتاب پایی كه جا ماند روایت یادداشت های روزانه 200 روز از 800 روز دوران اسارتم در زندان های ارتش بعث عراق است.
سید ناصر حسینی پور اظهار داشت: من در جزیره مجنون دیده‌بان بودم وقتی اسیر شدم هم دیده‌بان بودم اما نه دیده‌بانی كه فعالیت جبهه و خاكریز عراقی‌ها را زیر نظر داشته باشد بلكه دیده‌بان بدی‌های دشمن و دیده‌بان رخدادهای ناب و خوب اسرای ایرانی بودم.
وی ادامه داد: این دیده‌بانی را به صورت یادداشت‌های روزانه گردآوری كردم.

**آزاده ای كه كتاب را به شكنجه گر خود تقدیم كرد
سید ناصر این كتاب را به شكنجه گر خود تقدیم می كند و در متن تقدیمی كتاب آورده است: تقدیم به ولید فرحان گروهبان بعثی اهل بصره. نمی دانم شاید در جنگ اول خلیج فارس توسط بوش پدر كشته شده باشد. شاید هم در جنگ دوم خلیج فارس توسط بوش پسر . شاید هم زنده باشد. مردی كه اعمال حاكمانش باعث نفرین ابدی سرزمینش شد. مردی كه سالها مرا در همسایگی حرم مطهر جدم شكنجه كرد. مردی كه هر وقت اذیتم می كرد نگهبان شیعه عراقی علی جارالله اهل نینوا در گوشه ای می نگریست و می گریست. شاید اكنون شرمنده باشد. با عشق فراوان این كتاب را به او تقدیم می كنم. به خاطر آن همه زیبایی هایی كه با اعمالش آفرید و آنچه بر من گذشت جز زیبایی نبود....

** خاطرات اسارت
در حالی كه سرم پایین بود، كنارم نشست، موهایم را گرفت و سرم را بالا آورد؛ چنان به صورتم زل زد، احساس كردم نخستین بار است ایرانی می‌بیند. بیشتر نظامیان از همان لحظه اول اسارتم اطرافم ایستاده بودند و نمی‌رفتند.
زیاد كه می‌ماندند با تشر یكی از فرماندهان و یا افسران ارشدشان آن جا را ترك می‌كردند. چند نظامی جدید آمدند. یكی از آنها با پوتین به صورتم خاك پاشید. چشمانم پر از خاك شد. دلم می‌خواست دست‌هایم باز بود تا چشم هایم را بمالم. كلمات و جملاتی بین آنها رد و بدل می‌شد كه در ذهنم مانده. فحش‌ها و توهین‌هایی كه روزهای بعد در العماره و بغداد زیاد شنیدم.
یكی‌شان كه آدم میان سالی بود گفت: لعنه الله علیكم ایها الایرانیون المجوس. دیگری گفت: الایرانیون اعداء العرب. دیگر افسر عراقی كه مودب تر از بقیه به نظر می‌رسید، گفت: لیش اجیت للحرب؟ چرا آمدی جبهه؟ بعد كه جوابی از من نشنید، گفت: بكشمت؟ آنها با حرف‌هایی كه زدند خودشان را تخلیه كردند.

**خاطرات لحظات سخت مجروح شدن سید ناصر
در زیر آفتاب سوزان تابستان جایی كه پایم به شدت زخمی و جوی خون راه افتاده بود، دور تا دورم پیكر شهدا بود، در آنجا 119 رزمنده ایرانی بود كه 118 نفر شهید شدند و تنها من زنده ماندم.

** خاطرات تلخ بی رحمی دشمن
وی می گوید: درآوردن ساعت مچی شهیدان از سوی مزدوران عراقی بسیار آزارم می داد.
یك صحنه بسیار تلخ دیگر در جلوی دیدگانم تصویر شد جایی كه یك مزدور عراقی پرچم عراق را در سینه پیكر شهیدی وارد كرد.

** حماسه رزمندگان كهگیلویه و بویراحمد در پد خندق
وی گفت: رزمندگان استان كهگیلویه و بویراحمد در حماسه پدخندق نگهبان جاده راهبردی پدخندق بودند كه اگر آن مقاومت جانانه نبود در روز تاریخی چهارم تیر سال 67 اهواز و بخش عمده ای از استان خوزستان سقوط می كرد.
این رزمنده، دفاع تن به تن دلاورمردان ایران اسلامی كه عراقی ها را ناچار به محاصره این گروهان كرد را از دیگر خاطرات ماندگار خود در باره این حماسه دانست.
وی با بیان این نكته كه درك و خودباوری رزمندگان اسلام در دوران هشت سال دفاع مقدس به ویژه نوجوانان كم سن و سال جز با نفس مسیحایی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران قابل توجیه نیست تصریح كرد: غسل شهادت برخی رزمندگان در شب قبل از حماسه پدخندق، حمله پنج مزدور عراقی به كهنسال ترین رزمنده حاضر در این عملیات و به شهادت رساندن او با چندین گلوله و اهدای پس انداز 200 تومانی یكی از رزمندگان برای كمك به جبهه كه فردای آن روز به شهادت رسید گوشه ای از خاطرات این روز تاریخی است.
در عملیات پد خندق، تیپ 48 فتح به مدت 14 ساعت به مقابله با دشمن بعثی پرداخت كه در نهایت با شهادت تعداد زیادی از افراد تیپ و اسارت عده ای از آنها پایان یافت.
در این نبرد 118 رزمنده به شهادت رسید كه 87 نفر آنها كهگیلویه و بویراحمدی بودند.
در عملیات پد خندق، 120 نفر به اسارت دشمن بعثی درآمد كه 76 نفر آنها از دلاورمردان این استان بودند.
سید ناصر جزو بیست هزار اسیر ایرانی در تكریت بود كه مفقودالاثرمحسوب شده و از حقوق اسیر جنگی بی‌بهره‌ بودند.
وی پس از برگزاری آئین گرامی داشت شهادتش از سوی خانواده در شهریور 1369 به ایران بازگشت.
سید ناصر حسینی سال 1350 در شهرستان باشت دیده به جهان گشود.
31 شهریور سالروز حمله دشمن بعثی به ایران در سال 1359 تا ششم مهرماه ، هفته دفاع مقدس نام گرفته است.
كهگیلویه و بویراحمد در جنوب غربی ایران یك هزار و 800 شهید تقدیم ایران اسلامی كرده است.
8143/1662
۰ نفر