به گزارش ایرنا، هنوز در میدان مقاومت و ایستادگی هستند، گاهی در جامعه مورد بی مهری قرار می گیرند، تا جایی كه ترجیح می دهند به دلیل پرهیز از تشنج و اثرات ناشی از آن از خیر پیگیری مطالبات خود بگذرند.
تا مرز شهادت هم پیش رفتند؛ ولی شهادت نصیبشان نشد و به زندگی برگشتند؛ اما با نقص جسمانی؛ اما احساس سرافرازی و سربلندی می كنند كه در راه خدا كاری كرده اند.
گاهی رفتار برخی از آن ها در هنگام حمله های عصبی غیرقابل تحمل می شود هرچند كه بعد از آن رفتار، هیچ چیزی در یادشان نمی ماند و اصلا متوجه رفتار خودشان در آن حالت ها نیستند، در ظاهر جسمی سالم دارند اما در باطن گاهی مشكلات روحی چنان عرصه را بر آنان و خانوادههایشان تنگ می كند كه جوابگوی كوچك ترین نیازهای خود نیستند.
خانواده های آنان به خاطر نجابت شان كمتر از تنش های عصبی، اختلالات خلقی، استرس های ممتد، اضطراب فرزندان، مشكلات مالی و اشتغال نامناسب در بین مردم و مسوولان گلایه می كنند و چون كمتر از خود دفاع می كنند خیلی از مردم و مسوولان ممكن است این ها را نبینند و بعضی از آنها در موقعیت های اجتماعی پایینی قرار می گیرند.
جانبازان اعصاب و روان را می گویم؛ آن ها تابلویی از دوران سختی بزرگ ملت ایران در دوران دفاع مقدس به شمار می روند و صبر همسران و تحمل آنها بر رنج و سختی خدمت به جانبازان نیز نمونه ای از ایثارگری واقعی است.
خیلی هایشان در بیمارستان بستری هستند و برخی حتی حقوقی هم نمی گیرند و خانواده هایشان بعد از سال ها تحمل رنج و سختی، رسانه را تكیه گاه خود می بینند و می گویند دیگر از پس كمترین هزینه های خود نیز برنمی آییم.
**پشتم به بچه هایم گرم است
حبیب حاجبی یكی از جانبازان 20 درصد دوران دفاع مقدس استان هرمزگان، در سال 1345 به دنیا آمد و با شروع جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق بر ضد ایران به جبهه اعزام و در بخش پشتیبانی جنگ در جبهه جنوب در منطقه های فاو، دشت عباس، ذبیدات و تنگه چزابه راننده بلدوزر بوده است.
وی در روزهای 20 آبان سال 61 تا 26 فروردین 62، 22 خرداد سال 63 تا 25 شهریور همین سال و 14 بهمن سال 65 تا 15 مرداد سال 66 در جبهه های جنوب حضور داشته است.
این رزمنده جنگ بعد از بازگشت از جبهه و درحالی كه دردهای جانبازیش را به جان می خرید با 'زهرا نظری' در 20 فروردین سال 60 ازدواج می كنند كه ثمره این زندگی مشترك پنج فرزند است.
زهرا نظری همسر این جانباز می گوید: سال ها در شهر بندرعباس ساكن و به دلیل شرایط جسمی همسرم دریك خانه ویلایی مستاجر هستیم، می گوید خانه داریم اما چون پله دارد خانه خودمان را 700 هزار تومان اجاره داده ایم و با یك میلیون تومان اجاره نشین هستیم.
وی اما می گوید: بهترین همراهان من در این سال ها بعد از یاری خدا، فرزندانم هستند و پشتم به آنها گرم است.
او می گوید: حاجبی جزو كوچك ترین رزمنده های دوران دفاع مقدس بوده و چندین بار نیز مجروح و شیمیایی شده است؛ یكبار 30 آبان 61 در منطقه عملیاتی دشت عباس دچار موج انفجار و 25 آذر سال 61 در منطقه چزابه و 14 اسفند ماه همین سال در جزیره مجنون،21 فروردین در منطقه ذبیدات عراق از ناحیه شكم و 15 اسفند سال 65 نیز در فاو براثر موج انفجار ناحیه ریه، داخلی و اعصاب و روان مجروح مجروح شد.
حبیب حاجبی پس از آخرین مجروحیتش در بیمارستان صحرایی در منطقه عملیاتی به بیمارستان های نجمیه وشهید كلانتری اعزام می شود اما به دلیل نبود هوشیاری، مشخص نیست به بیمارستان نجمیه تهران یا اصفهان اعزام شده است.
او همین طور برای پیوند روده و گذراندن دوره نقاهت به بیمارستان شریعتی اصفهان اعزام و طبق شواهد پزشكی روده بزرگ وی برداشته شده است.
وی حالا با 20 درصد جانبازی یك جانباز شیمیایی اعصاب و روان شناخته می شود كه 9 سال هر دو سه ماه یكبار برای كار درمانی خود به تهران می رفت و حدود 6 سال است كه این زمان اكنون به 45 روز رسیده و باید در بیمارستان خاتم الانبیا(ص) تهران آمپول دیسپورت تزریق كند، علاوه بر آن در مدت 3 روز اقامت در تهران باید برای چكاپ به 4 متخصص دیگر هم مراجعه كند.
همسرش در پاسخ به این كه چه مدت گذشت كه متوجه شدید مجروح شیمیایی است، گفت: حدود پنج سال بعد از اتمام جنگ به دلیل حساسیت های شدید پوستی و سوزش چشم و سوزش گلو و تغییراتی كه در صدای وی بود و تشخیص پزشكان متوجه شدیم این عوارض همه ناشی از دوران جنگ است.
**شما سهمیه ندارید!
الهام نخستین فرزندان حبیب حاجبی جانباز اعصاب و روان است، مادر الهام می گوید: دخترم از هیچ سهمیه ای برای درس خواندن استفاده نكرد و دانشگاه را نیز در مقطع كاردانی در رشته حسابداری بازرگانی دانشكده سماء بندرعباس گذرانده و الان نیز شغل دولتی ندارد.
دومین فرزند این خانواده متولد سال 70 و داری مدرك فوق دیپلم حسابداری است، خانم نظری می گوید: امین از سال آخر دبیرستانش راه و یاور پدرش در رفت و آمد به بیمارستان ها اعصاب و روان در تهران است و به دلیل مشكلات مالی و شرایط پدرش ادامه تحصیل برایش بسیار سخت شده است.
وی ادامه داد: چون پرداخت مبلغ یك میلیون و 600 هزار تومان شهریه سایت دانشكده علمی كاربردی فرهنگ و هنر بندرعباس برایمان سخت است، سایت بسته شده و اگر شهریه پرداخت نكنیم فرزند من نمی تواند دانشگاه برود.
این همسر جانباز اعصاب و روان افزود: مسوولان دانشگاه می گویند چرا با شرایط پدرت بنیاد شهید درصد جانبازی را 25 درصد نمی كند كه از پرداخت شهریه معاف شوید درحالی كه اگر با 5 درصد جانبازی همسرم موافقت می كردند شرایط روحی و جسمی برای همسرم و فرزندانم بهتر می شد.
نظری در خصوص شرایط استفاده از سهمیه مدرسه های شاهد نیز گفت: درحالی كه در مدرسه های شاهد ما امتیاز و سهمیه داریم اما هروقت حضوری سراغ مدرسه شاهد رفتیم به بهانه های حفظ نبودن قرآن یا مثلا40 حدیث نهج البلاغه فرزندان من را پذیرش نكردند اما اخیرا با اینترنتی شدن ثبت نام های مدرسه های شاهد شرایط برای خانواده های جانبازان بهتر شده چون امسال فقط فرزندم امیر عباس توانست امتیاز لازم را كسب و به این مدرسه راه پیدا كند.
** وقتی حبیب روی پایش راه رفت شیرین ترین لحظه زندگی ام بود
وی اضافه كرد: برخی ارگان ها به دلیل این كه همسرم 20 درصد جانباز است می گویند شما سهمیه ندارید مثل سفرهای تابستانی مشهد؛ حدود 25 سال است كه از طریق این ارگان های مربوطه نتوانستیم از سهمیه جانبازان برای سفر زیارتی و معنوی مشهد استفاده كنیم درحالی كه بیش تر سفرها و اردوهای زیارتی فرزندان من همراه بستگان بوده است.
این همسر جانباز دفاع مقدس سفرهای زیارتی را حق طبیعی یك جانباز با چنین شرایطی دانست و بیان داشت: ما هم مثل بقیه توقع داریم مسوولان در بنیاد شهید و ارگان های مربوطه پیگیر كار جانبازان و فرزندانشان باشند و از نزدیك با وضعیت زندگی فرزندان جانبازان آشنا شوند.
نظری تصریح كرد: 6 سال پیش كه هیچكس انتظار نداشت همسرم بتواند راه برود، 8 ماه توانست روی ویلچر بنشیند و بعد از طی دوره های درمانی و فیزیوتراپی مدوام توانست از روی ویلچر بلند شود و بار دیگر با عصا روی پای خودش بایستد این لحظه برای من و بچه هایم شیرین ترین لحظه زندگی مان بود.
** مسوولان به جانبازان اعصاب و روان توجه بیشتری كنند
نظری اگرچه زندگی با یك جانباز یك توفیق و افتخار برای خود می داند اما می گوید: شرایط زندگی ما واقعا سخت شده مسوولان باید از نزدیك سختی های زندگی یك جانباز و خانواده هایشان را لمس كنند، می گوید: برایم دردآور است كه همسرم نمی تواند راحت بخوابد درحالی كه باید تشك طبی داشته باشد چون تركش نزدیك نخاع است.
به گفته وی، در استان هرمزگان بیشتر جانبازان اعصاب و روان حق شان ضایع می شود به عنوان مثال همسر من از سال 73 زیرنظردكترحجت مهر متخصص اعصاب و روان در بندرعباس بود و از سال 86 نیز زیرنظر دكترشریفی است اما به دلیل این كه درصد جانبازان در یك سطح پایین نگه داشته می شود این خانواده ها از نظر روحی و جسمی بسیار آسیب می بینند.
این همسر جانباز با اشاره به استفاده جانبازان اعصاب و روان از داروهایی ضد تشنج دپارتین و چند داروی داروهای ضدافسردگی دیگر، انتظار دارد مسوولان به جانبازان اعصاب و روان و شیمیایی به دلیل شرایط نامساعد جسمی و روحی آن ها توجه بیشتری كنند.
** پرداخت هزینه های درمان همسرم از توان مان خارج شده
زهرا نظری ادامه داد: نزدیك به 2 سال است كه از بنیاد حقوق كارافتادگی دریافت می كنیم اما هزینه های درمان شوهرم بسیار زیاد است از توان مان خارج شده است، زیرا بیشتر این حقوق خرج هزینه فیزیوتراپی و كارهای درمانی در بیمارستان می شود.
همسر این جانباز اعصاب و روان البته دلیل به تعویق افتادن بیش تر مراجعات همسرش برای معالجه را كمبودهای مالی دانست و افزود: بنیاد از ما می خواهد حتما فاكتور خرید را بعد از انجام همه كارهای جانباز به بنیاد تحویل بدهیم تا بتوانیم هزینه درمانی و جانبی آن را از بنیاد شهید دریافت كنیم.
وی گفت: با شرایط اقتصادی، كمبود داروهای جانبازان و گرانی قیمت بلیط پروازها استفاده از هواپیما برایمان دیگر مقدور نیست و مجبورم همسرم با قطار تا تهران ببرم این درحالی است كه همسرم به دلیل تنگی كانال نخاع نباید به قطار مسافرت كند.
نظری ابراز داشت: امروزه دید همه بیشتر نسبت به جانبازان 70 درصد است درحالی كه جانبازان برای درصد گرفتن به جبهه نرفتند و این شیوه درصد دادن به جانبازان شیوه بدی است و حق جانبازان 25 درصد یا پایین تر به خصوص جانبازان اعصاب و روان تضییع می شود.
همسر این جانباز اعصاب و روان دوران دفاع مقدس درباره حمایت های بنیاد شهید بیان داشت: برخی از نیروهای بنیاد شهید واقعا مسوولیت پذیر هستند اما برخی متاسفانه دركی از شرایط روحی و جسمی جانبازان ندارند.
وی ادامه داد: برخی از كاركنان حتی تبصره ها و قوانینی كه هرساله برای خدمات دهی بهتر به جانبازان از تهران ارسال می شود را خوب مطالعه نمی كنند و این باعث ضایع شدن حق جانبازان اعصاب و روان می شود.
نظری خواستار توانمند سازی فرزندان جانبازان اعصاب و روان از سوی بنیاد شهید شد و افزود: وضعیت جانبازان اعصاب و روان در مقایسه با سایر جانبازان بسیار سخت تر است و خود جانبازان و خانواده هایشان مشكلات بیشتری را تحمل می كنند.
به گفته این همسر جانباز، جانبازان به خصوص اعصاب و روان و شیمیایی اسطوره صبر هستند و از خدا می خواهم اندازه ای به من عمر و توان خدمت به همسرم را بدهد كه بتوانم تا آخرین روز كنار همسرم خدمت كنم.
** جانبازی مثل شهادت برای دفاع از كشور بوده است
یادمان باشد جانبازان اعصاب و روان افرادی هستند كه به خاطر امنیت و پیشرفت این كشور اكنون دوران سخت جانبازی را با مشقت های فراوان تحمل می كنند.
این تعداد از جانبازان همان كهنه سربازان و فرماندهان قهرمان هشت سال دوران جنگ هستند كه برخی از آنها اكنون در كمال گمنامی در آسایشگاه ها و مراكز درمانی زندگی می كنند و وضعیت بغرنج تری دارند، آن ها مشكلات دارو و درمان، مسایل معیشتی و نیاز فرزندان، همه و همه بر میزان این بار می افزاید.
شایسته است همه ما بویژه مسوولان به جای تجلیل از مقام جانباز آن هم در یك روز خاص در سال بدانیم كه فداكاری های آن ها نباید فراموش شود و هنوز گوش هایی برای شنیدن دردها، قصه ها، غصه هایشان وجود دارد.
استان هرمزگان دارای یكهزار و 200 شهید، پنج هزار جانباز و 340 آزاده از دوران هشت سال دفاع مقدس است.
گزارش از: فرنگیس حمزه یی
9887 /6048
بندرعباس - ایرنا - جانبازان اعصاب و روان تابلویی از سختی دوران دفاع مقدس هستند كه همچنان رنج و دردهای جانبازی شان را با استقامت پشت سرمی گذارند و در كنار آن ها روایت دردهای همسران صبور آن ها تلخ اما شنیدنی است.