به گزارش عصر شنبه خبرنگار گروه دانشگاه ایرنا، عباس كاظم ، تقی آزاد ارمكی و اسماعیل خلیلی به ترتیب به عنوان نویسنده و منتقدان كتاب دانشگاه از نردبان تا سایبان در نشستی دیدگاه های خود را در باره این كتاب بیان كردند .
كاظمی در خصوص چارچوب و ساختار كتاب گفت: این كتاب از دانشگاه شروع میشود ، به مطالعات فرهنگی ختم میگردد و در این باره بحث میكند كه در طول سالیان گذشته چطور دانشگاه متحول میشود. كتاب میگوید چطور دانشگاه با زندگی مردم، پیوند میخورد!
كاظمی در ادامه با بیان برخی آسیبهای دانشگاه ادامه داد: در نظر جامعه وقتی از دانشگاه حرف میزنیم، گویی از حل مسائل سخن میگوییم! اما دانشگاه از جامعه بریده و می خواهد خود را با رشتهها و مجلات و... گسترش و توسعه دهد. از سویی دیگر جامعه بیش از اندازه درگیر دانشگاه میشود و از زن، مرد، كارمند، روحانی و نظامی و... احساس میكنند باید وارد دانشگاه شوند، یعنی دانشگاه جزیی از زندگی روزمره اقشار مختلف جامعه شده است.
وی در خصوص عنوان كتاب گفت: دانشگاه از نردبان به سایبان تبدیل شده است تا به همه چیزی بدهد اما غافل از آنكه این تحفه دانشگاه دندانگیر نیست.
كاظمی سپس به پدیده جدیدی در دانشگاه اشاره كرد و از مساله «ماندن در دانشگاه» سخن گفت و ادامه داد: دانشگاه به محلی برای زندگی و ماندن در دانشگاه تبدیل شده است؛ امروزه همه میخواهند دكتر شوند! دانشجویان زیادی هستند كه به دلایل عجیب وارد دانشگاه شدهاند؛ مثلا وقتی از برخی دانشجویان میپرسیدم كه چرا به دانشگاه آمدهاند ، میگفتند برای درمان افسردگی یا ترس از ابتلا به فراموشی.
این جامعهشناس به ایده فرودستان و فرادستانی دانشگاهی كه در كتاب به آن پرداخته شده اشاره كرد و گفت: ساختار سلسله مراتب دانشگاهی، نظام خودش را خلق میكند؛ مثلا 5 درصد استاد تمامها، برای همه اساتید قراردادی و پیمانیها تعیین تكلیف میكند و همچون یك قدرت اجتماعی عمل میكند. به موازات آن گروهی در وزارت علوم به نهاد دانشگاه فشار میآورند؛ یعنی دانشگاه از دو سو تحت فشار است یا نهادهای دیگری كه قاعده برای دانشگاه تعیین میكنند. استاد بودن تابع داشتن ویژگیهایی است و در سایت شورای عالی انقلاب فرهنگی در دسترس است.
وی ادامه داد: این روزها در دانشگاه، پیمانیها چگونه زندگی متزلزلی دارند و هر سال نگران گزینش و مضطرب تمدید قرارداد خود هستند. حرف من در این كتاب این است كه توزیع منافع در دانشگاه تابع این نظام سلسله مراتبی است.
نویسنده این كتاب در خصوص موضوع بخش سوم كتاب گفت: این بخش درباره علوم اجتماعی است كه همه از تجربیات شخصی من از دانشگاه تهران است. مواجهه عجیب ما در علوم انسانی با نظریه و روش است؛ از طرفی با نظریه بیگانگی خاصی داریم و از طرف دیگر نظریات را میپرستیم و غایت ما این است كه به نظریه برسیم. كرسیهای نظریه پردازی ایجاد شده است و به كسی كه نظریه میدهد امتیاز میدهند.
وی در ادامه نقد خود به مواجهه دانشگاهیان ایران با نظریه، با اشاره به كتاب نظریات توسلی گفت: این كتاب زبانی بسیار پیچیده دارد اما بیست سال دائم تجدید چاپ شده است و بسیاری با مطالعه آن ارتقاء گرفتهاند اما كسی نقدی در رابطه با این كتاب ننوشت در حالی كه جامعه ایران در طول این 30 سال بسیار تغییر كرده اما این كتاب بدون تغییر تجدید چاپ شده است در حالی كه در نمونههای دیگر، كتاب نظریات صاحبنظری مانند «ترنر» دایم اصلاح میشود.
وی در تشریح بخش آخر كتاب یادآور شد: متوجه شدم مسیری كه میرفتیم اشتباه بوده و مواجهه ما با مطالعات فرهنگی علاوه بر نظریهزده بودن، خیلی متكی به طبقه متوسط بوده است، اگرچه در دهه 60 و 70 به حاشیه رانده شده بود، اما واقعیت این است كه مطالعات فرهنگی و طبقه متوسط یكدیگر را پوشش میدهند.
**آزاد ارمكی: مشكل دانشگاه فقدان علم است
تقی آزاد ارمكی به عنوان نقاد این نشست گفت: این كتاب چند حسن دارد؛ اول آنكه به مطالعات فرهنگی ختم میشود؛ و به نظر من این موقعیت خوبی است كه كسی جایگاه خود را تعیین كند. نكته مثبت دیگر كتاب این است كه مستند به آمار و ارقام است و همینطور فهم تاریخی نسبت به موضوع تطور دانشگاه دارد هرچند به نحوی از این موضوع هم گذر میكند.
این استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در ادامه گفت: نكته پنهان كتاب، درخواست جامعهشناسی بنیانگراست. نوعی جامعهشناسی كه هرچند سوال قدرتمندی طرح نمیكند اما سعی میكند سوال مهمی را بسازد. نویسنده كتاب به دلیل نگاه انتقادی كه به روش پوزیتیویسم داشته چندان تمایلی ندارد به یك سوال تحقیق جواب دهد بلكه تلاش میكند سوالی را بسازد. این كتاب در فرآیند پژوهش به سوال میرسد و واقعیت آن است كه دانش به همین شكل توسعه پیدا میكند.
وی در ادامه به نقد كتاب پرداخت و گفت: عنوان كتاب «دانشگاه از نردبان تا سایبان» تنها به یك پاراگراف به این موضوع اختصاص دارد؛ هرچند در طول مطالعه این كتاب این حس برای مخاطب وجود دارد اما استدلالی مطرح نمیشود كه چطور نردبان به سایبان تبدیل شده است.
آزاد ارمكی در ادامه گفت: در عنوان كتاب «دانشگاه» است اما به آموزش عالی هم پرداخته است در حالی كه این دو متفاوت هستند. آموزش عالی در ایران قصه متفاوتی از دانشگاه دارد. ما باید تكلیف این دو را نسبت به یكدیگر معلوم كنیم. دانشگاه آزاد، پیام نور و حوزه علمیه و... همه كار دانشگاهی میكنند. مدرك میدهند اما كار دانشگاهی نمیكنند. دانشگاهها با یكدیگر متفاوت هستند و هریك مناسبات و قواعد متفاوتی دارند!
وی به ایده فرادستان و فردوستان دانشگاهی اشاره كرد و با نگاهی نقادانه گفت: استاد در تقسیم منابع بازی میكند اما اینطور نیست كه او تعیین كننده باشد و من قبول ندارم كه استادان تعیین كننده سیاستهای دانشگاه هستند
وی با نقد همسو دانستن ایده مكدونالیزه شدن و روزمره شدن دانشگاه به نویسنده كتاب گفت: این دو جریان همسوی هم نیستند. مكدونالیزه شدن از عقلانیت حرف میزند كه با روزمره شدن چندان همسویی ندارد. اینطور نیست كه دانشگاه هم فضای مكدونالیزه باشد كه كالایی تولید میكند كه مردم آن را مصرف میكنند و هم درگیر روزمرگی باشد كه در آن شناوری وجود دارد و همه میتوانند آن را دستكاری كنند.
آزاد ارمكی در ادامه با اشاره به اقلیتهای دانشگاهی در ایران، یادآور شد: ما اقلیتهای دیگری هم داریم مثل اندیشههای مغلوب. در دانشگاه جریانهای منتقد داریم كه قاعدهها را بهم میزنند و هریك بازیهای متفاوتی دارند. اینطور نیست كه كسی نفهمد عدهای با تقلب مقاله مینویسند، بلكه خودمان این بازی را انتخاب كردهایم.
این استاد دانشگاه با تبیین مساله دانشگاه در سالهای كنونی گفت: در شرایط كنونی سرنوشت جمهوری اسلامی با سرنوشت دانشگاه عجیبن شده است. دانشگاه به جایگاهی رسیده است كه امكان پذیر نیست با تغییر آییننامه در شورای انقلاب فرهنگی، ماهیت دانشگاه را تغییر داد.
وی با اشاره به موضوع حقالتدریسیها در دانشگاه و رابطه آنها با سیستمهای دیگر گفت: شما چرا حق التدریسیها را به عنوان نفوذی نگاه نمیكنید؟ بلكه به عنوان فرودست نگاه میكنید!؟ از نظر من اینها پرولتاریای علم نیستند و اعمال سلطهای از سوی استاد تمامها وجود ندارد.
آزاد ارمكی در جمعبندی خود به برخی از پدیدههای موجود در دانشگاههای كنونی اشاره كرد و گفت: ما با درهم ریختگی كلیت نظام آموزشی روبرو هستیم و از سوی دیگر با شارلاتانیزم علمی مواجهیم و در عین وجود مقاومت از سوی بخشهایی در دانشگاه، همچنان مداخله در دانشگاه وجود دارد. از سویی دیگر شاهد گنگهای اساتید و دانشجویی نیز هستیم. به همین ترتیب با پدیده فقدان علم در دانشگاه دست و پنجه نرم میكنیم. در حقیقت ما با تجاریسازی علم سرو كار نداریم بلكه مساله فقدان علم است؛ ما علم نداریم و به همین دلیل دانشگاه به مسائل اساسی كشور با تاخیر توجه میكند.
**اسماعیل خلیلی: در دانشگاه پرستیژ و پول تولید میشود
اسماعیل خلیلی به عنوان دومین منتقد این كتاب ، با اشاره به بحث آخر آزاد ارمكی، گفت: چیزهایی در ایران وجود دارد اما علم نیست بلكه به طور مثال كیكی وجود دارد و همه میخواهند در آن سهیم باشند. در دانشگاه پرستیژ و پول تولید میشود و فرودستانی كه به مدد دانشگاه فرادست شدهاند، حالا میخواهند مجال فرادستی را از دیگر فرودستان بگیرند.
وی در ادامه گفت: زمانی علم داریم كه طرف دیگر هم ما را به رسمیت بشناسد؛ یعنی اگر ما به آنها ارجاع میدهیم آنها هم ما را به رسمیت بشناسند. اما این اتفاق درباره ایران رخ نمیدهد. من دنبال این هستم بدانم علم چگونه اتفاق میافتد؛ من در این كتاب دنبال عباس كاظمی میگشتم كه آیا نسبتهای روا میدهد! بنابراین در كتاب دنبال اجزا كتاب نبودم، بلكه دنبال عباس میگشتم. كاظمی جزو كدامیك از گروههای دانشگاهی است؟ و از مشروعیت كدامیك دفاع میكند؟! او در این كتاب نگفته در جستجوی چه چیزی بوده كه وارد بازی دانشگاه شده است. بازی قدرتمند دانشگاه كه همه را در خود مستحیل كرد.
وی با اشاره به عنوان كتاب گفت: من با این ایده موافقم كه دانشگاه یك نردبان است. دانشگاه در جایی نردبان بود كه دیگر نظام شخصیت پاسخگو نبود و ایرانیان باید از جایی بالا میرفتند و میخواستند به بالا ببرند.
وی با اشاره به مفهوم بروكراسی در كتاب گفت: بسیار كثیر از بروكراسی مدرن ایرانی سخن گفته شده، كه بین نردبان و سایهبان در نوسان بوده و این تحلیل را منحصر به دانشگاه نكردهاید و حتی آن را به كارمند دولت بودن هم تسری دادهاید. به همین ترتیب یادآور شدهاید اجزا بروكراتیك دانشگاه به جای تمشیت امور كشور به حفظ خودش مشغول كرده است.
وی ادامه داد: گفته میشود علم مدرن انتقادی است و بعضا این خطا به وجود میآید كه علم انتقادی فقط صاحبان قدرت را نقد میكند اما بعضا علم انتقادی خودش را هم نقد میكند و مقام پرسشگر را به نقد میكشد. كاری كه در این كتاب توسط نویسنده انجام شده است.
خلیلی با اشاره به یكی از فصلهای كتاب ادامه داد: چه در نظریه زدگی و چه در دوری از نظریه نوعی هویتسازی برای خود است. در سفر نظریهها كه دو فصل به آن اختصاص داده شده است. خوب است موضوعی را روشن كنید كه نظریه آیا مسافری میخواهد در جایی برای مدتی منزل كند و بعد به جای دیگری برود یا نظریه میخواهد به ذهن مهاجرت كند و آنجا ماندگار باشد.
ب.ل**1601**
در نشست نقد و بررسی كتاب؛ دانشگاه از نردبان تا سایبان
فقدان علم، مساله دانشگاه است
۲۱ مهر ۱۳۹۷، ۲۰:۴۴
کد خبر:
83064632
تهران- ایرنا-عباس كاظمی نویسنده «دانشگاه؛ از نردبان تا سایبان» در نشست نقد این اثر گفت كه این كتاب مجموعه نوشتارهای هفت ساله اوست درعین حال كه برخی پژوهشهای اشاره شده در كتاب هنوز منتشر نشده است.