در اين يادداشت به قلم سيدمحي الدين حسيني ارسنجاني آمده است:
فردوسي شاعر بزرگ ايران زمين كه به راستي زبان فارسي و مادري ما ايرانيان را با سرايش كتاب عظيم شاهنامه خود احيا نمود و ايران و ايراني را تا هميشه تاريخ بعدازخود مديون تفكر و انديشه بزرگش كرد چه زيبا درباره زبان و سخن پارسي سخن ميگويد:
بسي رنج بردم در اين سال سي
عجم زنده كردم بدين پارسي
روي سخنم با شما خوبان و ايرانيان و فارسي زبانان در كشور عزيزمان ايران ايرانيان ساكن و مقيم در ساير ملل جهان است. با كمال تاسف و تاثر بايد عرض نمايم كه ورود دادن فرهنگ و واژگان بيگانه به زبان و ادب فارسي اين زبانِ گويا و رساي ما دستخوش تغيير و تحولات بسيار گرديده، به نوعي كه هيچ يك از ما خبر از آن نداريم كه دير يا زود اين زبان روبه زوال برود و نفرت برخي از دشمنان ديرينه ايران از ماقوم ايراني باعث گردد تا با ورود دادن برخي از واژگان بي معنا و بي ريشه، به زبان ما، اين فرهنگ و هويت ملي را از ما بگيرند و ما را تهي از شعر و دستور زبان پارسي و امثال و حكايات زيبا نمايند.
بيشتر آنچه را كه ما ميراث دار گذشتگان خويشيم يعني كتاب ها و متون برجاي مانده از بزرگان و مفاخر خود آنهم به صورت مكتوب به زبان پارسي دري، فارسي پهلوي وميانه مي باشد و اگر اين زبان دستخوش برخي از تغيير و تحولات غيرعادي گردد امكان بازگشت آن بسيار سخت و ناممكن خواهد شد و لذا بر همه ما از مسئولان دولتي و غيردولتي، زن و مرد، دانشجو و دانشگاهي، معلم و دانش آموز، محقق و پژوهشگر، نويسنده، كارمند، كارگر، خانهدار و هر آنكس كه عشق به ايران و وطن دارد اين است كه تا ميتوانيم از زبانمان صريح، شفاف و زيباحمايت كنيم و باكاربرد لغات اصيل وكهن فارسي آن راباچنگ ودندان حفظ كنيم و اجازه ورود دادن برخي واژگان و اصطلاحات غلط و نامأنوس در فرهنگ و زبان وادب فارسي ندهيم.
انجمن ترويج زبان وادب پارسي و عموم ويراستاران، فرهنگستان ادب فارسي، شوراي فرهنگ عمومي، انجمنهاي ادبي وابسته به حوزه هنري وفرهنگ وارشاداسلامي، استادان دانشگاه هاي ادبي و مديران مسئول نشريات ادبي، كانون پرورش فكري كودكان ونوجوانان، آموزش وپرورش، مراكزعلمي وپژوهشي در حوزه علوم انساني، بنيادهاي ادبي و مركز ايران شناسي، مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام، مركز بررسيهاي تاريخي و فرهنگي وزارت اطلاعات، مجلس شوراي اسلامي و تمامي تشكلهاي غيردولتي و سمنهاي همسو با فعاليتهاي ادبي و شعر و زبان پارسي دراين زمينه موظفند كارهايي عاجل و عملياتي انجام دهند تامبادا زبان فارسي بيش ازاين خدشه ببيند و اينگونه مورد هجوم لغات و اصطلاحات زبان هاي بيگانه اردو، عربي، روسي، انگليسي، فرانسوي و...واقع گردد.
در نامگذاري تابلوها سردر مغازه ها واماكن آموزشي و ورزشي، درماني، و ادارات و مراكزتجاري، نامهاي فرزندان خود و پلاكارد نوشتهها و مطالب رسانهها و...گرفته تا كلمات يك كتاب و هرآنچه در محافل وبرچسب ها يا نوشتههاي كوتاه و بلند ما ديده ميشود بايد تا حد ممكن از فارسي سليس و روان استفاده شود.
ويرايشگران ادبي ميتوانند اولين منتقد و معرفي كننده يك كتاب، ترويجكننده زبان مادري و برگزاركننده حلقههاي حمايت از زبان فارسي باشند و علاوه بر اين ازورود جملات و عبارت واصطلاحات يا لغات نامفهوم و بي معنا و نامرغوب به عرصه فرهنگي وادبي و در كل محاوره و زبان عمومي ما كه زبان فارسي است ممانعت كنند.
گروههاي آموزشي درس ادبيات در ادارات و دبيران دروس ادبي در مدارس در عرصههاي ترويج وتوليد محتواي متون پارسي قديم وجديد نقش مهمي دارند.درخبري كه به نقل از دبير انجمن ويرايش و درست نويسي زبان فارسي درسايت خبري خواندم آمده بود: امروز يكي ازمسائل مهم جامعه ما بايد حضور زبان فارسي در كسب و كار باشد و اينكه چطور ميشود از زبان پول درآورد و كسب و كار راهاندازي كرد و چه كساني تا حالا در دنيا در اين زمينه تلاش كردهاند و چگونه از سرمايه هويتشان كسب درآمد ميكنند؛ اما متاسفانه در ايران زبان فقط روي آموزش و پژوهش متمركز شده كه كفايت نميكند، چون زبان راهبرد، سياستگذاري، نظارت مستمر، تبليغ و بازاريابي جهاني ميخواهد. تعصب نسبت به زبان فارسي دارد از بين ميرود. بررسيهايي كه در بعضي مدرسهها انجام شده نشان ميدهد 95درصد تنفر از كلاسهاي زبان و ادبيات فارسي در بين دانشآموزان وجود دارد.
تعداد واژههاي پايه و كاربردي ما هر روز در حال كاهش است، و در حالي كه تعداد واژههاي پايه بايد حدود سه هزار تا باشد اما امروزه در حدود هزارتاست. البته فرهنگستان زبان و ادب فارسي با صرف هزينه دارد در زمينه واژهسازي فعاليت ميكند، در حالي كه مردم هم بايد دخيل باشند و خودشان واژهسازي كنند. اگر بخواهيم بسنجيم كه درعرصه عمومي درحال حاضر نوعي بازي تفريحي، آموزشي به نام آميرزا دارد به زبان فارسي خدمت ميكند يا فرهنگستان يا صدا وسيما، بايد گفت كه آميرزا چون يك كار ريشهاي و با دخالت مردم انجام ميدهد خوب است...
در ايران بسياري از گويشها و لهجهها از بين رفته است. در اروپا عدهاي از زبان شناسان ايراني انجمنِ زبانهاي ايرانيِ در حالِ انقراض را تشكيل دادهاند اما در ايران هيچكس حواسش به زبان فارسي نيست... .
پس بياييم تا ميتوانيم در زمينه حفظ هويت خود و زبان خود، فرهنگ و آيينهاي كهن بر جاي مانده از نياكان خود كه همه آنها در زبان فارسي جمع مي شود، بكوشيم و بيش از اين به ورود انديشههاي ناصواب و لغات نامأنوس به زبان و ادب پارسيمان كه از بهترين وشيرين ترين زبانهاي دنياست راضي نگرديم.
منبع: روزنامه تماشا
7375/ 2027
روزنامه تماشا چاپ شيراز در شماره 1663 يادداشتي با عنوان 'خطر انقراض در كمين زبان فارسي' منتشر كرده است.