وضعيت محيط زيست هر روز بيشتر از ديروز وخيم تر ميشود و اين حال ناخوش هر از چند گاهي در اظهار نظرهاي مسئولان نيز تجلي پيدا ميكند و آنان معمولا به جاي ارائه راهكار براي حل بحران با درماندگي تن به تقدير ميدهند. سخنان عيسي كلانتري رئيس محيط زيست كشور در مورد هامون كه گفته بود: «بهتر است ديگر چشم انتظار زنده شدن هامون نباشيم» مثال روشني از اين درماندگي مسئولان و وخامت اوضاع محيط زيست ايران است.
مثالهايي از اين دست كه از حال ناخوش محيط زيست حكايت دارد در كشور كم نيست. در ذيل به چند نمونه آن اشاره ميكنيم. براساس پژوهش هايي تا سالهاي آينده بخشهايي از جنوب و جنوب غرب ايران و همچنين جنوب شرق غير قابل سكونت ميشود، معضل هورالعظيم و خشك شدن برخي تالابها در چند سال اخير و آن طور كه رييس جنگلباني هشدار داده؛ شمارش معكوس مرگ جنگل هاي هيركاني تنها و تنها چند نمونه از مصداق هاي بارز زوال و تخريب محيط زيست در كشور است. احتمالا اين روزها ديگر همه ما ايرانيان مسئله بغرنج محيط زيست را نه يك كالاي لوكس و تزئيني مختص به جنبشهاي غربي كه از روي شكم سيري تدارك ديده ميشود كه دقيقا بخشي غير قابل انكار از وضعيت بحران زدهاي است كه انسان ايراني در آن به سر ميبرد. درواقع بحران محيط زيست ان طور كه تحليلگران سياسي و اقتصادي اذعان دارند يكي از ابرچالش هاي پيش روي كشور است.
شمارش معكوس جنگل هاي شمال آخرين مورد از بحران هاي زيست محيطي است كه از زبان «هادي كيادليري» عنوان شده و او هشدار داده كه تنها 30 سال فرصت داريم كه يا اين جنگل ها را نجات دهيم وگرنه ناچاريم نظاره گر مرگشان باشيمِ. اين سخن از آن رو نگران كننده است كه درباره مهم ترين و انبوه ترين جنگل هاي ايران گفته شده است درواقع پرسشي كه ميتوان اينجا مطرح كرد اين است كه اگر اوضاع تا اين اندازه براي جنگل هاي شمال خطرناك شده چه بر سر جاهاي ديگر كشور كه بارشي به مراتب كمتر از شمال دارند و در طول 14 سال گذشته به شدت دچار خشكسالي شده اند خواهد رفت؟
جنگل هاي هيركاني يكي از منحصر بهفردترين نوع جنگلها در دنيا هستند كه همچون نوار سبزي بر شيبهاي شمالي جبال البرز قرار گرفته و سواحل جنوبي درياي خزر را ميپوشاند. اين ناحيه از حوالي آستارا در شمال غرب تا حوالي گرگان در شرق ايران ادامه مييابد.
** محيط زيست براي دولت در اولويت نيست
هرچند رئيس انجمن جنگلباني تلاش كرد تا در ميانه سخن نوميدانهاش كمي اميد به آينده را نيز تعيبه كند و بگويد بحران به اين معنا نيست كه جنگل فروپاشيده اما اگر همين روند را ادامه دهيم تا 30 سال آينده وضعيت جنگل هاي شمال كشور مانند جنگل هاي رشته كوه زاگرس خواهد شد با اين حال و به گفته فعالان محيط زيستي تصميم خطرناك واگذاري زمينهاي حاشيه آزادراه تهران- شمال و يا به عبارتي واگذاري، بهرهبرداري و فروش اين زمينها همه اكوسيستم منطقه را و از جمله 'جنگلهاي هيركاني' را نابود خواهد كرد.
در واقع با كمي تامل در گفته فعالان محيط زيستي مي توان دريافت كه علاوه بر بحران هاي طبيعي محيط زيستي به نظر مي رسد هنوز اين حوزه مهم براي دولت نه تنها تبديل به يك اولويت مهم نشده و در اين راستا اقداماتي عملي در دستور كار قرار نگرفته كه نسبت به واگذاري و فروش 35 ميليون متر مكعب زمين هاي اطرف آزاد راه بزرگ تهران شمال نظارت كافي را انجام نداده است. اين در حالي است كه به گفته فعالان محيط زيست احداث اين آزادراه به خودي خود موازنه اكوسيستم منطقه را دو تكه شده و شكاف خورده كرده و اگر قرار باشد كه پس از واگذاري زمينها شاهد سر برآوردن ويلا، جاده هاي فرعي، احداث رستوران، و در پشت پرده شاهد بروز و شيوع زمينخواري باشيم بي ترديد نابودي جنگلهاي هيركان به 20 سال هم نمي كشد. آنچه در گفته هاي هادي كيادليري خطر را بيش از پيش نمايان مي سازد اينكه نشانههاي 30 سال پيش جنگلهاي زاگرس را اكنون مي توان در شمال مشاهده كرد. اگر گذرتان به شمال افتاده باشد مردم و بوميان مناطق شمالي بسياري را مي بينيد كه به خوبي درباره چنين زوالي را درك كرده و به خوبي استفاده از ابزار و تجهيزات و به شكل بصري اين واقعيت را اذعان ميكنند.
** تشكل ها و فعالين را صدا كنيد
در همين رابطه يك فعال محيط زيست به همدلي مي گويد:«جنگل هاي هيركاني قديمي ترين جنگل ايران است. با اين حال آن سرنوشتي كه براي جنگلهاي هيركاني دارد رقم مي خورد بسيار بغرنج است. مسئله فقط آزاد راه و ساخت آن نيست در بسياري از جاهاي دنيا و در دل جنگل هاي انبوه جاده هايي ساخته شده و مي شوند.
اين كارشناس ادامه ميدهد: بايد به شكلي بنيادي تر مسئله را ببينيم و آن نبود رويكرد كارشناسانه سازمان هاي دولتي است. اگر جنگل ها را از بيرون و وقتي در جاده ها هستي نگاه كني درختان انبوه و بههم چسپيده را ميبيني ولي اگر كمي وارد جنگل شوي به ناگاه با فضاهاي خالي مواجه مي شوي كه به اصطلاح به آن كچلي جنگل مي گويند و اين اتفاقي است كه براي بسياري از جنگلهاي ما افتاده است.
«خسرو عليزاده» ميافزايد: پيشتر و در دولت سازندگي قرار شده بود كه مي خواست به پيمان كاران در ازاي حقوق شان بخشهايي از زمينهاي اطراف آزادراه را كه در حريم جاده بودند واگذار كند اما در آن زمان، سازمان محيط زيست، سازمان جنگلها و از همه مهمتر، تشكلها در مقابل اين تصميم ايستادگي كردند و نتيجه آن شد كه دولت سازندگي عقب بنشيند و بگويد: دستمزد پيمانكار را پرداخت ميكند و ديگر زميني واگذار نمي شود.
اين فعال حوزه محيط زيست ادامه مي دهد: در حال حاضر اما اوضاع تا حدود زيادي به نفع الگوي سود مبتني بر تخريب تا حدود زيادي تغيير كرده است! در حالي كه ديگر تشكل هاي محيط زيستي استوار و قوي و منسجمي وجود ندارند كه همانند دهه 70 بتوانند مسئولان را وادار به عقب نشيني كنند، دولت يك شركت خصوصي را استخدام ميكند تا مثلا در جنگل دست به نهال كاري بزند.
اين پروژه نهال كاري در واقع يك پروژه جايگزين است كه نهال هاي جوان را در كنار درختان كهني كه عمرشان رو به اتمام است ميكارند و اقدامي ارزنده و مهم در حوزه جنگل زايي به شمار ميرود. اما چه ميشود كه به يك باره اين شركت برنامه و كارش تغيير ميكند؟ احتمالا در اين جا قاعده سود و زيان در جريان است! مشخص است كه براي يك شركت خصوصي سود و افزايش سرمايهاش مهم تر از حفظ جنگل و انجام وظايفش در حوزه حراست از جنگل باشد.
وي ميگويد:تا همين چند سال پيش اين وظيفه يعني همين نهال كاري را تشكل هاي حافظ محيط زيست به عهده داشتند! آنها اولويتشان حفظ جنگلها بدون هيچ چشمداشتي بود و اين كار را با عشقي مثال زدني انجام مي دادند. اين نشان مي دهد كه هنوز مسئولان متوجه نشنيده اند كه فاجعه محيط زيستي مي تواند چون جنگي ويرانبار بر سر همه ما اعم از اين گروه يا آن گروه سياسي فائق آيد. معلوم است آنها هنوز صداي اين انفجار مهيب را نشيده اند! معلوم است كه شركتهاي خصوصي سود و زيانشان بر حفظ جنگل ها برايشان ارجحيت دارد.
** با سيستم فرسوده نمي توان براي جنگل هاي هيركاني كاري انجام داد
اين فعال محيط زيست ميافزايد: اين توضيح كلي آن رويكرد بنياديني بود كه در ابتداي صحبتم تلاش كردم بسطش دهم. بحث ديگر اينكه منابع طبيعي مازندران بايد اقرار كند مراقبت و حفاظت از جنگلهاي استان و بالاخص قديميترين جنگل ايران از توانش خارج است و نميتواند اقدامات صيانت و حفاظت از جنگلها را انجام دهد و از اين رو دست ياري دراز كند. واقعيت اين است با اين سيستم فرسوده اداري و سازماني نمي توان براي جنگل هاي هيركاني كاري انجام داد. درست است كه بهرهبرداري از اين جنگل ها كم شده اما اين هم واقعيت دارد كه جنگل ها دارند از بين مي روند و چنين امري را (زوال جنگل ها) بوميان اين منطقه بدون هيچ ابزاري تاييد مي كنند.
خسروعليزاده ميگويد: در حال حاضر با رويكردي كه دولت دوازدهم در پيش گرفته كه تلاش مي كند شركت هاي خصوصي را وارد همه حوزه ها كند صدا زدن تشكل هاي حامي محيط زيست و بها دادن به كارشناسان خبره و كاربلد فعالين محيط زيست مي تواند تا حدودي رهگشا باشد. چرا كه اين كارشناسان هستند كه مي توانند چونان يك پزشك حازق اين جنگل هاي در بستر احتضار را كه مثل قلب ايران تپشش به شماره افتاده را به خوبي رصد كنند، بيماري هايش را شناسايي و راه درمان را پيدا كنند.
منبع: روزنامه همدلي؛ 1397،8،6
گروه اطلاع رساني**9117**2002
اخبار زيست محيطي هر روزه در جهان اخباري ناخوشايند است و البته اين ناخوشايندي براي ما ايراني ها بسيار بيشتر از مثلا كشورهاي مانند لهستان يا حتي كشورهاي آمريكاي جنوبي است.